گنجور

حاشیه‌گذاری‌های Khishtan Kh

Khishtan Kh


Khishtan Kh در ‫۱۱ روز قبل، دوشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵:

فغان کامروز دم سی سال ماراست

نه فرزند و زن و اموال ماراست

یکی دارد زنی،آنم عجب چیز 

و بر ناچیز مردم میشود هیز

یکی نابرده هرگز  ساعتی رنج

ز الطاف پدر شد صاحب گنج

من ناچیز که اموالی ندارم 

نظر بر لعل خوشخالی ندارم 

چنان دیده به مه رویان ببستم

‌که برآنند مبادا خواجه هستم

گر از ارث پدر چیزی ببیختم

ز پابند تجرد میگریختم 

کو بدتر زمن وضعش خراب بود

همی بدتر ز من بختش بخواب بود

کنون هم که مرا سربار گشته ست

شریک مزد هر برج کار گشته ست

ز فرط بیکسی با جیب خالی 

پناه بردم به معشوق خیالی

چو عنقا را بلند است آشیانه

شدم قانع به تخم مرغ خانه

دگر اندر سرم فکری به زن نیست

درون سینه ام حب وطن نیست

 

 

Khishtan Kh در ‫۲۷ روز قبل، یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:

وای بر آن قامت که من من می کند 

هم بر آن همت که بیهوده سخن می کند

نازم آن شاهی کندر ملک خویش 

کهنه ای آراسته بر تن می کند

 

 

Khishtan Kh در ‫۳۰ روز قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۶:

ای فغان از حجب از حیای داف 

جامه ای پوشیده تا بالای ناف 

جای دامن کرده پا تنبانکی 

تا ببیند سمعن آن پاهای صاف

 

 

😅

 

Khishtan Kh در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

نازنینا ساله
 

Khishtan Kh در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۳ در پاسخ به یگلن دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۹:

🌹درود گرامی

مصرع آخر به اون دسته ک از کتاب میحراسند اشاره کرده 

 

Khishtan Kh در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:

سلامت داده ام آخر علیکی ده جوابم را 

همی پرسیدم احوالت بپرس حال خرابم را 

چه بد در شیوه ام دیدی که از پاسخ معذوری

نشانی ده که تا اصلاح کنم عیب حجابم را 

بسی مخمور آن لبهای میگونم و فرصت نیست

دمی آسوده خاطر زان بنوشم سیر شرابم را 

 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶:

 

برد دل ارزان ز من خود دل به ارزانی نبست

زان که آسانش بکف آورد به آسانی شکست

نه شناسم آشنایی نه شناسد آشنایم

گرد راهش بس مرا بر چشم و پیشانی نشست

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

 

یکی بیهوده کوهی سُفت یکی رفت راه صحرا را

نه این یک وصل شیرین دید نه آن یک وصل لیلا را 

تو قسمت را مشو منکر،نشد را شد نخواهی کرد 

بهم ریزی و بافی گر زمین و آسمان و قعر دریا را

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

راستای صحبت سعید آقای عزیز

درود🌹🖐

در اینکه هر انسانی باید از قدرت عقلانی خود نهایت بهره را ببرد و از دایره منطق پا بیرون نگذارد هیچ شکی نیست.

بیایید تصور کنیم از روزنی به بیرون نگاه میکنیم،شعاع دید ما برابر با شعاع روزنی دید ماست.حال قابل  قیاس است با شعاع دید دیگر کسی که از حفره ای به بیرون نظر دارد! (حکایت همان مو و پیچش مو است)

فرموده جناب حافظ بار عرفانی دارد در عرفان تقبل بر مبنای باور و عقل و منطق نوعی نیست

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید 

که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها

 در عقل و منطق و باور شما ریختن می بر سجاده کاستن از پاکیزگی سجاده است و اشاره جناب حافظ دقیقا همینجاست درک واقعیت به ازای فاصله از باور  ...........

 

 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:

گیری اگر از خاک به هزار ریشه قفا را 

نوشی اگر از سخره و سنگ آب بقا را 

آخر شکند شاخه و ریزد بر و برگت

طوفان حریف است قوی ریشه گیا را 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:

گشتم مسلمان همه از جور تو یارا 

زان رو نپسندم به تو آیین جفا را 

روزی که مرا غمزده بگذاشتی و رفتی

یافتم به تمنای وصال تو خدا را 

 

 

 

 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:

کنون که کرده پر سیماب،ره بشنود سُنبُل را

چه حاصل آید از افغان بکف بیچاره بلبل را 

گهی زنبور کامجوید،گهی پروانه می بوید

مجال افتاده تا ناکس برد فیض تغافل را

 

 

 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:

آخر ز شکوه یارا چون وا کنم دهان را 

ترسم تو ناپسندی از عاشقت فغان را 

عانی تو رخ نمودی از سینه دل ربودی 

وآنگه ز پی کشیدی از ناظرت عنان را

از عالمی بریدم من تا رخ تو دیدم 

دیگر نشایدم هیچ آگه شوم میان را

چون آرمت قباله ز امکان و هم ز موجود

خواهند به شیربهایت اقلیم آسمان را 

حالی که دارمت دوست،زین پس همی برآنم

باشد که پیر سازم بر پای تو جوان را

از مشفق رفیقان پرهیز ز تو شنیدم 

گفتم:مگر برآنی دشمن شوی تو جان را؟

پرهیز ز عشق نشاید همچون من عاشقی را

کز عشق حذر نباشد یکجمله عاشقان را

چون از غمت بنالم؟به آن بر آن ببالم

تا دارم از فراقت این نطق و این بیان را

خویشتن،ز ساده گویی بی مثل و بی مثالی

شعر ترت بر آورد فریاد کودکان را

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

سهم همگان است، کلهم ز عرب نیست

چشمش بِکسان است،تنها،بِنَسَب نیست

نه میر و نه ارباب و نه سالار و نه آقا

جز نام مخطابش، در قید لقب نیست 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

از دل به تو اشتیاق دارد 

جانی به لب از فراق دارد 

سید بطلب پور عجم را

در سر هوس عراق دارد 

 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲:

مصرع آخر 

جان بر کف دست است طبیب از پی مژده

آن کیست که سو آوردش از تو پیامی 

 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:

بجای دبیر دیکته شدن و کشمکش سد و صد برید تو عمق قضیه اصن ثد .۳د 

 

Khishtan Kh در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق:

فراقت چون کشیدم کوه نسفتم

چو مجنون صد بنالم گو نگفتم 

بهایت داده ام،ای عشق سر و سامان

به آرامی شبی در قو نخفتم

 

Khishtan Kh در ‫۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۷ - خرس و صیّادان:

الهام 

 

Khishtan Kh در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۶:

ظاهر به تماشا،عیانساز درون نیست

سیاهی رگ را اثر از سرخی خون نیست

قدری که تو سمعن،ز چشمت بحسابی

ولله کم از کاهلی و جهل و جنون نیست

 

 

۱
۲
۳