امیر حسین در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱- در مصیبت سیدالثقلین و فخرالکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام گوید:
با سلام
خدا روح این شاعر اهلبیت رو شاد گرداند
آمین
خاتم در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » قصاید » شمارهٔ ۵ - قصیده:
سلام ضمن سپاسگزاری مخلصانه در بیت هیجدهم "رو به پیر " فکر میکنم باید "روبه پیر باشد.
سجاد جابری در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
با سلام
بشکفد بار دگر لاله رنگین مراد
غنچه سرخ فرو بسته دل باز شود
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز
روزگاری که به سر آمده آغاز شود
روزگار دگری هست و بهاران دگر
شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد
کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را می دیدیم
آنچه پنهان بود از آینه ها می دیدیم
می شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهاد
که به ما زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن
شاد بودن هنر است گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد ژاله اصفهانی
رسته در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۲۶ - عکه، عینالبقر:
4 خط به آخر مانده
غلز : بای شهرستان
درست : بانی شهرستان
منبع: دبیرسیاقی
رسته در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۲۵ - صور:
سطر 1
غلط : سنجی
درست: شیخی
منبع: دبیرسیاقی
سید یحیی فاضلی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۸ - نامه نبشتن، لیلی، از دودهای دل، سوی مجنون، و ماجرای دل دزدیده، بران آشنا، عرضه کردن:
11 بدر => به در
11 بالین گه => بالینگه
26 توخستهست => تو خستهست
ناشناس در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة:
داند او کان زهر بوده موبدش
رسته در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۸ - سروج، فرات، منبج، حلب:
متن مطابق نسخه ی دبیرسیاقی چنین است:
شنبه سوم رجب .... و دویم روز از فرات گذشتیم ... اول بهمن ماه قدیم بود ...
اگر این تاریخ ها را به تاریخ های شمسی جلالی تبدیل بکنیم می شود شنبه 19 دی ماه 425 شمسی جلالی
دویم روز یعنی یکشنبه 4 رجب که اول بهمن ماه (قدیم) 415 یزدگردی است از فرات گدشته اند
تاریخ شمسی جلالی به دستور جلال الدین ملکشاه توسط گروه شش نفره از دانشمندان که خیام یکی از آنان بود در روز جمعه نهم رمضان سال 471 قمری مطابق روز اول فروردین سال 458 جلالی تثبیت شد و آن روز مطابق 19 فروردین 448 یزدگردی بود.
CCX در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:
با سلام
شاید جای دیوانگی بهتر باشه بگیم عاشقی
اونم عشق سر منشا عشق
به قول خود حضرت مولانا:
عشق آن زنده گزین کاو باقی است
وز شراب جان فزایت ساقی است
حمید اهل ایران در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
و البته این را بیفزایم که شاید منظور از خلوتکه همان فضای خالی بین الکترون و هسته نسبت به کل اتم باشد و این تشبیهی زیباست نه؟
حمید اهل ایران در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
درود بر دوستان در قرن 8 که حافظ علیه رحمه می زیسته اوج علم و تمدن در دنیا بوده ایم(و جالب است این را بدانید که در اروبا حمام نبوده)،(قرن 3_7 اوج اوج بوده) درحال اوفول بوده ولی علوم کامل شده بود من بر این اندیشه ام که جناب حافظ از این فراتر و به رابطه ی بین جمودیت و معنویت اشاره داشته اند و به انسان طعنه میفرمایند بست تر از ذره(ا تم که کوجکتر از آن در قرن 8 کشف نشده بوده و به منظور بست ترین شی ای که در جهان مادیت از ان صحبت میشود است البته این که الکترون در حال طواف به دور هسته است را نمی توان انکار کرد)نیستی که نتوانی به سوی هدفت حرکت کنی تو در روز الست بوده و تو بار امانت را به دوش داری و تو اشرف و او اسفل است و این زینده ی ادمی نیست و در کل به آیه ای تلمیح دارد که مفهوم ان اینست که انسان به مرتبه ی حیوان می رسد بلکه بست تر از آن وبا این توض؛یح ناقص من شاید فقط یک بعد از صد بعد بیت هویدا شده باشد این داستان سر دراز دارد...
سید یحیی فاضلی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۶ - دراز شدن ظلم گیسوی لیلی بر مجنون، و زنده داشتن مجنون شبهای فراق را به خیال لیلی، و روشن شدن مهر نوفل در آفاق بر تیرگی روز مجنون، و لرزیدن پدر پیر مجنون از دمهای سرد پسر، و سوی گرم مهری نوفل گریختن، و گرم رویی کردن، آن مهربان، و گرماگرم، شمسهٔ نسبت خود را که در پرده حیا آفتابی بود سایه پرورد، با مجنون تاریک اختر قران دادن و محترق شدن ستارهٔ مجنون، و پیش از استقامت رجعت کردن:
4 تن درستی => تندرستی
6 گرد و کوه => گرد کوه
6 روضهای => روضه های
26 تو دشت گرفته زار و بی حال ( البته احتمالا)
33 مادهی => ما دهی
35 تست => توست
40 بروی => به روی
42 رضاء => رضای
54 بجست و جویی => به جست و جویی
68 دل خواه => دلخواده
69 دل تنگ => دلتنگ
72 گۀ => گه
74 لعبت تو => لعبت نو ( البته احتمالا)
81 گشتند موافقان و خویشان
فهیم در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۷ - قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری:
صوفیان آن رومیان اند ای پسر
فکر کنم اشتباه تایپی شده بجای پسر، پدر نوشته شده است.
بهرام مشهور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:
برخلاف تصور و نظر یکی از دوستان ، همان که قدیم نوشته بودید درست است زیرا رسم الخط جدید بسیار اشتباه دارد یکی از آنها همین که در قدیم این شعر را بدرستی می نوشتند: بر چهرۀ گل . و نمی نوشتند برچهره ی گل که هم من درآوردی است و هم نوشته را طولانی می کند منتها بخاطر مختصر نوشتن از یای مخفف که علامتی است شبیه همزه استفاده می کردند که در صفحه کلید های ( کیبورد های ) رایانه برای این که ی را به ه بچسبانید در آخر کلمه ای که به آن ختم می شود بجای ه باید شیفت را نگه داشته و روی ل بزنید تا به صورت ۀ درآید می بینید که در رایانه ها دقیقاً پیش بینی کرده اند امّا متأسفانه کسانی که رسم الخطّ جدید را پایه ریزی کرده اند سواد چندانی نداشته اند شاید هم از یای مخفف اطلاعی نداشته اند ! . دیگر آن که دلفروز که قبلاً نوشته بودید درست است زیرا قاعدۀ نوشتن کلمات جدیدی که به صورت مرکب ساخته می شوند این است که در ابتدا کامل و حتی دو جزء کلمه جدا نوشته می شوند مثل ره آورد که بمعنی آوردۀ راه و سوغات است که بعد از مدّتی رهاورد شده و خاقانی می نویسد: این قطعه رهاوردیست از بهر دل اخوان . در اینجا هم دل افروز دستکم از زمان خیّام بوده و برای مختصر تر و راحت تر نوشتن تبدیل به دلفروز شده است .
بهرام مشهور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:
بیت دوّم تصحیح می گردد :
هرکس سخنی از سر سودا گفته است
زان روی که هست کس نمی داند گفت
بهرام مشهور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:
بیت دوّم بدین صورت تصحیح می شود :
وی خاک اگر سینۀ تو بشکافند
بس گوهر پربها که در سینۀ توست
بهرام مشهور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:
خواهش می کنم تصحیح فرمائید : هرچند که رنگ و روی زیباست مرا . در بیشترین نسخ منسوب به خیّام ، به این صورت نوشته شده . منطق نیز اشاره دارد به اصطلاح رنگ و رو چون نقاش ازل با رنگ و رو سروکار دارد و درحرفۀ نقاشی اش با رنگ و بو سازگاری ندارد
بهرام مشهور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
تمام آنچه را که جناب آقای محمد فرهی نوشته اند درست می باشد . عنایت فرمائید صفت مناسب برای وصف چگونگی گریستن همانطور که می دانید ، صفت زار می باشد و از طرفی اکثریتی از اشعار بکمک صفاتشان معنا و تأثیر می بخشند در اینجا نیز ابر می آید و زار بر سر سبزه می گرید تا ذهن خواننده را از همان آغاز با تأثری که می باید بعداٌ بخاطربر سر سبزه های دیگری حضور نداشتن به دلیل مرگ خواننده ( وشاعر ) به او دست دهد ، آشنا نماید . مصرع دوّم نیز به صورت بی بادۀ گلرنگ نمی شاید زیست ، درست است چرا که شاعران معمولاً قاضی نیستند تا حکم بدهند که فی المثال بی بادۀ گلرنگ نمی باید زیست ! شعر سعدی را هم که بنگرید ، می گوید نشاید که نامت نهند آدمی و هرگز بخود اجازه نمی دهد به خواننده بگوید نباید که نامت نهند آدمی !
نظام الدین وفا در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - دریای نور:
در بیت زیر ظاهرا کلمه انگشت به اشتباه "انکشت" نوشته شده. در لغتنامه اینترنتی دهخدا هم واژه "انکشت" وجود نداشت.
بریدم، ولی تیره و زشت را
شکستم، ولی سنگ و انکشت را
مجید در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۲ - حکایت معروف کرخی و مسافر رنجور: