بلبلی بیدل نوایی میزند
بادپیمایی هوایی میزند
کس نمیبینم ز بیرون سرای
و اندرونم مرحبایی میزند
آتشی دارم که میسوزد وجود
چون بر او بادِ صبایی میزند
گرچه دریا را نمیبیند کنار
غرقه حالی دست و پایی میزند
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوارِ سرایی میزند
آشنایان را جراحت مرهمست
زان که شمشیر آشنایی میزند
حیف باشد دست او در خون من
پادشاهی با گدایی میزند
بندهام گر بیگناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند
شکر نعمت میکنم گر خلعتی
میفرستد یا قفایی میزند
ناپسندیدهست پیش اهل رای
هر که بعد از عشق رایی میزند
محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوش به تایی میزند
دود از آتش میرود خون از قتیل
سعدی این دم هم ز جایی میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات و دلمشغولیهای شاعر میپردازد. شاعر از حالتی درونی و دلنگرانی سخن میگوید که در آن دردی عمیق دارد و میکوشد با نواختن، این درد را بیان کند. او از تنهایی و دور بودن دیگران از خود صحبت میکند و احساس میکند که درونی آتشین در دل دارد. شعر به مسائلی چون عشق، جراحتهای ناشی از آشنایی و تضاد میان ثروت و فقر اشاره میکند. شاعر در نهایت تأکید میکند که هرچند زندگی دشوار است، اما به خاطر عشق و وفا، راضی به شرایط خود است.
هوش مصنوعی: یک بلبل بیدل آهنگی را میخواند و در آسمان پرواز میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس را از بیرون خانه نمیبینم و در درون خانه هم کسی از من استقبال نمیکند.
هوش مصنوعی: من آتشی در دل دارم که وجودم را میسوزاند، گویی که نسیم صبحگاهی بر آن میوزد.
هوش مصنوعی: اگرچه دریا را نمیبیند، اما فردی که در آب غرق شده تلاش میکند تا نجات پیدا کند و دست و پا میزند.
هوش مصنوعی: در بالای خانهها یک بلوا و آشفتگی وجود دارد که باعث میشود کسی به دیوار خانهای ضربه بزند.
هوش مصنوعی: آشنایان همدیگر را به دلایل ویژهای میآزارند، اما این درد و جراحت برایشان قابل تحمل است و به نوعی برایشان تسکیندهنده است، زیرا رابطهی عمیق و نزدیکی که با هم دارند، این آسیبها را قابل بخشش میکند.
هوش مصنوعی: جا دارد که او که دستش به خون من آغشته است، خود را پادشاه بداند در حالی که در واقع مثل یک گدا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: من بندهام و اگر بیگناهی را به قتل برسانند، من راضیام و اگر به کسی که خطایی نکرده آسیب بزنند، نیز راضیام.
هوش مصنوعی: اگر کسی نعمت و لطفی به من بدهد، با کمال میل سپاسگزاری میکنم، چه آن نعمت هدیهای باشد یا اینکه کمکی به من کند.
هوش مصنوعی: توصیه شده است که هیچکس پس از تجربه عشق، نظری ندهد، زیرا این کار در نظر اهل فهم و عقل پسندیده نیست.
هوش مصنوعی: پاسخ به طلبکاران بگو که ساز و آواز شرابنوشان را قربانی نکنند، چرا که نوازنده ما به خوبی نواختن را ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: دود به خاطر آتش بلند میشود و خون به خاطر کشته شدن. سعدی میگوید که در این لحظه هم چیزی از جایی دیگر به ما میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل چو دم از دلربائی میزند
عافیت را پشت پائی میزند
بازعاشق گشت و معذورست دل
گرچه لاف از بیوفائی میزند
از میان موج خون چون غرقه
[...]
باز دل در عشق رائی میزند
سنگ بر قفل بلائی میزند
از ملامت پشت دستی میخورد
بر سلامت پشت پائی میزند
تاراشکم بسته بر قد چوچنگ
[...]
از حقیقت هیچ کس آگه نشد
هر کسی حرفی ز جایی میزند
ما و آن وادی که از گم گشتگی
هر طرف خضری صدایی میزند
تیغ ناپیدا و قاتل ناپدید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.