یارم به کنار امشب آمد
جانی ز نوم به قالب آمد
بازآ که چو ساغر پر از می
جانم ز غم تو بر لب آمد
وصل تو به هجر شد مبدل
روزم رفت وز پی شب آمد
از سوز غمت فغان که دوزخ
یک شعله ز تاب این تب آمد
عشق استادیست کز ازل عقل
چون طفلانش به مکتب آمد
تو ای مه مهروش که حالت
سرمایه رشک کوکب آمد
آن مطلوبی که طالبان را
سودای تو عین مطلب آمد
سیب زنخت که منزل او
بالای ترنج غبغب آمد
گر نیمه شبی به دست مشتاق
آمد به هزار یارب آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غم جدایی صحبت میکند. او به نزدیکی یارش اشاره دارد که باعث میشود جانش از درد جدایی به لب برسد. وصل یار به هجر تبدیل شده و روزها به شب تبدیل میشوند. غم عشق او به حدی است که مانند شعلهای سوزان احساس میشود. عشق را به استاد و عقل را به کودکی که به مکتب میرود تشبیه میکند. او از زیبایی یار و حسرت دیگران بر زیبایی او سخن میگوید. شاعر به طور کلی حالتی از اشتیاق و آرزو را بیان میکند که در دل عاشق وجود دارد.
هوش مصنوعی: امشب یارم در کنارت حضور دارد و جان تازهای از خواب بیخبر به دنیای واقعی آمده است.
هوش مصنوعی: بیایید بازگردید، زیرا من همچون جامی پر از شراب، به خاطر غم تو به لب لبریز شدهام.
هوش مصنوعی: دیدار تو به جدایی تبدیل شده است، روز من سپری شد و به دنبال شب آمد.
هوش مصنوعی: از شدت ناراحتی تو، فریادی بلند میزنم که حتی آتش جهنم هم نمیتواند به اندازهی این حرارت درونم باشد.
هوش مصنوعی: عشق مانند معلمی است که از زمانهای قدیم عقل را چون کودکی به مدرسه میآورد.
هوش مصنوعی: تو ای ماه زیبای من، که زیباییات باعث حسرت ستارهها شده است.
هوش مصنوعی: آنچه که برای جویندگان و عاشقان تو ارزشمند و مهم است، خود تو و وجودت میباشد.
هوش مصنوعی: سیب زنخت که به خانهاش، در بالای ترنج (یک نوع میوه) غبغب (چانه)اش، آمده است.
هوش مصنوعی: اگر در نیمه شب کسی به دست عاشق بیفتد، به واقع هزاران بار خوشحال میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزم به نیابت شب آمد
جام به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
عشق آمد و جام جام درداد
[...]
زندانی روز را شب آمد
بیمار شبانه را تب آمد
روزم به عیادت شب آمد
جانم به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
یار آمد و جام باده بر کف
[...]
دل باز به جوش یارب آمد
شب رفت و سحرنشد شب آمد
اشک از مژه بسکه بیاثر پخت
رحمم به زوال کوکب آمد
بی روی تو یاد خلد کردم
[...]
آمد شب و، وقت یا رب آمد!
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.