گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عرفان خسروی

عرفان خسروی

دانش‌جوی زبان و ادب فارسی، اهل خمینی‌شهرِ اصفهان


عرفان خسروی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها:

 معنای بیت دوم:

بدین شیوه ره پیمودن و از این درِ رهایی و سرخودی و ولنگاری وارد آمدن _که دل آن را برگزیده است و در بیت نخستْ سخنِ آن رفت_ باعث شده تا آن دلِ در مدار و سر به راه، هرزه‌گرد و گیج و گم‌راه شود و پاکی و معصومیّتش از دست برود و نتیجتاً دیگر این دل، در مدارْ نه، بلکه هرز می‌گردد!

(در بارۀ عیب قافیه در این بیت نیز، باید گفت که: گاهی شاعرِ نغمه‌دان و قافیه‌پرداز، موسیقی برایش در اولویت قرار داشته و چنین خطاهایی از او سر می‌زده است. تا حدی که حتی حافظ نیز از این ماجرا مستثنا نیست. برای اطمینان، بررسی کنید قافیه را در بیتِ «صلاح کار کجا و من خراب کجا/ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا».

 

عرفان خسروی در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۹ در پاسخ به منوچهر جوانشیر دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها:

خیر. فاعلاتُ فع، فاعلات فع‌.

 

عرفان خسروی در ‫۱۰ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست... "سایه"

 

عرفان خسروی در ‫۱ سال قبل، یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ در پاسخ به محمد علیشاهی دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که به ده کلاوه ریسمان خریدار یوسف شد:

«مه» همون «نه» می‌بایست باشه در این‌جا

 

عرفان خسروی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۳ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

کوه‌کن، صفت مشهور فرهادِ عاشق بر شیرین است.

معنای این بیت هم این است که؛ حیف و صد حیف که ما مثل فرهادِ کوه‌کن نشدیم تا اثری چون بیستون، از ما به جا بماند. خوشا آنکس که از خود، اثری بر جای بگذارد...

 

عرفان خسروی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۷ در پاسخ به جهانگیر دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:

درستش اینه:

آخر کم از آنم که بدانم که کی ام؟

ماجرا این بوده که در اون دوران، فلسفه به شدت کوبیده میشده و خیام هم یک سری سوالات هستی شناسانه(فلسفه اولی) در حد اینکه "از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟"، مطرح میکرده در سخنانش بالخره. حالا میخواد هم خودش رو از انگ‌چسبونی ها رها کنه و همم بگه که آقا بالاخره این‌جور سوالات رو حق داره آدم بپرسه و گیر ندین و این صحبتا خلاصه...

 

عرفان خسروی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

بنظر بنده حقیر، در "عجب ار مورچه در [زیر] پا نرود"، مخاطب مرکب یار است و نه خود یار! و این میخواهد اوج خاکساری و فروتنی در مقابل یار را به نمایش بگذارد؛ تا حدی که در این بیت، خود را لایق مکالمه با شخص یار ندانسته و در نتیجه با مرکب او سخن میکند. و اما معنی... معنای بیت در نظر بنده اینگونه است: ای مرکب یار، -که همچون تخت سلیمان هستی برای یار من که چون سلیمان است- وقتی یارم، سلیمان‌گون، میخواهد قدم بر سر ما بگذارد و شوکت‌مندانه گذر کند، منِ مورچه‌صفت، عجیب و بعید است که خود را در زیر پای او نیندازم(یعنی حتما و با کمال میل خود را در زیر پای او خواهم انداخت).

 

عرفان خسروی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » بیان وادی توحید:

چون یک اندر یک بسی بینی مدام(یک×یک×یک×...)

آن یک اندر یک، یکی باشد تمام(یک×یک×یک×...=یک)

 

sunny dark_mode