مجتبی آموزگار
مجتبی آموزگار در ۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۲:
مصرع نخست از بیت دهم:
شور جنون ما و من جوش و فسون و هم و ظن
آیا به صورت زیر نیست؟
شور جنون ما و من، جوش و فسونِ وهم و ظن
مجتبی آموزگار در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
به نظر در بیت ششم "نالههای" صحیح باشد
مجتبی آموزگار در ۳ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵:
حمزهی واژه "قبله" در مصرع دوم از بیت نخست اضافه است.
مجتبی آموزگار در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱:
در پاسخ به فردی که حضرت حافظ را کافر و مرتد میخواند:
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت میبخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را میگیری؛ هر کس را بخواهی، عزت میدهی؛ و هر که را بخواهی خوار میکنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری.
اینکه خداوند این کافر و مرتد را چنین لایق عزت نموده که چنین عزیز است و اشعارش سینه به سینه میگردد و غبار زمان بر محو آن غالب نشده جای بسی شگفتی دارد!
مجتبی آموزگار در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
این غزل مرا به یاد شعری از عبدالواسع جبلی انداخت که میگوید:
گر تو پنداری که عمرم بی تو ناخوش نیست، هست
یا دلم محتاج آن رخسار مهوش نیست، هست
ور چنان دانی که بی آن صورتِ جون نقشِ چین
روی من دائم به خونِ دل منقّش نیست، هست
ور تو اندیشی که لشکرگاه دلهای عزیز
حلقهی آن زلفِ جانآشوبِ دلکش نیست، هست
ور بری تهمت که جانم در مصافِ عاشقی
تیرِ مژگانِ تو را همواره ترکش نیست، هست
ور تو را در دل چنان آید که با این رنجها
در همه حالی مرا با عشق تو خوش نیست، هست
ور کسی گوید که فرق و دست و چشم و جان من
جایگاه خاک و باد و آب و آتش نیست، هست
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۰ - در بیان معنی رباعی که منسوب است به یکی از سلسه خانواده خواجگان ماوراء النهر قدس الله اسرارهم:
آیا بیت دوم صحیح است؟
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۵ - تمثیل:
آیا در بیت زیر واژهی "چمچه" نباید به جای "چمچمه" باشد؟
وان دگر یک نهفته می نگرد
لقمه و چمچمه اش همی شمرد
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۲ - در مذمت آنان که به جهت اجتماع عوام و استجلاب منافع معاش از ایشان مجالس آرایند و به سبیل جهر و اعلان به ذکر حق سبحانه و تعالی اشتغال نمایند:
به نظر میرسد که بیت
گفته هر کس که دیده آن گریه
هذه فریت بلا مریت
دارای اشکال تایپی باشد. همچنین از آگاهان خواهش میکنم معنی مصرع دوم را بفرمایند.
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸ - گفتار در اظهار دولتخواهی و مدحت گزاری حضرت خلافت پناهی سلطنت شعاری خلدالله تعالی ملکه و سلطانه و علا امره و شأنه:
معنی "ساپه" در مصرع "گر چه آمد ساپه او بسیار" چیست؟
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸ - گفتار در اظهار دولتخواهی و مدحت گزاری حضرت خلافت پناهی سلطنت شعاری خلدالله تعالی ملکه و سلطانه و علا امره و شأنه:
از بزرگواران صاحبدانش و آگاه خواهش میکنم که بیت
گوهر افسر سرافرازی
قبله مقبلان ابوالغازی
را شرح دهند
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸ - گفتار در اظهار دولتخواهی و مدحت گزاری حضرت خلافت پناهی سلطنت شعاری خلدالله تعالی ملکه و سلطانه و علا امره و شأنه:
مصرع "جمله ظل اللاه ند فی الارضین" به صورت "جمله ظل اللهاند فی الارضین" صحیح است؛ یعنی سایهی خدا هستند در زمین
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب زمین بوس حضرتی که نقش خاتم نبوتش خاتم النبیین است و طراز خلعت رسالتش سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم:
در مصرع
"به سلام آمدم جوابم بده"
"بده" نادرست است و باید "ده" باشد
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب زمین بوس حضرتی که نقش خاتم نبوتش خاتم النبیین است و طراز خلعت رسالتش سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم:
به نظر میرسد که در بیت
"خاک یثرت که با گلت آمیخت"
واژهی "یثرت" اشتباه تایپی باشد
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶ - در نعت سیدالمرسلین و خاتم النبیین علیه من الصلوات الفضلها و من التحیات اکلمها:
در بیت
قم فانذر حدیث قامت او
قاستقم شرح استقامت او
"فاستقم" صحیح است
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح شیخ حمیدالدین:
در بارهی این قصیده چند پرسش دارم که امیدوارم صاحب نظران بتوانند مرا راهنمایی کنند:
1- آیا اینکه مصرع دوم از بیت چهارم در مصرع دوم از بیت ششم تکرار شده است، به لحاظ ادبی و از لحاظ اصول شعر صحیح است؟
2- در بیت "گر عزیمت کنی ای دوست، به سوی ملتان" به شهر ملتان هند اشاره شده است؛ یعنی همانجایی که عراقی مرید شیخ بهاءالدین زکریای ملتانی شد و سپس از او خرقه گرفت و با دخترش ازدواج کرد، اما در منابع اینترنتی موفق نشدم دربارهی شیخ حمیدالدین احمد واعظ مطلبی پیدا کنم
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲:
در مصرع دوم از بیت ششم "شودم" صحیح است
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۸:
در مصرع نخست از بیت سوم، به نظر "گیراییای" صحیح باشد. همچنین به نظر میرسد که مصرع نخست از بیت پنجم "که دارد طاقت سنگ ترازوی عدم بودن" صحیح باشد.
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۸:
در مصرع نخست از بیت اول "نمیباشد" صحیح است.
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
بیت آخر در تمامی تصحیحها به همین صورتی آمده است که در اینجا آورده شده است. به باور این حقیر اگر که ایشان از اغیار "نمیترسید" آنگاه "اسرار" را فاش بیان میکرد و دیگر لزومی به "سر بسته" گفتن نمیبود. از صاحب نظران تقاضا میکنم در صورتی که اشتباه میکنم مرا راهنمایی کنند.
مجتبی آموزگار در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
با سپاس از بزرگواران در سایت وزین گنجور و تلاش و کمکی که در این وانفسای خشکسالی فرهنگی متقبل شدهاند، این کمترین بر خود ذکر نکتهای را از قول بزرگی ضروری میدانم:
این شعرها را چون آینه دان! آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود. اما هر که نگه کند صورت خود تواند در آن دیدن. همچنین میدان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست! اما هرکسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.
- عین القضات همدانی