حسین عشیری در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
بیت 8 مال و منصب دنیا درسته
حسین عشیری در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
ندانی در بیت 7 به معنای نادان هستی است و با این معنا همین خوانش درست تر از نسخه چاپ هنده
فرزاد در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
به تراشه های طلا که بر زمین ریزد قراضه چین گویند.
عباس در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
معنی کلمه ی قراضه چین چیه؟
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
لامصب ببین چی هست لامصب
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴:
به قول Eminem که میگه I'm not afraid
مولوی ام داره همینو میگه
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی:
تو بمان و دگران وای به حال دگران
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:
اگه محسن چاووشی نبود من هیچی از این شعر نمی فهمیدم :(
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۹:
فقط محسن
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود :(
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
مو به تنم سیخ میشه هر موقع این آهنگ رو گوش می دم
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵:
یعنی من نمیدونم اگه این چاوشی نبود ما چجوری با لین شاعرا آشنا می شدیم
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم
محمدابراهیم در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳:
درنظرمن این شعرهایی پرمعنی هسند خصوصن این شعر دروصف عمر انسان سروده شده است
اگر به عمرگزشته خویش فکر کنیم معنی شعرر درمی آبیم
جمشید پیمان در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:
از خون پُـر است دفترِ تاریخِ این دیار
جمشید پیمان
گُل سر کشیده هر طَـرَف امّا بهار نیست
در شعله زارِ خفته ردی از شرار نیست
از بس که لاله ها به سحر سر بریده اند
نقشی دگر به خاطری از لاله زار نیست
دارم امید رویش شادی به جان، چه سود
زین غمسرای کهنه به قلبم قرار نیست
می جوشد از گلوی تمنّای من عطش
آبی،نمی، دگر به لب چشمه سار نیست
این جا درخت واحدِ جنگل نمی شود
مفهوم هر درخت بجز شرحِ دار نیست
می خواهم عاشقی کنم،امّا کدام عشق
باروت اگر چه هست،سرِ انفجار نیست
در جست و جوی صبح چه شب ها به من گذشت
جز رنگ مبهمی ز سحر در غبار نیست
کو وقت خوش رفیق که گویم غنیمت است*
دانی که غیر دَرد درین رهگذار نیست
از خون پُـر است دفتر تاریخِ این دیار
هنگامه ی ورود به شعر و شعار نیست
دریا دلی، ز هیبتِ این صخره ها مترس
اکنون درنگ پاسخِ این انتظار نیست
بنشسته ای کنار و به میدان نمی شوی
سر داده ای شعار که اینجا سوار نیست.
اکنون نمان به بسترِ نرمِ خیال خویش
عزم تو هست و چاره ی دیگر به کار نیست
*حافظ گفته است:
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
علی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:
شعر جالبی بود از خواندن هر شعر حافظ یک نکته جدید یاد میگرم
سیدعلی ساقی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
براستی که شهریارعشق بود وشاهکارش غم
سیدعلی ساقی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
بنده مدتی افتخار انس والفت باسلطان
عشق حضرت استادشهریار داشتم وازنزدیک باحالات روحی آن سلطان بی بدیل آشنایی داشتم.این غزل راتقدیم روح لطیف آنحضرت مینمایم:
دلم بحـال تو ای شهــــــــریار میسوزد
به حـال زارو نزارت چه زارمیسوزد
حدیث عشق ترا کس چـومن نمـــیداند
وگـــر نه درغـــم تو روزگارمیسوزد
زحسرت توکه رفتی زملک شعرای شه
تمـــام مـلک خــراب و خمــارمیسوزد
درون خون شده ات آسمــان کجا دیده؟
که دردرون به دل خـون نزارمیسوزد
دلم که شاهد یکلحظه سوزوساز توبود
ازآن زمان شب وروزاشکبارمیسوزد
من آنچه دیده ام ازغصه خوردنت هرگز
به کـس نگفـته همـه زارزار میسوزد
بیـا بخوان غــزلی نو ز شمع جانسوزی
که درعـــزای تو پروانه وار میسوزد
صلا دگر نزنی : "می بیاور ای ساقی"
کزآتــش غمـت آن می بیــــارمیسوزد سید علی ساقی
علی احمدپور در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
واقعا سایت عالی هستش .ممنون از نرم افزار ساغرتون هم.
آریافر در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » آزاده: