گنجور

حاشیه‌ها

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۱:

طنز؟ هزل؟ مطایبه؟ هر چه اسمش را بگذارید در عین بی‌ادبی ادیبانه است!

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

چاپ فروزانفر به شرح زیر است
رباعی 3
آن کس که ببسته است او خواب مرا
تر می خواهد ز اشک محراب مرا
خاموش مرا گرفت و در آب افکند
آبی که حلاوتی دهد آب مرا
رباعی 4
آن کس که ترا نقش کند او تنها
تنها نگذاردت میان سودا
در خانه ی تصویر تو، یعنی دل تو
بر رویاند دو صد حریف زیبا
رباعی 5
آن لعل سخن که جان دهد مر جان را
بی رنگ چه رنگ بخشد او مر جان را
مایه بخشد مشعله ی ایمان را
بسیار بگفتیم و بگفتیم آن را
به این ترتیب می توانید متن گنجور را تصحیح بکنید
---
پاسخ: با تشکر از زحمت شما، درج رباعی مذکور -با توجه به سیستم ناقص فعلی ما- مستلزم مرتبسازی مجدد کل رباعیات است که باعث می‌شود ترتیب رباعیات بر اساس حروف روی دوباره تنظیم شود و این با ترتیب چاپهای معمول احتمالاً تفاوت خواهد داشت، لذا ترجیحاً رباعی اشاره شده را در حاشیه نگه خواهیم داشت تا بلکه روزی بتوان آسانتر به متن آوردش.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰:

مصرعهای اول این قطعه به نظرم مشکل دارند و احتمالاً مغلوطند، از دوستان کسی می‌تواند این مصرعها را با کلیات سعدی مطابقت دهد یا اگر درستند روش درست خواندن آنها را روشن کند؟!

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳:

«گفتا»ی مصرع اول به نظرم باید «گفتم» باشد، از دوستان کسی به کلیات سعدی دسترسی دارد تا صورت درست را اطلاع دهد؟

 

roozbeh در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۰۴ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۹ - در مدح اسپهبد:

در بیشتر نسخ این بیت به صورت زیر آمده است که به نظر به سبک حضرت استادی بیشتر نزدیک است:
تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون
آسمان آس گون از رنگ او گردد خلنگ

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

این رباعی در منبع اولیه با یک رباعی ناقص دیگر با هم آورده شده به این صورت:
خاموش مرا گرفت و در آب افکند
. . .
آبی که حلاوتی دهد آب مرا
ترمیخواهد ز اشک محراب مرا
آن کس که ترا نقش کند او تنها
تنها نگذاردت میان سودا
در خانه تصویر تو یعنی دل تو
بر رویاند دو صد حریف زیبا

 

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

دربیت 11 پرده هایش نوشته اند دربعضی مآخذ
دربیت 16 آنکه به جای آنک ...
بیت 29 چونکه به جای چونک ...
بیت 29 رابه اینصورت هم نوشته اند
چونکه گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جوئیم از گلاب
ظاهرا بر متن ترجیح دارد
بیت 34 آینه نوشته اند شاید تفاوت مربوط به اختلاف مآخذ باشد
---
پاسخ: احتمالاً مطابق فرموده، تفاوتها مربوط به تفاوت مآخذ است. در هر صورت جهت جلوگیری از اختلاط نقلهای مختلف نقل اصلی را دست نزدیم و نقل شما را در حاشیه باقی گذاشتیم. ضمن آن که «آنک» و «چونک» می‌تواند ناشی از تفاوت رسم‌الخطی باشد نه اختلاف در اصل کلمات.

 

غزاله در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۲:

تصور میکنم این شعر اشتباه تایپ شده و صحیحش این است (متاسفانه منبع خاصی برای ذکر ندارم):
ای نور دل و دیده و جانم چونی؟/ وای آرزوی هر دو جهانم چونی؟/
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس/ تو بی رخ زرد من ندانم چونی.
---
پاسخ: مشکل به نحوه‌ی وارد کردن اطلاعات از پایگاه داده‌های منبع بر می‌گشت که با حذف اطلاعات قدیمی و درج مجدد به شیوه‌ی صحیح باید حل شده باشد.

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

بنام او پیرامون قربت وغربت در سرآغازمثنوی
این بیت جالبی است درباره قرب: ( دراین مجموعه نیا مده است)
نوراو در یمن ویسر و تحت وفوق برسر وبر گردنم مانند طوق
مشکل است که کسی به این درجه از تقرب برسد که نور یار را در راست وچپ وبالا وپائین مانند طوقی در اطراف خود احساس کند ولی مسلما اهل سلوک ومعرفت این احوال را تجربه کرده اند.
ازاین بیان میتوانیم در یابیم که معنای قرب ( خلاف جدائی که درآغاز مثنوی عنوان شده است )جنبه مکانی ندارد واینطور نیست که چیزی به چیز بزرگترازجهت فاصله نزدیک یا دور گرددالبته اینرا همه میدانیم ودر بیت بالا هم مشخص است ولی جادارد بیشتردران تامل کنیم.
همه ما در زندگی دنیائی در احاطه هوا وجاذبه زمین ونیز در احاطه فضای خانواده ومحل کار ومحل سکونت شهری یا روستائی وکشوری وبطور کلی محاط در طبیعت وجامعه هستیم واصولادر این فضاها نفس میکشیم واحساس وجود میکنیم و فکر وذکرمان راجع به همین چیزهاست واحساسات ماچه بدانیم یاندانیم اسیراین شرایط است ولی عارف واصل ازاین شرایط عدول میکند و اجساس میکند که در احاطه آن عاملی است که بر همه این فضاها وچیزها محیط است یعنی خود را در احاطه پروردگار ونوراومیبیند در این حال از اسارت فضاهاو چیزهای تیره دیگر خارج وسبکبال میگردد
آینه کز زنگ آلایش جداست پرشعاع نور خورشید خداست
در قرآن هم آمده است" بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون"و برداشت میشود که مکتسبا ت انسان زنگاردلش میگردد پس تا ثیرات نامساعد محیط تربیتی واجتماعی وغیره که اشاره شد همین زنگا رها را درآینه وجودماایجاد می نماید.
رو تو زنگار از رخ او پاک کن بعد از آن آن نوررا ادراک کن
پس معنای تقرب به خداکه گفتیم جنبه زمانی مکانی ندارد تو جیهیش این میتواند باشد که انسان از حصارتاثیرات تربیتی و اجتماعی بدرآید ونورحق در دل وجانش بتابد وبه جای عوامل جزئی مثل فضای اجتماعی وملی وفرهنگی وغیره که محیط برانسان است وباعتبارآنها غریبانه احساس وجود میکند خدا را محیط بر خود ببیند وباعتباراواحساس وجود کند مولونا میگوید:
قرب نز پائین به بالا جستن است قرب حق از حبس هستی رستن است
در این بیت مقصود از" حبس هستی" احساس هستی مجازیست که با تکیه به دون الله یا عوامل جزئی نامبرده پیدا میشودو عرفا آنرا "نیستی هست نما" نامیده اند چرا که هستی حقیقی و با شکوهی را ورای احساس هستی معمولی در ارتباط با خدا در مواقعی تجربه کرده اند ومعنی عشق با همین احساس اصیل هستی تجلی پیدا میکند عشفی که به قول مولوی" طبیب جمله علتهای ما" و"افلاطون وجالینوس ما" است ودر شرح آن "هم قلم بشکست وهم کاغذ درید"
برای امثال ما که ازاین حالات وتجربیات اهل معرفت محرومیم همین قدر که اشارات آنهارا با ذوق سلیم وحوصله مورد توجه قراردهیم وبیزارنباشیم برایمان خالی از ارزش نیست وممکنست محرک ومشوقی برای رهائی از اسارتها ورسیدن به رستگاری باشد اگرآشنائی با این مسائل مهم نبود اینهمه آثارعرفانی ومعرفتی پدید نمی آمد.

 

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

beyte dowvom, messra dowvom:
Ghobare Khake Ou Ma Ra Pasand Ast
---
پاسخ: صورت حاضر هم درست به نظر می‌رسد، لطفاً اگر از روی نسخه‌ی معتبر مورد جایگزین را پیشنهاد می‌کنید بفرمایید تا جایگزین شود.

 

سید علی انجو در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:

"" تو ختایی بچه ای از تو خطا نیست عجب ""

صحیح تر است
ختایی به معنی از اهالی ختن است
لذا ختایی در ابتدای مصرع با ""ت"" صحیح تر است
و با ""ط"" صحیح نیست.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

 

پویا در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

از آنجا که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند، عرض می شود که در بیت 21 به جای «ار»، «او» درست است و نیز به جای «شاد روان»، «شادُروان». به گمانم اینجا فرصت خوبی برای اصلاح غلط های تایپی اشعار است.
---
پاسخ: با تشکر و عرض ارادت، دو غلط اشاره شده تصحیح شدند.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

موضوع : وزن شعر

فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

موضوع : وزن شعر
مطابق تقطیع خطیب رهبر:
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:

موضوع : وزن شعر
مطابق تقطیع خطیب رهبر:
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:

موضوع : غلط رسم الخط
بیت 4
غلط : نامه
درست : نامه ی
غلط : خامه
درست : خامه ی
( هر دو مطابق نسخه ی قزوینی چنین است که پیشنهاد شد)
---
پاسخ: با تشکر، به صورت «خامه‌ای» و «نامه‌ای» تصحیح شد. در رسم‌الخط بعضی چاپهای تصحیح قزوینی-غنی «ای» را به صورت «ی» نوشته‌اند، مثلاً در بعضی از چاپها تمامی «ای»های آخر غزل «ای که با سلسله‌ی زلف دراز آمده‌ای» به صورت «ی» (آمده‌ی) درج شده‌اند که مقصود همان «ای» است. روی همین حساب، چاپ در دسترس شما نیز احتمالاً همین رسم‌الخط را رعایت کرده است.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

موضوع: غلط املایی
بیت : 7
غلط: مردت ( با توجه به وزن شعر به نظز غلط می رسد.)
درست : ؟
شاید "مردمت" درست باشد. ( دیوان اوحدی را در دست رس ندارم).

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۵ - گفتار اندر ثمره جوانمردی:

موضوع : غلط املایی
بیت 1
غلط : کدمی
درست : کآدمی
یا
که آدمی
---
پاسخ: با تشکر، به صورت «کآدمی» تصحیح شد.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۱ - حکایت:

موضوع: غلط املایی
بیت 1
غلط : بیان
درست : بیابان
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

 

nezam در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

this is the most beutiful poem i have ever heard. ground shaking

 

۱
۵۱۷۴
۵۱۷۵
۵۱۷۶
۵۱۷۷
۵۱۷۸
۵۲۰۳