عشق را بخت تیره در کار است
جلوهٔ شمع در شب تار است
خوش به گرد سر تو میگردد
جگرم خون ز رشک دستار است
بسکه بازار خار و خس گرم است
شاهدِ گل غریب گلزار است
رشک ابروی تو ز کارش برد
پشت محراب زان به دیوار است
موبهمویم ز بسکه مضطرب است
کوکب داغ سینه سیار است
سینه بیناوکی نخواهد ماند
مرغ این آشیانه بسیار است
نیست مژگان به گرد چشم کلیم
در رهت پای دیده بر خار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان پاک خواب کردار است
آن شناسد که دلش بیدار است
نیکی او به جایگاه بد است
شادی او به جای تیمار است
چه نشینی بدین جهان هموار؟
[...]
این جهان پاک خواب کردار است
آن شناسد که دلش بیدار است
نیکی او بجایگاه بد است
شادی او بجای تیمار است
چه نشینی بدین جهان هموار؟
[...]
هر که گوید که چرخ بیکار است
پیش جانش ز جهل دیوار است
کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید
هیچ گردندهای که بیکار است
چون نکو ننگری که چرخ به روز
[...]
هزل را خواستگار بسیار است
زنخ و ریشخند در کار است
تا نگوئی که عدل بی یار است
آسمان و زمین بدین کار است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.