گنجور

 
قاسم انوار

ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من

صد پی اگر جفا کند، صدق و صفاست کار من

خسرو بی نظیر من، حاکم من، امیر من

دلبر ناگزیر من، باغ من و بهار من

نور من و سرور من، حاضر من، حضور من

مایه شکر و سور من، صبر من و قرار من

اول من، اخیر من، ناظر من، ظهیر من

یار و مرید و پیر من، مونس و غمگسار من

ناصر من، نصیر من، ناظر بی نظیر من

دلبر دستگیر من، از همه اختیار من

رافع من، رفیع من، سمع من و سمیع من

جامع من، جمیع من، حاصل کار و بار من

عاشق من، حبیب من، طب من و طبیب من

ناصب من، نصیب من، طالب انکسار من

جمله تو داده ای مرا: مرهم و محنت و شفا

جان من و جهان من، مخفی و آشکار من

گم شده ام بدرد و غم در طلب تو عمرها

هیچ نگفته ای که: کو قاسم دل فگار من؟

 
 
 
سراج قمری

ای به دو چشم نرگسین آفت روزگار من

طرهٔ بی‌قرار تو برده ز من قرار من

گرچه خمار وصل تو گشت ملازم سرم

هم به شراب لعل تو، دفع شود خمار من

ای یمنی ستاره بر آرزوی مه رخت

[...]

مولانا

باز نگار می کشد چون شتران مهار من

یارکشی است کار او بارکشی است کار من

پیش رو قطارها کرد مرا و می کشد

آن شتران مست را جمله در این قطار من

اشتر مست او منم خارپرست او منم

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
امیرخسرو دهلوی

آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من

یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟

باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم

جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من

ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی

[...]

نسیمی

گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من

سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من

مست جمال خود کند عالم امر و خلق را

برقع اگر برافکند ساقی گلعذار من

مست شراب آرزو، کی رهد از خمار غم؟

[...]

امیرعلیشیر نوایی

شب چو شکست توبه ام شوخ شرابخوار من

صبح دعاست کار من تا شکند خمار من

هست دلیل اینکه آن مست شبم نواختست

چشم و رخ کبود من روی و سر فگار من

باد چراست جانفزا گرد ز چیست سرمه گون

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه