گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

فراق را دلی از سنگ سختتر باید

مرا دلیست که با شوق بر نمی‌آید

هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم

بیا و گر همه دشنام می‌دهی شاید

اگر چه هر چه جهانت به دل خریدارند

منت به جان بخرم تا کسی نیفزاید

بکش چنان که توانی که بنده را نرسد

خلاف آن چه خداوندگار فرماید

نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس

که مرده را به نسیمت روان بیاساید

مپرس کشته شمشیر عشق را چونی

چنان که هر که ببیند بر او ببخشاید

پدر که چون تو جگرگوشه از خدا می‌خواست

خبر نداشت که دیگر چه فتنه می‌زاید

توانگرا در رحمت به روی درویشان

مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید

به خون سعدی اگر تشنه‌ای حلالت باد

تو دیر زی که مرا عمر خود نمی‌پاید

 
 
 
غزل ۲۷۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۲۷۹ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوسعید ابوالخیر

خوش آید او را چون من بناخوشی باشم

مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید

مرا چو گریان بیند بخندد از شادی

مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید

مسعود سعد سلمان

دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید

تنم ز رنج فراوان همی بفرساید

بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم

ز دیدگانم باران غم فرود آید

ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا

[...]

سنایی

زهی سزای محامد محمد بن خطیب

که خطبه‌ها همی از نام تو بیاراید

چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ

ز شاخسار همی بی‌ثبات نسراید

ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

بهار باز جهان را همی بیاراید

جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید

بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی

بگونه گونه جواهر همی بیاراید

سحاب روی شکوفه همی بیفروزد

[...]

انوری

خدای کار چو بر بنده‌ای فرو بندد

به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید

وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی

ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید

چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه