ساقی به یاد یار بده ساغری ز می
از آن گنه چه باک که باشد به یاد وی
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او
ننگ از قبای قیصر و عار از کلاه وی
شرمم ز فقر باد، مقابل کنم اگر
با گنج فقر شهر صفاهان و ملک ری
تا کی دلا به مدرسه طامات و ترهات
بشنو حدیث یار دو روزی ز نای و نی
واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور
ما توسن هوی و هوس کرده ایم پی
ما عندلیب گلشن قدسیم و باغ ما
ایمن بود ز باد خزان و هوای دی
زاهد برو چه طعنه ی مستی زنی که هست
مست از خیال دوست «صفایی» نه مست می
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوارزم گرد لشکرش ار بنگری همی
بینی علم علم تو بهر دشت و کردری
نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می
تمثالهای عزه و تصویرهای می
بستان بسان بادیه گشتهست پرنگار
از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی
صد کارگاه ششترکردهست باغ لاش
[...]
روز دی است خیز و بیار ای نگار می
ای ترک می بیار که ترکی گرفت دی
می ده به رطل و جام که در بزم خسروی
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به می
شاهی که کرد چرخ و فلک را به زیر پای
[...]
فصل بهار آمد و بگذشت عهد دی
پیش آر، ای چراغ ری، اکنون چراغ می
تاریکی است مانده ز دی در نهاد ما
و آن جز چراغ می نبرد، ای چراغ ری
برکش نوا، که خاطب گل بر کشید صورت
[...]
ای پایگاه قدر تو بر خط استوی
از فر تو چو خلد برین گشته استوی
در باغ استوی طرب انگیز بگذران
لحن مغنیان خود از خط استوی
جان راغذا سماع خوش و روی نیکو است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.