گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سردار دکامی

سردار دکامی


سردار دکامی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.:

"سیلِ خون از جگر آرید سوی باغ دماغ؛ ناودانِ مژه را راهِ گذر بگشایید".

به نظرم در مصرع اول باید "بامِ دماغ" باشد؛ هم به قرینه‌ی "ناودان" در مصرع دوم این بیت و هم به قرینه‌ی بیت بعدی: "از زَبَر سیل به زیر آید و سیلابِ شما/ گر چه زیر است رهش سوی زبر بگشایید".

"نخل بستان و ترج سر ایوان بِبُرید". یحتمل "ترنج سَر ایوان" درست باشد.

 

 

سردار دکامی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

به نظرم در بیت هفتم- گر تو ای تخت سلیمان ...-، وجه عجیب بودن را در ارتباط با بخش نخست بیت- رفتن تخت سلیمان بر سر ما- باید سنجید. حال اگر عبارت "مورچه در پا نرود" را به معنای نرفتن مورچه "در" زیر پا بدانیم، وجه تعجب این است: زمانی که تخت سلیمان- مراد از آن هر چه باشد-، با همه جلال و عظمتش بر دوش باد و یا بر دوش یاران سلیمان بر بالای سر ما می‌رود، چیز عجیبی نیست که مورچه‌ی بدون آن عظمت، در مواجهه با سلیمان و لشکرش، در زیر پا نرود و نادیده گرفته نشود و به او التفاتی نشود. اما نکته‌ای که می‌ماند این است که آیا عبارت "مورچه در پا نرفتن" را می‌توان به معنای "مورچه در زیر پا نرفتن" دانست؟ می‌شود حدس زد- و البته این حدس را نسخ خطی باید تایید کنند- که عبارت این بوده باشد: "... عجب ار مورچه در جا نرود". این قرائت با آن آیه قرآنی در سوره نمل که اشاره به برخورد سلیمان و لشکرش با مورچگان دارد، سازگار است. البته سعدی هم این بیت را ناظر به چنان ماجرایی سروده است. در بخشی از آیه هجدهم سوره نمل آمده است: "... قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم، لا یحطمنکم سلیمانُ و جنودُه ...". "... در خانه‌هایتان داخل شوید ..."؛ و به تعبیر این بیت- اگر سعدی چنین سروده باشد- در جا (خانه) شوید؛ پس "عجب ار مورچه در جا نرود".

 

سردار دکامی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

اینکه آقای ملکی نوشته‌اند اگر مصراع دوم طبق ضبط گنجور باشد معنا وارونه می‌شود، منظورشان این است که در ایام گل باید از باغچه غوغا بیرون برود که معنا با مصراع نخست سازگار باشد و نه اینکه بگوییم از باغچه غوغا بیرون نمی‌رود، پس باید بگوییم که در ایام گل از باغ، چه غوغا که نمی‌رود ( و همین غوغا مایه‌ی زحمت باغبان شده است). اما با همان ضبط گنجور- که در تصحیح استاد خرمشاهی، ص 454، انتشارات دوستان، سال 1379، نیز آمده است- معنای بودن غوغا، مستفاد می‌شود؛ پس معنا وارونه نمی‌شود. توضیح اینکه در مصراع دوم می‌گوید در ایام گل از باغچه غوغا نمی‌رود؛ یعنی غوغا دست از سر باغچه- و البته باغبان- برنمی‌دارد؛ پس غوغا هست.

 

سردار دکامی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.:

مصرع "جیب و گیسوی و شاقان و بتان باز کنید"، باید چنین نوشته شود: "جیب و گیسوی وشاقان و بتان باز کنید". مصرع "زین دو نان فلک ار خوانچه دو نان بینید"، به نظرم باید چنین نوشته شود: "زین دو نان فلک ار خوانچه دونان بینید". در این صورت، "دو نان فلک" یا "دو قرص نان فلک"، استعاره از "خورشید و ماه" است، و "دونان" در ادامه مصرع، جمع "دون" به معنای پست و فرومایه است.

 

سردار دکامی در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - مطلع دوم:

وز سر موی سر آغوش به زر بگشایید.
ای تذ روان من آن طوق ز غبغب ببرید.
زیور فخر و فراز مصر و مضر بگشایید.

این سه مصراع باید چنین نوشته شوند:
وز سر موی سرآغوش بزر بگشایید.
ای تذروان من آن طوق ز غبغب ببرید.
زیور فخر و فر از مصر و مضر بگشایید.

 

سردار دکامی در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.:

پای ناخوانده رسید و نفر مویه گران
وار شیداه کنان راه نفر بگشایید,
مصراع دوم این بیت باید چنین نوشته شود:
وا رشیداه کنان ... . رشید فرزند شاعر منظور است.

 

سردار دکامی در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۷:

ظاهراً بیت اول چنین است:
خاقانیا نجات مخوان و شفا مبین/ کآرد شفات علت و، زاید نجات بیم.
الان به دیوان دسترسی ندارم. ولی بی گمان شفاعت در مصراع دوم غلط است. خاقانی در اینجا تعریضی به کتابهای شفا و نجات ابن سینا دارد. شفات در مصراع دوم مخفف «شفایت» است، یعنی کتاب شفا تو را علت (=بیماری) می آورد، برایت بیماری می آورد.

 

sunny dark_mode