گنجور

 
مولانا

گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا

تا که بهار جان‌ها تازه کُند دل تو را

بوی سلام یار من لخلخه‌ی بهار من

باغ و گل و ثمار من، آرَد سوی جان، صبا

مستی و طُرفه مستی‌ای، هستی و طرفه هستی‌ای

مُلک و دراز دستی‌ای، نعره‌زنان که الصّلا

پای بکوب و دست زن، دست درآن دو شست زن

پیش دو نرگس خوشش کُشته نگر، دل مرا

زنده به عشق سرکشم، بینی جان چرا کشم

پهلوی یارِ خود خَوشم، یاوه چرا روم چرا؟

جان چو سوی وطن رود، آب به جوی من رود

تا سوی گولخن رود طبع خسیسِ ژاژخا

دیدن خسرو زمن شعشعه عقار من

سخت خوش است این وطن، می‌نروم از این سرا

جان طرب پرست ما، عقل خراب مست ما

ساغر جان به دست ما، سخت خوش است ای خدا

هوش برفت، گو برو، جایزه گو بشو گرو

روز شده‌ست، گو بشو! بی‌شب و روز تو بیا

مست رود نگار من در بر و در کنار من

هیچ مگو که یار من باکَرَمست و باوفا

آمد جانِ جانِ من، کوری دشمنان من

رونق گلستانِ من، زینت روضه‌ی رضا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۵۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا

ابروی او گره نشد گر چه که دید صد خطا

چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر

خوی چو آب جو نگر جمله طراوت و صفا

من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
خواجوی کرمانی

صل علی محمدٍ دُرّة تاج الاصطفا

صاحب جیش الاهتدا ناظم عقد الاتّقا

بلبل بوستان شرع اختر آسمان دین

کوکب دُرّی زمین درّی کوکب سما

تاج ده پیمبران باج ستان قیصران

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا

راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما

داروی درد عاشقی هست دواش درد دل

نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا

کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان

[...]

نسیمی

ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما

گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا

حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق

ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما

عرش خدا چو روی او بود نمود روی از او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه