ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
طایر دولت = پرنده اقبال ، همای سعادت
گذار = گذر، عبور
قراری بکند = پیمانی ببندد
دیده = چشم
دستگَه = مخفف دستگاه، قدرت، استطاعت
دُرّ و گُهَر = جواهر، سنگ قیمتی
تدبیر = چاره (سرشک خونین )
هاتف = آواز دهنده غیبی
ندا = آواز
نیارد = نمی تواند
گوش گذار = رساندن پیام
تذرو = قرقاول
باز نظر = شاهین دیده و دیدگاه
بزم = مجلس شادی
مرد = پهلوان، مردانه
یا = ربط مزدوج
بُوَد که = باشد که ( ادات تمنا )
معنی بیت 1: پرنده اقبال اگر دوباره از اینجا عبور کند و باز گذری برما بکند، محبوبم بر می گردد و پیمان وصال می بندد.
معنی بیت 2: اگر چه از شدت گریه و زاری، آب چشم من تمام شد و چشم استطاعت نثار کردن جواهر اشک را ندارد ولی خون دل می خورد و سرشک خونین نثار یار می کند .
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:
شط شراب = نهر باده
غَریو = فریاد
وِلوِله = فغان و فتنه ، خروش
شیخ = پیر
شاب = جوان
باده = می
خطا = اشتباه
اگر = بار دیگر
با ره = به راه
صواب = راست، درست
شرار = جرقه
آفتاب می = خورشید شراب
دختر گلچهر رَز = دختر سرخ روی تاک، استعاره از می
مِحَن = محنت ها
دیو مِحَن = شیطان بلاها
ناوَک = تیر
مَهَل = مگذار( از مصدر هلیدن)
جور = ستم
شهاب = درخشش آتش، شعله افروخته
معنی بیت 2: ای ساقی! ما را در کشتی باده و شراب بینداز زیرا گفته اند تو نیکی کن و در آب انداز.
معنی بیت 3: این کار من خطا بود که کوی میکده را ترک کردم و از میخانه برگشتم. حال با کرم و بخشش خودت ما را به راه راست که همان میخانه می باشد راهنمایی کن.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
بادیه = صحرا
بحل کردم = حلال کردم
به = بهتر
عِرض = آبرو
معنی بیت 1: ای آنکه جایز و روا می داری که عشاق همیشه به غم دوری و هجران گرفتار باشند.
معنی بیت 2: تشنگان بادیه عشق را به شربتی مورد محبت قرار ده زیرا تو هم ازخداوند امید لطف داری.
معنی بیت 4: اگر تو جایز می دانی از جامی که با تو نوشیده ام دشمنان نیز شراب بنوشد من چنین چیزی را نم یتوانم بپذیرم و تحمل کنم.
معنی بیت 5: ای مگس ( دشمن ) درگاه و مقام سیمرغ ( معشوق ) جای گردش و پرواز و پرزنی تو نمی باشد. آبروی خودرا هدر می دهی وبه ما زحمت پریشانی و جوش خوردن می دهی.
معنی بیت 7: ای حافظ با حسن خدمت باید جاه و مقام را از پادشاهان طلب کرد پس تو که کاری نکرده ای چه امید اِنعام و بخشش داری؟
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:
سزد = لایق ، شایسته
تاج = افسر
چشم شوخ = چشم شهلا و زیبا
خَتا = شهری درترکستان که زیبا رویان آن مشهورند
خُتَن = شهری درچین که هرساله عروس دریایی چین از آنجاست
ماچین = نام مکانی است
خراج = مالیات
بَیاض = سفیدی ، زیبایی
عارض = چهره ، رخسار
سواد = سیاهی، اطراف شهرها
داج = تاریک
ظلمت داج = شب کاملاً تاریک
آب خضر = آب حیات
زُجاج = شیشه
بر = آغوش
به هیات عاج = به سفیدی عاج
هوی = عشق
کمینه = کمترین
در = درگاه
کاج = کاشکی
معنی بیت 2: دیدگان تو دردلبری گستاخ هستند بطوری که سرزمین ترکستان و حبش را به هم ریخته و سرزمینهای ماچین و هند به تاب و پیچ زلفان تو مطیع هستند و مالیات می دهند.
معنی بیت 8: محبت تو که مانند شاه عالی مقام هستی برحافظ افکنده. کاش همیشه کمترین غلام خاک در تو بودم.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:
شراب لعل فام = شراب قرمز
حریف = همدم ،هم پیاله
مدام = پیوسته
شُرب = نوشیدن
ندیم = همنشین پیاله
شاهد = زیبا روی
رَشک = غِبطه
غیرت = رَشک و حسد
بزمگاه = محفل عیش
دلنشان = آرام بخش
فردوس = بهشت
پیرامون = اطراف
روضه دارالسلام = باغ مینو وبهشت
صف نشینان = کسانی که در مجلس بزرگان اجازه نشستن دارند.
نیک خواه = نیک اندیش
پیشکاران = خدمتگزاران
دوستداران صاحب اسرار = عاشقان رازدار
حریفان دوستکام = هم پیابه ها که به یاد د وستان پیاله به دست گیرند.
تلخ تیز = شراب صد در صد خالص
نُقل = چیزی از شراب که برای تغییر ذایقه می خوردند ، مزه
لعل نگار = لب محبوب
نَقل = جابه جایی ، انتقال
یاقوت خام = یاقوت خالص
نُقلش از لعل نگار و نَقلش از یاقوت خام = شرابی که شیرینی اش از لب یار و جامش از یاقوت خاص بود.
غمزه = عشوه، ناز
یَغما = تاراج
خِرَد = عقل
آهیخته = از نیام کشیده، برهنه
تیغ = شمشیر
تباه = نابود، حرام
حاجی قوام = وزیر ابواسحاق
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
نرگس مستانه = چشم شهلا و زیبا و مخمور یار
بایدش = باید او را، باغبان را (ش حرف اضافه متمم فعل )
منال = زاری مکن ( فعل امر)
جَعد سُنبل = گیسوی پیچ در پیچ یار
تعلُّل = تن زدن ، درنگ ( باب تفعّل)
دور = گردش
تسلسُل = پیوسته شدن ، سلسله وار
رِند عالَم سوز = قلندری که ترک همه چیز کرده است، تاریک دنیا
تا = همیشه
رود = آلت موسیقی
معنی بیت 1: اگر باغبان چند روزی احتیاج به همنشینی گل داشته باشد و بخواهد مُصاحِب گل شود، برای تحمل جفای خار هجران، صبر بلبل را لازم دارد. ( تمثیل )
معنی بیت 2: ای دل برای زلف جانان از پریشانی زاری مکن زیرا که پرنده چالاک وقتی به دام گرفتار شود بایستی تحمل داشته باشد.
معنی بیت 7: ای ساقی در چرخش پیاله می تا چه موقع درنگ روا می داری گردش پیمانه چون به عاشقان رسد باید پیوستگی داشته باشد. (دور و تسلسل = ایهام دارد)
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
نام و نشان = اسم و رسم ، اثر
سَر = سَر ارادت
پیر مغان = مرشد
حلقه = حلقه بندگی
ازل = آغاز ، نخست
برهمانیم = برهمان پیمان وعهد هستیم
تُربَت = خاک ، قبر
همت = توجه باطنی ، استمداد
رندان جهان = وارستگان و آزاد گان گیتی
برو = دور شو
لََحَد = گور ، قبر
مدد = یاری
زلف معشوقه = گیسوی یار
معنی بیت 1: تا آن زمان که از بزم روحانی و باده معرفت درجهان اسم و رسمی باشد، سر ارادت برآستان مرشد روشن دل خواهیم نهاد.
معنی بیت 2: حلقه بندگی پیر عارفان از روز نخست در گوش من می باشد پس ما بر همان عهد و پیمان که بودیم، پایدار خواهیم ماند.
معنی بیت 3: چون به کنار آرامگاه ما آمدی نظر عنایتی از ما بطلب و توجه باطنی از ما بجوی چه این خاک پاک زیارتگاه و قبله حاجات آزادگان وارسته جهان خواهد بود.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:
لباس فقر = جامه درویش
شد = رفت، گذشت
خدمت = چاکری ، خدمتگزاری
اهل دولت = نیک بخت ، دولتمند
تَذَرو = قرقاول
تَذَروخوش خرام = یار زیبا
درکمینم = در کمینگاه نشسته ام
انتظار وقت و فرصت می کنم = چشم به راه فرصت میعادم
غیبت = بدگویی در قفای کسی
بوی حق نشیند = پی به حق نبرده است
افتان و خیزان = آهسته و ملایم ( قید)
رفیقان ره = دوستان راه معرفت و سلوک
استمداد همت = خواستار توجه باطنی
برنتابد = تحمل نکند بیش از این طاقت نیاورد
لطفها کردی = مهربانیها نمودی
بُتا = یارا
تخفیف زحمت می کنم = زحمت کم می کنم
چند ینت نصیحت می کنم = تو را پند بسیار میدهم
کریم عیب پوش = بخشنده خطا پوش
دیده بدبین = بدبینی و کج خیالی
دلیری = گستاخی
معنی بیت 8: در یک مجلس حافظ قرآن هستم و درمجلس دیگر شرا بخوار! ببین گستاخی مرا که چگونه در نزد مردم ریاکاری می کنم.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:
معنی بیت 1: دایما ً به امید تو به شوق دیدارت مانند گل جامه را تاگریبان چاک می زنم .
معنی بیت 2: گویا گل در باغ تن زیبای تورا دیده که مانند افراد مست و بیقرار از رشک و حسد جامه خود را از تن پاره می کند و از غنچه به گل تبدیل می شود.
معنی بیت 5: تن زیبای تو در میان لباس نازک و لطیف مانند شراب در جام لطیف و زیبا نمایان می شود و در سینه سفید و بلورین تو قلبی چون سنگ سیاه و سخت و جود دارد.
معنی بیت 6: ای شمع اشک ببار زیرا داغ دل تو برمردم آشکار می شود پس چون نتوانستی رازعشق را پنهان سازی شایسته گریه خونبار هستی.
معنی بیت 7: ا زدوستان روی بر مگردان وکاری مکن که از روزنه و منفذ سینه ام آه جگر سوز خارج شود.
معنی بیت 9: از آنجاییکه حافظ دل به گیسوی تو بسته است پس این گونه کار او را نادیده مگیر و کوچک نشمار.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:
معنی بیت 1: معشوق من آنگاه که به عراق ، رحل اقامت افکند ، می کشم از دوری او ، آنچه می کشم.( هر چه می کشم از دوری او می کشم.)
معنی بیت 2: هان! ای ساربان که به منزل دوست می روی، به سواران شما ، اشتیاق من افزون و طولانی است .
معنی بیت 3: عقل و خِرَد را در زاینده رود بینداز و با نوا و آواز جوانان عراقی ، شراب بنوش.
معنی بیت 4: بهار عمر در مراتع و سبزه زارهای منزل شماست. ای روزگار ملاقات ، خداوند تورا حمایت کند.
معنی بیت 5: ساقی بیا و پیمانه سنگین و بزرگ شراب را به من بده. خداوند تو را از جامی سرشار ، سیراب کند.
معنی بیت 8: درونم از ندیدن دوست ، غرق خون شد. ای روزگار فراق ، خدا تو را نابود سازد.
معنی بیت 9: اشکهایم را که پس از شما می ریزد، کوچک و حقیر ندانید. چه بسیار دریای بزرگ و عمیقی که از جویبارها پدید می آید.
معنی بیت 13: حضرت عیسی که از همه تعلقات دنیوی ، مجرد است، شایستهاست که با خورشید ، همخانه شود.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:
سَبَت = اسیر کرد (کلمه عربی)
سَلمی = معشوق (نامی است عربی، سَلما تلفظ می شود.)
صُدغَی = مخفف صُدغَین یعنی دو گیسوی آویخته (کلمه عربی)
فُواد = قلب (کلمه عربی)
یُنادی = ندا می دهد. (فعل عربی از باب مفاعله)
واصِلنی = مرا به وصال برسان ( واصِل فعل امر از باب مفاعله + ن + ی )
اَعادی = دشمنان (کلمه عربی جمع عدو)
تَوَکَّلنا = توکل کردیم. (فعل عربی باب تفعّل)
اَمَن = آیا کسی ، ای کسی (اَ + مَن ، عربی)
اَنکَرتَنی = انکار کردی مرا ، انکار می کنی مرا (اَنکَرتَ فعل عربی باب افعال + ن + ی)
تُزاوَّل = تو از اول ( فارسی دری)
نِهکو = نِکو ، زیبا ( فارسی دری)
بِوادی = ببینی ، دیده باشی ( فارسی دری)
همچون مُت = همچون مَنَت ، تو مانند من ( فارسی دری)
بِبوتَن = ببودن ، بودن ( فارسی دری)
دل وَ ای رَه = دل و این راه ( فارسی دری)
غَریقُ العِشق = غرق در عشق (عربی)
بَحر = دریا
وِداد = دوستی
بَحرِ الوِدادی = دریای دوستی
پی ماچان = پابوسی ( پی به معنی پا + ماچ به معنی بوسه ، فارسی دری)
بِسپُریمُن = می سپریم. ( فارسی دری)
غَرَت = گََرَت ، اگر تو را ( فارسی دری)
وی رَوِشتی = بی روشی ، گناه و تقصیر ( فارسی دری)
از اِما دی = از ما دیدی ( فارسی دری)
بِواتِت = ببایدت ، باید تورا ( فارسی دری)
وَغَرنَه = وگرنه ( فارسی دری)
اوبِنی = می بینی ، خواهی دید ( فارسی دری)
آنچَت = آنچه تو را ( فارسی دری)
نَشادی = نَشایَد ( فارسی دری)
لَیل مُظلِم = شب تاریک (عربی)
هادی = راهنما
معنی بیت 1: سلمی با گیسوان آویخته در دو سوی صورتش، قلبم را اسیر کرد و روح من هر روز این ندا را می دهد که:
معنی بیت 2: معشوق من! به من غاشق رحم کن و علیرغم دشمنان، مرا به وصال خود برسان.
معنی بیت 3: محبوب من! در غم عشق و آرزوی تو، به پروردگار بندگان توکل کردیم.
معنی بیت 4: ای کسی که عشق سلمی را منکر می شوی! تو اول باید آن روی زیبا را ببینی.
معنی بیت 5: تا همچون من، دل تو یکباره در دریای دوستی غرق شود.
معنی بیت 6: ما با پای بوسی ، غرامت خواهیم سپرد اگر تو گناه و تقصیری از ما دیدی.
معنی بیت 7: غم این دل را تو ، به ناچار باید بخوری وگرنه آنچه تو را شایسته نباشد ، خواهی دید.
معنی بیت 8: دل حافظ در چین زلف تو رفت در شب تاریکی که فقط خداوند راهنماست.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
المنّه = منّت ، سپاس
جوش = سررفتن
درآید = داخل شود
گدازیدن = سوختن ، آب شدن
وی = ضمیر، مرجع آن معشوق
غرور = فریفتگی
تکـــبر = گردن کشی
شکن = پیچ و خم گیسو
بار = محنت ، رنج
دوخته = برهم نهاده
معنی بیت 1 : سپاس خدا را که درِ میکده عشق ، گشوده است زیرا من برای بر آمدن حاجتم سرِ آستان، برمیخانه می سایم.
معنی بیت 2: خُمهای وجود سالکان از مستی باده معرفت در جوش و خروش هستند و شرابی که دراین خمهاست شراب حقیقت است نه شراب مجازی که سوداهای باطل را موجب می شود.
معنی بیت 8 : هرعاشقی که به کعبه کوی تو داخل شود ابروی تو را قبله خود می شمارد و در برابر آن به نماز می ایستد.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
عیش نهان = نشاط شراب پنهانی
چیست = چه معنی دارد؟ ، چه می توان خواند؟
بی بنیاد = بی پایه و اساس
هرچه بادا باد = هرچه پیش آید خوش آید
مگر = همانی که
انقلاب زمانه = احوال و تغییرات روزگار
چرخ = فلک ، روزگار
فسانه = افسانه
به شرط ادب = به پاس احترام
جمشید، بهمن، قباد = نام پادشاهان قدیم ایران
کِی = لقب پادشاهان کیانی
واقِف = آگاه
سیر و سفر = گردش و تفریح
مصلی = محلی درشیراز
رُکناباد = قناتی در شیراز
قَدَح = جام شراب
دَهر = روزگار
معنی بیت 2: از دل، عقده رنج و غم را بگشای و غمگین مباش و به اسرار روزگار فکر مکن زیرا که اندیشه هیچ مهندسی به راز آن پی نبرده است.
معنی بیت 4: جام باده را با رعایت ادب و احترام به دست بگیرید زیرا ترکیب آن از کاسه سر سه پادشاه مشهور جمشید و بهمن و قباد است!
معنی بیت 10: مانند حافظ ساغر را با چنگ ونی به دست بگیر و بنوش زیرا شادی دل را بر تارهای ابریشم چنگ بسته اند.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
اندیشه تَبَه = فکر باطل
دری دگر زدن = به شخص دیگری مراجعه کردن
افسر = تاج
سرفراز = سربلند ، عالی جناب
فیض = بهره ، نصیب
افسر رندی = تاج قلندری و وارستگی
کُلَه = کلاه ، تاج افتخار
وَرا = بالاتر ، غیر ، سوی
خط ساغر = هفت خط جام باده است ( اولا ادیب الممالک فراهانی دربیتی هفت خط را جور و بغداد و بصره و ازرق و اشک و کاسه گر و فرودینه می گوید. ثانیاً عذار ساقی است که سوره فاتحه مجمل کلام است که اهل تاویل آن را از وجه انسان استخراج می کنند.)
شحنه = داروغه ، نگهبان
نُه رواق سپهر = نُه فلک سوم
هلال یکشبه = اولین شب ماه
چهارده = ماه شب چارده
رَواق = ایوان
معنی بیت 3 : هرکس که به درگاه میکده معرفت راه پیدا کرد، با بهره جویی ا زجام باده، به اسرار خانقاه عارفان پی می برد.
معنی بیت 4: آن کسی که اسرار دو عالم را از خط چهره ساقی خواند اسرار و رموز جام جم را از نقش خاک دانست.
معنی بیت 6 : دل من از نرگس چشم ساقی برای نگهداری جان خود امان نخواست زیرا رحم و مروت آن چشم های زیبا، رسمش این است که بر عاشق رحم نمی کند.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:
رود ارس = رودی در مرز ایران و آذربایجان
وادی = صحرا
سلمی = نام زنی ، استعاره از معشوق
جَرَس = زنگ ستوران و کاروان
مَحمِل = کَجاوه
فِراق = هجران
ناصحان = پند دهندگان
رَباب = آلت موسیقی
گوشمالی = تنبیه، گوش پیچی
شبگیر = سحرگاه
شبرو = عَیّار، داروغه
عسس = پاسبانان ، شبگردان ( جمع عاس)
میر عسس = فرمانده پاسبانان
چوگان هوس = منظور خواهش نفس
شکّرستان = کشتزار نیشکر
تَحَسُّر = حسرت بردن
مُلتَمَس = خواسته ( اسم مفعول التماس )
کِلک = خامه، قلم
کارِبازی = بازیچه
معنی بیت 5: به خوشی سحرگاهی بپرداز و می بنوش که در طریق محبت ، عیاران را با فرمانده پاسبانان دوستی ها وجود دارد!
معنی بیت 6: ای دل! عشق بازی ، کاری سرسری و آسان نمی باشد. سر در اه عشق فداکن زیرا که گوی عشق را تنها با چوگان ارادت و محبت خالص به مقصود توان زد نه با خواهش نفس.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
حواله گاه = محل بازگشت
جماش = شوخ وافسونکار
عنان = دهنه
عنان کشیده = درحال کشیدن دهنه اسب
عنان کشیده رو = تند و با سرعت بران
سیاه = استعاره از موی سیاه
سپر بیندازم = ترک جنگ کنم.
برتابم = برگردم
برگ کاه = بی ارزش
سهی = بلند قد ، زیبا
حمایت =حفظ
معنی بیت 2: چون دشمن به قصدهلاک من، شمشیر برهنه زند، من سپر مقاومت ازدست میدهم و تسلیم می شوم زیرا شمشیر ما ناله شبانه و آه سحرگاهی است که از هرتیغی برنده است.
معنی بیت 4 : اگر روزگار خرمن زندگانی مرا به آتش شد بگذار بسوزد که نزد من این زندگی دو روزه از پر کاهی هم کم ارزش تر است.
معنی بیت 5: بنده چشم شوخ و افسونگر آن سرو سرافرازم که از باده غرور و زیبایی مست است و به کسی عنایت و لطفی نمی کند.
معنی بیت 9: خواجه حافظ به جانان می گوید که تودل حافظ را گرفته ای پس پیش خودت بماند وبه هر گیسوی سیاه و خال مشکینی مسپار زیرا این قبیل کارها حافظ را نمی تواند جز تو عاشق خود کند.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
دنیی = دنیا ، این جهان
عقبی = آخرت
تبارک الله = احسنت، آفرین (صوت ، شبه جمله)
فتنه = امتحان سخت
اندرون = باطن
دیر مغان = محفل عارفان
دِماغ = مغز
سخن شناس = آگاه
نئی = نیستی ، نمی باشی
فرو نمی آید = پایین نمی آید
بنال = آگاه باش
از این پرده = نغمه های مطرب
به نواست = سر و سامان دارد
حق به دست شماست =حق با شماست
رفت عمر = عمر سپری شد
نوا = نغمه
معنی بیت 2: من به این جهان و آن جهان توجهی ندارم. عجبا از این امتحان های سخت و رنج هایی که بر اثر عشق تحمل می کنیم چون دراندیشه و شور عشق هستیم.
معنی بیت 4: ای رامشگر! راز دلم آشکار شد و عنان صبرم از دست رفت . آهنگی غمگین بزن که از این نغمه کار من سرو سامان خواهد یافت.
معنی بیت 10: دیشب ترانه عشق تو با آهنگ ساز مطرب در دلم طنین انداز شد بطوری که هنوز انعکاس آن در فراخنای سینه ام باقی است.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:
هندو = مجازا زلف سیاه
رفت رفت = تکرار کلمه کنایه از اینکه مهم نیست
پدید آمد = آشکار شد
پشمینه پوش = درویش
پای دار = استقامت داشته باش
معنی بیت 1: اگر از دست زلف سیاه تو گناهی سرزده است ، مجازاتش نکنند و اگر از خال سیاه او برما ستم شد، چیزی نیست ما آزرده نمی شویم.
معنی بیت 2: اگر آتش عشق به خرمن هستی درویش پشمینه پوش زده شد، جای شکایت نمی باشد و اگر ستم سلطان کامروای کشور برگدایی رسید چیز مهمی نیست!
معنی بیت 4: ای دل در آیین عشقبازی باید بردبار و صبور بود و استقامت باید داشت. اگر دلتنگی پدید آید آسان باید شمرد و گناه را نادیده باید گرفت.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
سوختی = به جانم آتش زدی
و = اما ، ولی
غایب از نظر = پنهان
سحرگهی = موقع سحر
هاروت = نام یکی از دو فرشته ایست که درچاه بابل سازی آویخته اند که اگر کسی سر آن چاه رود او را تعلیم جادویی دهند.
درانتظارمت = درانتطار هستم.
تخم محبت = دانه مهر
باید شدن = باید رفتن
بار = اجازه ورود
خنجر گذار = خنجر که چیزی را بشکافد
گُهَر = استعاره از اشک
معنی بیت 7 : کرشمه یار مرا کشت و از بند غم آزاد کرد. آری سپاسگزار غمزه یا رهستم که با تیغ ناز، دلهای عاشقان راخسته و مجروح می کند.
معنی بیت 10: ای حافظ باده گساری و عشق بازی و بی قیدی شایسته حال تو نمی باشد. حال که این کارها را انجام میدهی ، من به تو سخت نمی گیرم و تو را به حال خود وا می گذارم.
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳: