گنجور

حاشیه‌ها

علی در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶:

یک بیت مانده به آخر، یک واو کم دارد: گر هندو و گر ترک بزادیت دگربار ...

کامیار در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:

من به نظر فرد ناشناس احترام میزارم ولی معنی هر شخص از هر واژه به ذهنیت فرد بر می گردد اگر شما از می برداشت لذت گرایی دارید باشه قبول و شعر خیام هم با این معنی پاسخ می دهد ایشون شاید اینجوری دوست داشته زندگی کنه لا اکراه فی الدین. اما میی است که پیامبر با دیدن ملکوت به آن رسید همیشه مست شد یعنی سفری به عمق کرانه آسمان که زمان و مکان در آن معنی ندارد، اصلا عمر چیست پس بعضی هم این برداشت رو دارن حالا کدوم معنی رو انتخاب می کنی هر چی باشه نظرت خیلی محترم چون حتما راجع به اون فکر کردی

قاسم فطری در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴ - در نعت رسول اکرم:

دراین سایت بارها ازجمله در عنوان همین شعر وعنوانهای مشابه در خمسه نظامی و بوستان سعدی به جای کلمه ی"نعت" به معنی صفت ازکلمه "نعمت" استفاده شده است که دور از شأن یک سایت ادبی به این زیبایی وظرافت است لطفا تصحیح بفرمایید

سلمان در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۰۲:

درمصرع چهارم احتمالا اشتباه تایپ صورت گرفته " باری تو مراد خود ز عالم برگیر " باید باشد

یعقوب خاوری در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰:

مصرع سوم بدین گونه هم می آید:
ذات تو غنیّ و ما همه محتاجیم

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس:

این داستان شگفتیست زیرا اگر شاهنامه را بنگریم سام سوار دیوی به نام گندرو را می کشد و اینجا هم فقط نام دیو عوض شده و در کارنامه های اقوام عربی و یهودی نیز از دیوی به نام عنق نام امده که به دست موسی هلاک شده است با ضربه ای به پاشنه و شتالنگش و اورا ز عادیان خوانده اند أوستا نیز ذکری از نبرد کرساسپه با دیو میدهد که ان دیو با ضربه به غوزکش کشته شده است ولی درسامنامه که قرن 8 نوشته شده جای منهراس اسدی توسی را عنق گرفته است ، برای خواندن مطلب های بیشتر به کتاب عشق شباب و رندی نوشته مهران افشاری مراجعه کنید

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

بستان را ابن بلخی از بوی ستان یعنی جایگاه بوی های خوش می داند در فارسنامه ابن بلخی

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

سگالیدن به معنی سگالش و مشورت و رای و گاهی فراتر از آن و دور اندیشی و تدبیر

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

نه بازیست به معنی سهل و اسان نگرفتن

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

پاکیزه مغز به معنی زیرک وپاک رای و باهوش و تیز امروز

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

نوز مخفف هنوز است و نوز وناز و ناکرده و نام گوش نوازست و استفاده از صنعت واژآرایی در این مصراع نمایان است

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

ارنواز به معنی ارنه یعنی خوب ونیکو و واز به معنی واژه و سخن ونامیست زیبا و پسندیده

سیدمحسن سعیدزاده در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

به این رباعی خیّام بنگرید:
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است
آرند یکی و دیگری بربایند
بر هیچ کسی راز همی نگشایند
ما را ز قضا جز این قدر ننمایند
پیمانه عمر ما است می‌پیمایند
زبان، - در عین پرسشگری-زبان گزاره است؛ نه زبان گلایه،چنانکه اکثر مشتریان خیّام بر آنند وبه همین انگیزه خریدار سخن او شده اند. بر توده ها حرجی نیست، خاصه ها ویرا شکاّک معرفی میکنند؛ واین تصور، از نگاه من لغزش شمرده میشود.خیّام باورمند رکیک گوی کلام اسلامی است وهمین ویزه گی او، باعث گردیده تا نامتعارف تلقی شود ودر صف نیش زنانش افکنند.پرسشهای او خواص مدعی فهم را کلافه کرده بود.این نوع از گفتار خیّام:
بر من قلم قضا چو بی من رانند
پس نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند/ آنان را بر آشفت؛ وچون نمیتوانند مثل خود خیّام پاسخی برای آن بیابند، اورااز حوزه اندیشه کلام اسلامی به فلسفه برانند ودر این پستوی تاریک که مردم آنجارا نمی دیدندبر وی بتازند.بر اینم که بزرگی در اندازه وی برای همه این پرسشها پاسخ نیز گفته است، امّا از آنجا که پرسش ها بیشتر موی دماغ آن عالمان بوده است، از سوی رندان زمان، انتقام گیرانه رواج یافته بود.

مرتضی دهقان پور قمصر در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

باسلام
به نظرم جناب دکتر امیر محمد احمدزاده باید دقت بیشتری در نظردادن بکنند چراکه کلمه ی سرم در بیت اول در جایگاه قافیه قرار داره و نمیتونه "دلم" بشه در ضمن به قول اقامهران از نظر مفهومی هم سرم درست تر از دلم هست

اکبر در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۸۵:

دمت گرم باباطاهر فقط کاش در دو بیتی های بعدیت میگفتی راه درمانش چیست

محمد در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:

فوق العادس.استاد ادیب خوانساری قطعه ای ازاین شعرروبه
اوازخوندن.حتما گوش کنین آوازرو

امیر+ در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:

بیت یکی قبل از آخر، مصراع دوم:
الآن قد ندمت و ما ینفع الندم
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

رضا میرزازاده در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴:

بوالعلای کرد گردد یا اویس اندر قرن

دانلود فیلم در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

عجب شعری

مصطفی در ‫۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

دوست خوبم جناب کیحا به نکته جالبی اشاره کردند. دلیلش هم کاملا واضح است. بسیاری از واژگانی که امروزه به "ه"(یا بهتر است بگوییم به فتحه) ختم میشوند در گذشته به "گ" ختم می شده اند.
مرده : مردگ
زنده: زندگ
عربها از آن جهت که "گ" نداشته اند آن را به "ق" تبدیل کرده اند.
پس میتوان گفت که "سرادق" در اصل "سرادگ" بوده است.

۱
۴۹۳۵
۴۹۳۶
۴۹۳۷
۴۹۳۸
۴۹۳۹
۵۴۲۱