افکنده سبزه بر کنف بوستان بساط
رفت آنکه دوستان نشکیبند بینشاط
ساقی بجوی ساغری از بادهٔ کهن
مطرب بگوی تازهای از گفتهٔ نشاط
این چند روزه مهلت تن بگذرد که نیست
جز افتراق حاصل اضداد از اختلاط
آکندهایم گوش زبانک رحیل و خوش
افکندهایم رخت اقامت در این رباط
از معرفت چه لاف زنی ای فقیه شهر؟
بیشک که از محیط ندارد خبر محاط
ای منکران عشق اگر نیک بنگرید
جز وهم خویش هیچ ندارید در بساط
ایاکَ نَستَغیثُ و ایاکَ نَستَعین
مِنکَ الیک سرت بنا اهدانا الصراط
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شمس دین ، نظام معالی ، جمال ملک
ای زیر پای قدر تو گردون شده بساط
طبع تراست از ستم و بخل اجتناب
رأی تراست با کرم و عدل اختلاط
حساد از خلاف تو در قبصهٔ عنا
[...]
داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط
جویای راه میکده ایم اهدنا الصراط
میخانه بساز و بکن وقف عاشقان
خیری که بی ریاست به از صد پل و رباط
زاهد به روز حشر پل و جوی کرد، گم
[...]
گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط
ای رهنمای گمشدگان اهدناالصراط
صد دام در ره است به هر گام عشق را
خوشوقت رهروی که نهد پا به احتیاط
چون در نیاید از در صدق و صفا کسی
[...]
طفلی که پیر بود و فلک بود در قماط
سری که ملک را به ملک داد ارتباط
کویش بهشت و رهگذر کوی او صراط
ساریست همچو نقطه توحید از نقاط
بی دوست دست میندهد بهر ما نشاط
الا به وصل دوست نداریم انبساط
هر دم که با حبیب نشینیم فارغیم
از خوف و امن و راحت و محنت غم و نشاط
آن کس که کرد طی ره باریک عشق را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.