گنجور

 
وطواط

ای شمس دین ، نظام معالی ، جمال ملک

ای زیر پای قدر تو گردون شده بساط

طبع تراست از ستم و بخل اجتناب

رأی تراست با کرم و عدل اختلاط

حساد از خلاف تو در قبصهٔ عنا

احباب از وفاق تو در روضهٔ نشاط

بر آسمان ز هیبت رأی تو آفتاب

لرزان رود چو مرد گنه کار بر صراط

در مهر تو گرفته ملک راه اجتهاد

از کین تو گزیده فلک رسم احتیاط

هرگز نگشت طبع کریم تو منقبض

ورچه بمجلس تو بسی کردن انبساط

بی حد گناه من بکرم عفو کرده ای

عفو یکی گناه به از صد پل و رباط