نگین شکروی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
با درود وسپاس فراوان
ترکیب "خاک توده" صحیح و مطابق با نسخه اصل است.
ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:
با تشکر فراوان از شما. بیت اول جا افتاده است:
چون گذشت آن مجلس و خوان کرم
دست او بگرفت و برد اندر حرم
از کتاب مثنوی معنوی مولوی از روی طبع نیکلسون
محمود سیدهندی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:
بسیاری از شاعران پس از سعدی ، از این غزل استقبال کرده اند ، صفای اصفهانی و میرزا عباس شیدا دو تن از شاعرانی هستند که ابیاتی نغز در این باره پرداخته اند.
میرزا عباس شیدا به سبب ساخت این اثر در سال 1311 رتبه ی اول مجله ارمغان را کسب نمود و ملک الشعرای بهار غزل او را ستود.
گر در برخم بندی کز کوی تو بر خیزم کوبم سر و بر این در چون حلقه در آویزم
آب مژه بر دامن ، خاک قدمت بر سر دور از تو به روز و شب ، میریزم و میبیزم
چون شمع به ناکامی میسوزم و میسازم
وز دیده سرشک غم ، میلزم و میریزم
مهر تو در آب افکند ، آیین خردمندی عشق تو بزد آتش ، در جامه پرهیزم
بی طره لیلی وش ، سرگشته چون مجنونم
بی شهد لب شیرین پر شور چو پرویزم
نی در طلب نامم نه در پی رسوایی چون دود از این آتش صد مرحله بگریزم
گفتم که دل پاکت باشد ز گل رحمت آوخ که به سنگ آمد تیر نظر تیزم
ای غم ز میان برخیز ، ای نارهوس بنشین تا من به کناری خوش بنشینم و بر خیزم
تا تار سر زلفت یکبار به چنگ آرم آشوب دو صد چنگیز از شهر برانگیزم
رفتی و من شیدا تا چند چو گرد از پی در وادی نومیدی با خاک ره آمیزم
***
مشهور است که قاآنی با خواندن این غزل سعدی ، اشعار خویش را در آتش انداخت.
مریم همتیان در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » حکایت مادری که فرزندش در آب افتاد:
دست شما درد نکنه. واقعاً کار بکری کردید. عالی بود و شاهکار و زیبا. شرمنده که در مورد کل کارتون نظر دادم آخه این اواین شعر از این سایت بود که خوندم. باز هم متشکرم
محمدرضا در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:
زحماتیکه میکشید غیرقابل انکاره لطفادرمصرع چهارم بجای سد از صد استفاده بفرمایید
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
اسماعیل-ذوقی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:
به عقیده من
negah kardane aghel andar safih
دروست هست چون متضاد سفیه عاقل هست
---
پاسخ: با تشکر، با نسخهٔ چاپی تصحیح فروغی مقابله شد؛ همین است که در متن آمده (عالم)، تغییری اعمال نشد.
علیرضا در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
کاملا با امیر موافقم
مهراندوز در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
آون چیزی که از این شعر بر می اد اینه که مولانا تچربه عظیمی رو پشت گذاشته...تجربه یک وصال شیرین و لذت بخش...تجربه ای که باعث شده نطق مولانا باز شه و بتونه اون معارف عظیم رو به بشر هدیه کنه...مولانا مرتبه ای از پرواز روح و سیر و سلوک رو تجربه کرده و به خاطر همین هم خودش رو در قالب اون مرغ لاهوتی دیده...ولی گرفتار زمین ناسوتی شده و داره تجربه شگفت انگیزش رو برای ما مطرح میکنه..
منوچهر در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
آقای زمان .... گرچه دیر مطلبت را در رابطه با این شعر خواندم اما هنوز هم دیر نیست !
تا آنجاکه نوشته اید "چراهمه چیز رامیخواهند بنفع اسلام تمام کنند ، درجای خود جای بحث و تعمق دارد . امااینکه میگوئیدیه کم به شعور یکدیگر احترام بزارید" ، مرا یاد داستانی انداخت که :
4 نفر نمازمیخواندند . اولی درنماز حرف زد . دومی باو تذکر داد که نمازش باطل شد .سومی به هردوی آنها تذکر داد و چهارمی درنماز خدارا شکرکردکه به آنها تذکر نداده است .
آیا یک شاعر بنام نمیتواند اشتباه بیندیشد .آیا باین نحو دم از شراب و می ومستی زدن وگفتار آنان را باشراب خواریهای مادی تعبیرکردن صحیح است !
علی جان بی ستاره ، امیدوارم شماهم هرچه زودتر ستاره دار شوید ونامتان باافتخار درتاریخ ثبت گردد. برداشت من از 14 روایت قرآن که حافظ فرموده ، 14 نوع نیست .زیرا روایت با نوع تفاوت دارد ومیتواند منظور ایشان این بوده باشد که با 14 توجیه بیان نمود که هرکدام برای هرکس قابل درک است . انگور را به هر زبان که بنامیم انگور است . اما آنرا باید بزبان همان شخص بیان کرد تا قابل درک باشد . امیدوارم توانسته باشم منظورم را درست بیان کرده باشم .
ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
هر که آکه شد ... درست است . با سپاس
---
پاسخ: با تشکر، «آگاه» با «آگه» جایگزین شد.
کیهان در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سرادقات معنی اش تو لغتنامه نیست
محسن در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
با آرزوی توفیق الهی برای شما و همه همکارانتان و با این امید که این حرکت فرهنگی را ادامه داده و بخش شنیداری را نیز به آن اضافه کنید. به نظر من این ترجیح بند یک شاهکار است که همه چیز این عالم را در یک کلمه خلاصه کرده "یکی هست و هیچ نیست چز او"
آرش در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:
زان پیش که بر سرت شبیخون آرند: در اینجا رفتن ازرائیل بر بالین کسی و گرفتن جانش به شبیخون تشبیه شده است.
مفهوم: قبل از آنکه بمیری
فرمای که تا باده گلگون آرند: گلگون یعنی سرخ - باده گلگون به باده ای که بسیار رسیده و دارای رنگ سرخ مایل به بنفش است گویند.
مفهوم: دستور بده که برایت شراب گلگون آورند
تو زر نه ای ای غافل نادان که ترا : زر: طلا ، چیز ارزشمند -> زر نه ای : با ارزش نیستی
مفهوم: تو ای گمراه ، ارزشی نداری که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند:
مفهوم: در زیر خاک پنهان کنند و دوباره بیرون بیاورند.
مفهوم کلی این رباعی اینست که خیام وجود آخرت را نفی می کند.
آرش در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
قرآن که مهینْ کلام خوانند آن را : قرآن را که کتاب بزرگ می نامند
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را : آن را نه دائم بلکه گه گاه می خوانند
بیت اول معنی واضح و ساده ای دارد ولی اصل مشکل در معنی کردن بیت دوم این رباعی است. به خصوص دو کلمه پیاله و مدام. تعدادی سوال برای افرادی ایجاد شده که به دنبال جواب آنها گشتم و جواب بعضی ها رو گرفتم
- آیا منظور از پیاله ، جام شراب است یا نه؟
- آن "آیت" چیست؟
- منظور از "مدام" چیست؟ «دائم» یا «شراب»؟
من سعی می کنم گام به گام کلمات رو معنی کنم تا منظورم رو کاملا واضح برسانم.
یکی از دلایلی که شاعر از آرایه ایهام استفاده می کند برای این است که خواننده را به فکر کردن وا دارد. پس خواند مصرع اول این بیت و دیدن "پیاله" سوال پیش می آید که منظور از پیاله چیست. و با خواندن مصرع دوم و دیدن کلمه "مدام" و فهمیدن دو معنی آن می توانید بین یک معنی از "مدام" و پیاله رابطه پیدا کنید. این کار هوشمندانه باعث میشود که عارفانی که می خواهند این رباعی را عارفانه معنی کنند دچار مشکل شوند. ولی این فقط یک راهنمایی برای فهمیدن معنی اصلی "پیاله" است و معنی اصلی "مدام" ، «دائم» خواهد بود.
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم : در اطراف جام شراب آیه ای همواره است
کاندر همه جا مدام خوانند آن را: که همه جا آن را دائم می خوانند
حالا ببینیم چرا باید "مدام" «دائم» معنی بشود و منظور از خواندن آیه ای در اطراف جام شراب چیست؟
در بیت اول می گوید که مردم آیات داخل قرآن را گه گاه می خوانند. و در بیت دو می گوید که در اطراف(نه داخل) جام شراب آیه ای هست که مردم دائم آنرا می خوانند. پس اگر "مدام" «دائم» معنی شود، رباعی معنی پیدا میکند.
حالا بعضی از افراد می گویند خب ما می توانیم آیات داخل قرآن را بخوانیم ولی آیه ای در اطراف پیاله نمی بینیم که بخوانیم. کسی که فقط بخواهد بخواند، به واقعیت ها پی نمی برد. آیه یعنی نشانه. نشانه ها همیشه خواندنی نیستند بلکه دیدنی و درک کردنی هستند. در اطراف پیاله نشانه ای هست که همه انسان ها دائم به دنبال آن هستند چون همه آن را درک میکنند و از آن خوششان می آید.
________________
معنی دوم :
قرآن را که کلام بزرگ می نامند را گه گاه و در بعضی مواقع(در مجالس خاص) می خوانند.
ولی جام شراب به همراه خود نشانه هایی دارد که از آن در هر مجلسی و همیشه بهره می برند.
alirezayi در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۹:
خب معلومه که مث همه ی غزلهای حضرت مولانا، این غزل هم مملوه از مضامین بلند عرفانی و معرفتی!! ولی من میخواستم ببینم شرح و تفسیر این غزل را کجا میتونم پیدا کنم؟؟
تا بهتر بتونم بیان شعر را بفهمم؟؟
اگه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم
حمید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱ - وداع جوانی:
ای کاش زودتر ترا میشناختیم
حمید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰ - بر سر خاک ایرج:
غزل برای ایرج میرزامی باشد.خدا بیامرزتشان
حمید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
شاید یکی از بزرگترین و شاید آخرین غزلسرا بود.خدایش بیامرزد
منوچهر علاج در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
سلام دوستان ادب .
دوستان آیا میتوان باور داشت که این بزرگمرد عرصه ادب و فلسفه در بیت کم نظیر " کمتر از ذره نئی ، پست مشو مهر بورز تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان " ، بموضوع و فلسفه اتم و ذره بودن آ ن نه به معیار علمی امروز که بزبان حس ! و به تعبیری دیگر ، آیا میتوان گفت که ایشان درمقایسه با کرات منظومه شمسی که در مقایسه با سماوات ذره ای بیش نیستند و در خلوتگه خود مصرانه بدور خورشید چرخزنان و عاشقانه می چرخند ؟! منظور داشته اند ! اگرنه پس منظور چیست ؟ لطفا" راهنمائی نمائید . متشکرم
هادی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰: