هر که مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفرکرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
بر دلآویختگان، عرصهٔ عالم تنگست
کآن که جایی به گل افتاد دگر جا نرود
هرگز اندیشهٔ یار از دل دیوانهٔ عشق
به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ
که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود
گر تو ای تخت سلیمان! به سر ما زین دست
رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند
که در ایام گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید
آری آن جا که تو باشی سخن ما نرود
هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی
گو به شمشیر که «عاشق به مدارا نرود»
ماهِ رخسار بپوشی تو بت یغمایی
تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
سعدیا بار کش و یار فراموش مکن
مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان فلسفهای درباره ارتباطات انسانی و عشق میپردازد. شاعر تأکید میکند که هر انسانی که به تنهایی و بدون همراهی به تماشای دنیا برود، نمیتواند به حقیقت برسد. او به زیباییهای زندگی اشاره میکند و میگوید که غم و درد را نمیتوان به سادگی نادیده گرفت. همچنین، عشق واقعی و وفاداری برتر از هر چیز دیگری است و آنهایی که از این عشق میگریزند، در نهایت به بایدهای زندگی دست نخواهند یافت. شاعر در پایان به یادآوری اهمیت دوستی و عشقهای پایدار میپردازد و تأکید میکند که محبت واقعی هرگز فراموش نمیشود.
معنی: هر کس که ذهنی مجموع و خاطری آسوده نداشته باشد، به گشت و گذار و سیر و تفرج نمیرود. آری، یاری که با محبوب خود سفر کرده باشد، تنها نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: نوید خوشبختی و آرامش در دنیا به دلهای رنجور نمیرسد و روشنایی صبح صادق تا زمانی که شب یلدا طی نشود، نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: برای افرادی که دل به عشق سپردهاند، دنیای اطرافشان تنگ و محدود است، زیرا وقتی دل در جایی گرفتار شده، دیگر نمیتواند به مکانهای دیگر سر برآورد.
هوش مصنوعی: هرگز دلم از یاد محبوب و دیوانگی عشق به تماشای گل و چمن و دشت نمیپرد.
معنی: اگر با تو باشم آنچنان با اشتیاق پای بر خار مغیلان نهاده، بر آن راه میروم که کسی نتواند بدآنسان بر سر حریر راه برود. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تذروی زیبا به باغ میرود، هرگز نمیتواند به زیبایی تو نزدیک شود.
معنی: ای تخت روان عشق که چون مرکب سلیمان، از سر ما خواهی گذشت، شگفت نیست که با این شکوه، من چون موری ناتوان در زیر پای این کوکبه نمانم! - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: باغبانان در شبهای بهار که در اثر رونق و رواج گلها غوغای بلبلان از باغچه بیرون نمیرود، چه خواهند کرد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: قصه عاشقی من در همه عالم شنیده شد؛ اما به گوش تو نرسید. آری، هر جا که تو باشی همه چیز حول محور تو میچرخد و کسی به داستان من گوش نمیدهد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: هر کس که میخواهد ما را با پند دادن از تو رویگردان نماید، به او بگو که عاشق را با شمشیر براند؛ زیرا عاشق با مدارا از معشوق جدا نخواهد شد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: اگر تو چهرهات را بپوشانی، ای معشوقه زیبا، تا دلهای مردم این شهر از زیباییات ربوده نشود، بدین ترتیب دیگران عاشق تو نخواهند شد و دلهایشان آسیب نخواهد دید.
معنی: صیادان مروارید برای صید گوهر گرانبها باید با نهنگان بستیزند. آری، هرکس که به جان خویش میاندیشد، نباید به دریا رود. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
هوش مصنوعی: سعدی، ای یار! بار غم را به دوش بکش و فراموش نکن محبت و عشق وامق را، زیرا اینکه عذرا به او جفا میکند، به معنی فراموشی عشق نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود
برود این سر سودایی و سودا نرود
پرتو نور تجلی رخت، ممکن نیست
که اگر کوه ببیند دلش از جا نرود
پای سست است و رهم دور از آن میترسم
[...]
یار تنها شد و آن به که به تنها نرود
جان من رفت بدو تا تنِ تنها نرود
او همیرفت چو باد و ز تن خاکی من
گَرد آویخته در دامن او تا نرود
خیز و پیغام بَر ای باد، خدا را، و بگو
[...]
دلبرا نقش خیالت ز دل ما نرود
مُهر مهرت نفسی زین دل شیدا نرود
نگذرد بر من سودا زده روزی به غلط
که دلم از سر زلف تو به سودا نرود
لحظه ای در همه اوقات میسّر نشود
[...]
دل آگاه به هر شورشی از جا نرود
آب گوهر بسر از جوشش دریا نرود
غرض اهل دل از سیر و سفر آزارست
می کشم دامن ازان خار که در پا نرود
بار غم از دل مجنون که تواند برداشت؟
[...]
جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا نرود
عکسش از آینه چون صورت دیبا نرود
با حریفان ز تو عیب است سواری کردن
به که آهوی حرم جانب صحرا نرود
در سرایی که تویی، گر همه محشر خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.