محمد در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
در بیت ششم احتمالا مصراع اول به این شکل صحیح است:
بگذشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
البرز در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
تام و جری محصول هالیوود است نه والت دیزنی .
مسعود در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:
نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی/بعد از هزار سال که خاکش سبو بود
یار هزار سال زنده باشه، عاشق بمیره،خاک بشه،سبو بشه، لبش بر لب یار ...
من در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۸:
من و خجلت سجودی که "نکرده ام" برایت
علی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
در مصرع اول بیت چهارم : کس نیارست .. یا کس نیارد که ... درست است . در غیر این صورت وزن شعر به هم میخورد .
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ قاآنی » مسمطات » در مدح و ستایش اختر شهریاری و صدف گوهر تاجداری سترکبری و مهدعلیا مام خجستهٔ شهریار کامگارناصرالدین شاه قاجار ادامالله اقباله گوید:
به مقعد دروغگو منارها جنارها
آزاد در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
فکر میکنم در مصرع آخر، بین (اندر) و (بند) یک فاصله لازم باشد
علی اصغر در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
در تایید فرمایش جناب طهماسبی،
بنده هم باید بگم با آواز استاد شجریان انسان بسیار لذت میبره از مفهوم این شعر.
خداوند حافظشان باشد.
فریدون در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸:
بنام خدا و تشکر از زحماتتان
به نظر می رسد وزن مصرع اول از بیت پنجم،"رخسار دشتها همه تازه شد" هماهنگ نیست. و کلمات "تازه" و "شد" جابجا چاپ شده اند. احتمالآ اصل صحیح مصرع مذکور باید به این صورت باشد: "رخسار دشتها همه شد تازه"
متشکرم و خدا نگهدارتان
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
در جواب جمله ی:اعراب به ما آموختند که “شاهنامه آخرش خوش است” و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.
باید اشاره کنم که جمله ی شاهنامه آخرش خوش است در زبان ما حالتی کنایه ای دارد و منظور این است که عملی که انجام میدهی عاقبت خوشی ندارد و با شکست مواجه میشوی...
خواهشمنم قبل از بیان هر جمله ای،اندکی روی آن بیاندیشیم.
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۳:
"دلم هوایت را کرده ای دوست". این مصرع با مصرع بعدی اش هم وزن نیست؛ چرا؟
الله در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:
هر بیدقی که براندی به دفع آن بکوشیدمی و هر شاهی که بخواندی به فرزین بپوشیدمی تا نقد کیسه یهمت در باخت وتیر جعبه ی حجت همه بینداخت
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۴:
بیدق
مهدی کشاورز در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۱۷ - در صفت مجاهد نفس:
مدبری کو رو بدنیا آورد
ملیکا حقانی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
از آقای علی هادی ممنونم . خیلی دوست داشتم معنی این مصرع های عربی رو بدونم .
آلا در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
من فکر میکنم منظور از خربنده ما انسانها هستیم که هنوز به وجود آدمیت خودمون پی نبردیم و جز غریزه های حیوانیمون به کار دیگه ای نمیپردازیم مولانا میگه خدایا خرشو مرگ بده بلکه بنده بشه یعنی همون رهای از بند جسم و خواسته های جسمانی بده تا به وجود حقیقیمون پی ببریم واقعا بنده خدا شویم
سینا در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴۰ - مثل:
"تو همیآموزیم که چست ایست/
آن خیال زشت را هم مادریست
دیو و مردم را ملقن آن یکیست/
غالب از وی گردد ار خصم اندکیست"
شاید چندان ربطی نداشته باشه، ولی این قسمت از شعر منو یاد اون دیالوگ توی فیلم "نجات سرباز رایان" انداخت که میگه: "اگه خدا با ماست، پس کی با اوناست؟" (البته درستش این بود که شنیدن اون دیالوگ توی فیلم منو یاد این شعر بندازه!)
رسول در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
در تفسیر اشعار حافظ باید به واژه مُغان توجه خاصی کرد. واژه های چون پیر مُغان، جام جم واژه های هستند که حافظ به عنوان یک خردمند خسروانی برای بازگویی اندیشه اش از آن استفاده می کند. مفهوم عشق در این شعر همان مفهوم عشق در دیدگاه خرد خسروانی و مغانیان است. "عاشق شو" یعنی با هستی یکی شو.
مسعود موسی زاده در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
زیبا
لیکن در بیت هشتم و در مصرع دوم از این بیت چنین به نظر می آید که اشتباهی در تایپ رخ داده باشد
آنجا که میگوید
"کلام و زبان را"
که از نظر آهنگ و وزن و زیبایی شناختی چنین به نظر میرسد که به جای کلمه "کلام"
کلمه و عبارت "کام" صحیح باشد
چرا که شاعر در مقام بیان آن است که شرح دهد
از علت عاشقی چه به روزگار اعضا ء و جوارح وی آمده است
و بدیهی است که "کام" به معنای "دهان" صحیح خواهد بود و نه "کلام" که در واقع یکی از افعالی است که از یکی از اندام آدمی سر میزند.
متین در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه: