آفتاب از کوه سر بر میزند
ماهروی انگشت بر در میزند
آن کمانابرو که تیر غمزهاش
هر زمانی صید دیگر میزند
دست و ساعد میکُشد درویش را
تا نپنداری که خنجر میزند
یاسمینبویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر میزند
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر میریزد آن زر میزند
عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر میزند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش میگیرند و نشتر میزند
در به روی دوست بستن شرط نیست
ور ببندی سر به در بر میزند
سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییهای طبیعت و عشق سخن میگوید. او تصویر صبح را با طلوع آفتاب و زیبایی سیمای محبوبش ترسیم میکند. شاعر به جاذبه ابروی محبوب اشاره میکند که باعث جلب توجه دیگران میشود و نشان میدهد که عشق به محبوب چقدر تاثیرگذار و گاهی دردناک است. او همچنین به عطر یاسمین و طعنههای زیبایی تأکید میکند و از عشق به عنوان یک احساس عمیق و رنجآور یاد میکند. در نهایت، شاعر به دوستی و محبت اشاره میکند و میگوید که نباید در ارتباط با دوست خود تردید کرد، چرا که عشق و دوستی همواره باید آزاد باشند.
انگشت بر در زدن: در را به صدا در آوردن و اجازه ورود خواستن. / تناسب: آفتاب، ماه در «ماهروی» / جناس لاحق: سر، بر / تشبيه (صفت تشبیهی): ماهروی / معنی: خورشید از فراز کوه بر میآید و صبح میشود و یار ماهروی حضور خویش را با انگشت بر در زدن اعلام میدارد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
غمزه: ناز و کرشمه، اشاره به چشم و ابرو / تشبیه: ابرو به کمان و غمزه به تیر (اضافه تشبیهی ) / تناسب: کمان، تیر، صید، میزند / تشبيه ( صفت تشبیهی): کمان ابرو (ابروی مثل کمان). و نیز غمزه به تیر (اضافه تشبیهی). / معنی: آن یار ابروکمان که غمزه های تیر مانندش در هر لحظه صیدی دیگر میزند و به خاک میافکند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ساعد: بازو، در استعمال فارسیان مابین کف دست و آرنج را گویند (لغت نامه) / درویش: عاشق تهیدست و بی چیز / تا: در معنی تحذیر است، زنهار. / معنی: دست و بازوی او از شدت لطافت و زیبایی عاشق را از پای در می آورد، هرگز تصور مکن که قتل عاشق به واسطه خنجر اوست! - منبع: شرح غزلهای سعدی
ياسمين: یاسمن -> سمن در ۶۹٫۲ / بالا: قد و قامت / عرعر: درختی است زیبا و تنومند که دارای برگهای مرکب و برگچه های بسیار است در تحفه حکیم مؤمن آمده است که عرعر سرو کوهی است و او از سرو کوتاه تر و کوچکتر و ثمرش به قدر فندقی و با اندک شیرینی است. (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی) / کنایه: طعنه زدن (خرده گرفتن سرزنش کردن) / تشبیه: قامت به سرو(اضافه تشبیهی). / معنی: آن یار یاسمن بویی که قامت سروگون او بر قامت درخت عرعر طعنه می زند و آن را به تمسخر می گیرد، - منبع: شرح غزلهای سعدی
استعاره مصرحه: گهر (اشک) / زر (زردی رخسار) / بیت دارای آرایه تقسیم است. / معنی: در عشق آن یار چهرهٔ زرد و چشم اشک باری دارم که زر و گوهر نثار میکنند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
عشق: «عاشقی که عشق او به درجه کمال رسیده باشد.» (لغت نامه) / پیشانی: وسعت و فراخی / پیشانی میخ: گردی سر میخ / حبیب: معشوق. / کنایه: سنگ بر سر زدن (اذیت و آزار کردن رنج و بلا دادن). / معنی: عاشق عشق معشوق باید سری همانند میخ داشته باشد تا محبوبش سنگ سخت بر سر او بزند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
انگبین: عسل و شهد، هر چیز شیرین / نوش: عسل و شیرینی / نشتر: نیشتر، تیغ / کنایه: انگبین رویان (معشوقان زیباروی شیرین) / استعاره مصرحه: مگس (مزاحم دروغین، مدعى عشق). / معنی: آنان که چهرهای به شیرینی عسل دارند از مگس ابایی ندارند؛ زیرا اگرچه عاشقان به هوای نوش به معشوقان روی می آورند؛ اما به جای شهد نیش نصیبشان میگردد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
جناس لاحق: در، ور، سر، بر. / معنی: شرط انصاف نیست که در به روی دوست بندند و او را از دیدار محروم سازند؛ زیرا در این صورت ناگزیر میشود سر بر در معشوق بکوبد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
دیگر: از این پس، بعد از این / قلم پولاد داشتن: قلم فولادی برداشتن و به کار بردن. / معنی: ای سعدی، از این پس قلمت را از پولاد انتخاب کن؛ زیرا این سخنان سوزناک قلم نِیین را به آتش میکشد و از بین می برد. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هرکرا عشقت به هم برمیزند
عاقبت چون حلقه بر در میزند
طالعی داری که از دست غمت
هرکرا دستیست بر سر میزند
در هوای تو ملک پر بفکند
[...]
مرغ گردون در رهش پر میزند
بر درش چون حلقهای سر میزند
دل چو دم از عشق دلبر میزند
پشت پا بر بحر و بر برمیزند
در خرابات فنا جام بقا
شادی ساقی کوثر میزند
عشق میگوید دل و دلبر یکی است
[...]
گریه دارد،دست بر سر می زند
آتش اندر چرخ واختر می زند
ابرویش از بام دل سرمیزند
یا هلالی حلقه بر در میزند
هر شبم دل در خم گیسوی او
تا سحر پهلو بعنبر میزند
تشنه کامان زلال خویش را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.