شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس:
پرداختن در اینجا به معنی به اتمام رساندن به کار رفته است
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس:
باد افراه به معنی عقوبت است و جزای بدی
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
مینشیند
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
سعید جان کافیست یکبار داستان را با معنی و همه جوانب بخوانی آنگاه تمیز و تشخیص حق از ناحق اصطلاحا از آب خوردن آسان تر میشود و اصلا بر تو مینشین و پدیدار میشود
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
شروین جانم چشم چو منی روشن به جان چون توییست ، درود من بر تو باد هزار بار
شروین پاداشپور در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
ممنون امین گرامی .پس به قول شما:
" گردن می نهیم " .منم در گوگل چیزی برای "زخار" خارج از تحقیقات شما پیدا نکردم . یه واژه ی زاخار پیدا کردم که بین جوون ها رایجه و به کار گرفته می شه !! که ......... هیچ !!
توضیحات شما در صفحه ی فیس بوک من میاد و تقریبا" همیشه دنبال می کنم .
بازم ممنون از شما .
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
گیتی پژوه را من هم دوست ندارم اصلن هم دوست ندارم ولی چیزی که هست را که نمی شود نادیده گرفت کلمه پژوهیدن غیر جستن معانی دیگری هم داشته است و تروهیدن ریشه مشابهی با او بوده خواستم این را بگویم بهر سو من با خواندن دیگران به از بر شدن لغت ها کمک میکنم و اکنون که تو خوانده ای هتا اگر دشنام دهی من به هدفم رسیده ام درود بر تو باد
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
کیمخت با پوزش کفل یا سرین اسب و الاغ است و به معنی کلفت و زمخت و ساغری هم گفته میشو گاهی
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
یگانه جانم من کجا گفتم استادم اگر می خواستم ژست بگیرم که واژه محلی نمی نوشتم در ضمن گیتی پژوه را من نساخته ام چنانچه گفته ام و جود داشته است و در کتاب دیده ام درود به یگانه بزرگوار منت می گذارید که بر می خوانید
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
مخسب یعنی غنوده و خسبیده و بسیار زیباست
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
شروین من در اخرین نوشته پذیرفتنم که همان زخار درست است اما گیر ریشه زخار بودم درست میفرمایید
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰:
ابراهیم ادهم أنست که شتر بر بام میجویی و سخن گفتن اهو با او دانسته و خنیده است
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
نا حفاظی یعنی به ناموس دیگران نظر یا چشم داشتن ولی گاهی به معنی بی احتیاطی هم به کار میرود
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
نفاط کسی بوده که گلوله های اتش نفطی(نفتی)را پرتاب میکرده و همین طور کسی که نفط استخراج میکرده ولی در اینجا به معنی اول به کار رفته است
شروین پاداشپور در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
با در نظر گرفتن پیشنهاد شما در مورد جدا کردن "ز" از "خار" وضعیت خوانش و کلا" وزن به چه صورت می شه ؟
شروین پاداشپور در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
سلام
چقدر خوبه که اینجا یاد می گیریم .
اما جناب کیخا، معنی "کز جوشش آن قلزم زخار برآمد" چی می شه و اساسا" منظور چی بوده ؟
با سپاس از توضیحات آموزنده ی شما :)
یگانه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
دوست عزیز جناب کیخا کم کوی و گزیده کوی چون در تا زاندک تو جهان شود پر - نه اینکه مثل شما روی هر شعری نظری کارشناسی داد ----- سعدی شیرین سخن قرنها پیش طالب دنیا را دنیا دوست نامیده و نه گیتی پژوه گاهی اوقات دوست عزیز سکوت و فرا گرفتن از دیگران و به اطلاعات خود افزودن بهتر است هرچند راحت میشهاز روی چند کتاب دم دست و لغتنامه یه چیزایی گفت و رفت و ژست استادی گرفت
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:
سنگ سوفتن به معنی سوراخ کردن سنگ است و تراشیدن کوه
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
زخار در قاموس عربی نیست ولی زاخر را کریم ترجمه کرده است علامه دهخدا یک زخار به معنی بانگ اورده از زخ فارسی که فریاد است و زخار را عربی دانسته که باید گردن بنهیم
شکوه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس: