گنجور

 
ملا احمد نراقی

ساقیا امشب مرا زان آب رمّانی بده

جامها پی در پی از آبی که می دانی بده

چون شدم من مست و بی خود زان دو لعلم بوسه ها

آشکارا گر نمی خواهی به پنهانی بده

شد تهی دلها ز عشق و بسته شد میخانه ها

رونقی یا رب به آیین مسلمانی بده

دوره ی روحانیان است امشب اندر بزم ما

هان و هان ساقی بیا صهبای روحانی بده

تا رهایی زین خمار کهنه بخشایی مرا

زآن شراب کهنه آنقدری که بتوانی بده