دل چو دم از عشق دلبر میزند
پشت پا بر بحر و بر برمیزند
در خرابات فنا جام بقا
شادی ساقی کوثر میزند
عشق میگوید دل و دلبر یکی است
عقل حیران دست بر سر میزند
دل به جان نقش خیالش میکشد
مهر مهرش نیک بر زر میزند
از دل خود دلبر خود را طلب
کو دم از الله اکبر میزند
گرچه گم شد یوسف گل پیرهن
از گریبان تو سر بر میزند
نعمت الله جانسپاری میکند
خیمه بر صحرای محشر میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و ارتباط عمیق بین دل و دلبر میپردازد. شاعر به بیان احساسات شدید و شوقی که از عشق نسبت به معشوق دارد، اشاره میکند. دل در اینجا به عشق و وابستگی به معشوق تعبیر شده و میگوید که عشق و عقل در تضاد هستند. همچنین به زیباییهای عالم و عشق الهی اشاره کرده و آن را در زمینهای از زیبایی و شادی قرار میدهد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که عشق و دلبر از یکدیگر جداییناپذیرند و حتی اگر معشوقی گم شده باشد، عشق هنوز هم زنده است و دل به آن وابسته است.
هوش مصنوعی: دل که به عشق محبوب میتپد، به تمام مشکلات و موانع پشت پا میزند و با عشق و شوق به جلو میشتابد.
هوش مصنوعی: در میخانهای که به زوال تعلق دارد، ساقی با شادی و نشاط، جام جاودانگی را به دست میدهد.
هوش مصنوعی: عشق میگوید که دل و محبوب یکی هستند و عقل از این موضوع شگفتزده شده و دست بر سرش میزند.
هوش مصنوعی: دل در ناز و زیبایی معشوق غرق میشود و او با محبت و محبتش، بر زندگیام اثر مثبتی میگذارد.
هوش مصنوعی: از دل خود شخصیت محبوبش را بخواهد، زیرا او همواره در حال یادآوری خداوند بزرگ است.
هوش مصنوعی: اگرچه یوسف گل در پیراهن تو گم شده است، اما هنوز هم از گریبان تو سر بر میزند.
هوش مصنوعی: نعمت خداوندی جان انسان را فدای خود میکند و در روز قیامت، در مکانی مشخص و بزرگ، خیمهای برپا مینماید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکرا عشقت به هم برمیزند
عاقبت چون حلقه بر در میزند
طالعی داری که از دست غمت
هرکرا دستیست بر سر میزند
در هوای تو ملک پر بفکند
[...]
مرغ گردون در رهش پر میزند
بر درش چون حلقهای سر میزند
آفتاب از کوه سر بر میزند
ماهروی انگشت بر در میزند
آن کمانابرو که تیر غمزهاش
هر زمانی صید دیگر میزند
دست و ساعد میکُشد درویش را
[...]
گریه دارد،دست بر سر می زند
آتش اندر چرخ واختر می زند
ابرویش از بام دل سرمیزند
یا هلالی حلقه بر در میزند
هر شبم دل در خم گیسوی او
تا سحر پهلو بعنبر میزند
تشنه کامان زلال خویش را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.