ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حِلِّه به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب
خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب
ای دیدهٔ عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
من تن به قضای عشق دادم
پیرانهسر آمدم به کُتّاب
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جُلّاب
دیوانهٔ کوی خوبرویان
دردش نکند جفای بواب
سعدی نتوان به هیچ کشتن
اِلّا به فراق روی احباب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ی درد و رنج عشق و فراق است. شاعر از بیخوابی و دردهایی که عاشق در عشق تحمل میکند میگوید و به زندگی و مرگ تشنگان در بیابان اشاره میکند. او به خیانت و ضعف پیمانها اشاره کرده و بیان میکند که جای خواب او بدون معشوقش، پر از خار است. شاعر از عشق به عنوان قضا و قدر یاد میکند و در نهایت میگوید که هیچ چیز نمیتواند او را به جز فراق عشاق از پا درآورد.
ای کسی که در تمام روزگار بی توجه به احوال عشاق به آرامی خفته ای ، بیندیش و غفلت را جبران کن . [ همه شب = سراسر شب و تمام شب ، هرشب / خفتهٔ روزگار = غافل و بی خبر زمانه ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
تشنگان در بیابان در اثرِ تشنگی از پای درآمدند . در حالی که آب از حلّه به جانب کوفه روان است . یعنی جایی که بر ساحل فرات واقع شده است و به آب نیازی ندارد . [ بادیه = صحرا و بیابان / حلّه و کوفه = نام دو شهری در عراق که اولی در جنوب بغداد و دومی در شرق نجفِ اشرف واقع است / آب = مراد رود فرات است ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای کمان کشِ نیرومند و پیمان شکن ، آیا وفاداریت با دوستان چنین بود ؟ یعنی به عهدت وفا نکردی . [ وفا = شرح بیت 7 غزل 2 / عهد = پیمان / اصحاب = جمع صاحب به معنی یاران و دوستان / سخت کمان = کنایه از پهلوان و تیرانداز ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
بی روی تو بستری که همچون پوستِ سنجاب نرم است . در زیرِ دو پهلُویم مثلِ خاری است که به بدنم می خلد و آزارم می دهد . [ پهلُوان = جمع پهلُو ، دو طرف پهلو / خوابگاه سنجاب = بستری که از پوستِ سنجاب درست شده باشد ، بستر نرم و راحت / خار به زیر پهلو بودن = کنایه از در رنج و عذاب و آزار بودن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای کسی که چشم عاشقان به گونه ای به چهره ات دوخته شده که گویی گوشه نشینان معتکف به محراب روی آورده اند . [ مجاوران = جمع مجاور ، کسانی که در اماکن مقدس مانند معبد ، مکه و مدینه معتکف و به عبادت مشغولند / محراب = جایی در مسجد که امام در آنجا نماز می گزارد ، قبله ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
من در سرِ پیری ، عشق را چونان سرنوشتی پذیرفته و بسانِ نوآموزی به مکتب آن گام نهادم . [ قضای عشق = حکم و درخواست عشق / پیرانه سر = سرِ پیری / کُتّاب = مکتب ، جای تعلیم / تن دادن = کنایه از راضی شدن ، پذیرفتن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
از دستِ نازنینان ، زهر را چنان به حلق می ریزم که گویی شربتِ آمیخته به گلاب می نوشم . [ نازنینان = نازداران ، معشوقان زیبا و دوست داشتنی / جلّاب = گلاب ، شربتی که از قند و گلاب سازند و ایرانیان آن را به معنی مطلق شربت بکار برند ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
آنکه در اثر عشق خوب رویان کارش به جنون کشیده ، ستمِ دربان او را آزار نمی دهد . [ دیوانه = شیفته و بی قرار / خوب رویان = زیبا رویان / بوّاب = دربان ، نگهبان ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
سعدی با هیچ چیز از پای درنمی آید مگر با دردِ دوری روی دوستان . [ هیچ = هرگز (لغت نامه) / اِلّا = حرف استثنا به معنی به جز ، مگر / احباب = جمع حبیب به معنی یاران ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۲
در بادیه تشنگان بمردند
وز حِلِّه به کوفه میرود آب
تشنیع او ز چیست که از بهر تشنگان
از حِلّه تا به کوفه روان کرده است آب
استاد میلاد عظیمی در یک زنجیرهٔ مفصل از نوشتهها در کانال تلگرام خودشان (اینجا) این دو قطعه را به نقل از دیوان همام تبریزی، تصحیح رشید عیوضی، تبریز، انتشارات مؤسسهٔ تاریخ و فرهنگ ایران، ۱۳۵۱، ص ۱۷۹ نقل کردهاند:
سعدی که مشک آب به گردن کشیده است
تا ز آب عذب، تشنه، شود فارغ از عذاب
تشنیع او ز چیست که از بهر تشنگان
از حِلّه تا به کوفه روان کرده است آب
آنجا که دهی ز لطف یک تاب
زر گردد خاک و دُر شود آب
مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب
مظلومم و هیچ یاورم نیست
کار من دلشکسته دریاب
من کد یه کنم به شعر و بخشش
[...]
صبر از تو کسی نیاورد تاب
چشمم ز غمت نمیبرد خواب
ای جانِ به لب رسیده بشتاب
خود را و مرا به نقد دریاب
دل رفت و تو نیز بر سر پای
اندیشه نمی کنی در این باب
بر نسیه چه اعتبار زنهار
[...]
گریان به زمین فتاد بی تاب
بر خاک، مراغه کرد چون آب
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.