رضا موسوی محسنی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۸:
از این غزل به عنوان اولین شعری که حضرت مولانا سروده اند، یاد می کنند.
رضا در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴:
اول و آخر حروف بگیر
تا بدانی ندا چرا یا شد
منظور چیست
حمید در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم:
واژه « بلغاری» در این شعر به هیچ وجه اشاره به اهالی کشور بلغارستان ندارد؛ بلکه منظور مردم ترک تبار ناحیه غازان مابین رودهای دن و دانوب در روسیه است که به زیبارویی و سپید اندامی شهره بوده اند.
با تشکر. حمید.یکشنبه15 مرداد91 ساعت4 بامداد.
کامبیز در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:
واقعا زیباست خیلی زیباست زبونم بند اومده ای کاش الان عاشقی یامون این طوری بود دوست دختر من به خاطر همین شعرا ولم کرد
سید عماد رضوی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:
واقعا بیت آخر از هر لحاظ بیت نابی است :
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
علی محمدی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید:
اخ در اصلاحیه، الخ بوده است. نسخهی مورد اشاره هم قونیه است که درستتر است.
علی محمدی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید:
در متنهای درستتر به جای مخفی در پارهی مرد مخفی لدی ...اخ؛ آمده مرء مخبوء لدی ... و این درستتر باید باشد.
محمدگنجی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴ - یوسف گم گشته:
این شعردراستقبال ازغزل معروف حافظ شیرازی بامتن: یوسف گمگشته بازآیدبه کنعان غم مخور کلبه ی احزان شودروزی گلستان غم مخور میباشدومقصوداین شعرعاشقانه میباشد.دربیت دوم میگویدکه ای خدایی که به یعقوب پسرعزیزش رارساندی،معشوق من راهم دراین زمان به من برسان.
محمد حسین در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
این بحث شیعه سنی رو تمام کنید خواهشن
بزرگا و عارفا از کینه دلشون خالی بوده و اکثرا به نوعی صوفی مسلک بودن مثل حضرت مولوی یا ابو السعید
اسدالله طباطبائی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۹:
در بیت دوم بجای بر باید به بیاید:
زنند لشگریانش هزار مرغ بسیخ.
شاهد وهابی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:
بیت (1) طبیعت مدرسهی خداشناسیست برای عارفی کو کند فهم زبان سوسن:
بلبل معلم درس معنوی این مدرسته است،
بیت (2) درختی که آتش گرفت و با موسی صحبت کرد (سورهی نمل آیه 7 و آیه 9) گفت: «من خدای عزیز و حکیم هستم» حالا گل کرده و با عارف صحبت میکند و میگوید من خدا هستم. این نظیر اناالحق، کمال نکتهی توحید (شنیدنی، زیرا که اشکال ناشنیدنی توحید نیز وجود دارد) است.
بیت (3) این همان بهشتی است که خدا به متقین وعده داده و در آن شراب با غزل پهلوی بلبل مینوشانند.
بیت (4) پادشاهی دنیوی ارزشی ندارد، زیرا فقط اطلاعات (حکایت جام) را میتوان همراه خود به دنیای پس از مرگ آورد.
ابیات (5) و (7) کسی که عارفانه و از روی شناخت عاشق خدا شود، باید که منتظر بلایای الهی باشد (آیه 2 سورهی عنکبوت). تنشهایی که در صورت سازگاری با آنها، او را به کمال خواهد رسانید. این بلایا از جنس از دست دادن اسباب دنیوی (خرابی خانهی مردم) است. اما اگرچه این اتفاقات دنیای ما را ویران کند، همچون دم عیسی ما را در دنیای معنا زنده خواهد کرد.
بیت (6) آسایش گیتی به آنکه بر تخت خسرو پرویز تکیه زده نمیرسد.
بیت (8) بجای تخت خسرو پرویز، باید سودای عمل صالحی در سر داشت که پاداشش را دهقان سالخورده به پسرش سفارش میکند. یعنی که دنیا مزرعهی آخرت است (حدیث نبوی).
بیت (9) مولوی کلافه است که چرا ساقی حقایقی چنین شگرف را به حافظ گفته، اما به خودش نگفتهاست.
نیما در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲:
در مصرع:
کنون کرد از آن تخمه داد نژاد
«دارد» به جای «داد» از نظر وزن و معنی صحیح است
نیما در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴:
در مورد نوشتهی جواد:
در بیت دوم جمشید را جَمِ شید بخوانید.
در بیت ششم بجای برگفتند، برگرفتند از نظر معنی و وزن صحیح است.
محسن شهبازی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:
مرسی از سایت بسیار خوبتون
ناشناس در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶:
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد و خیرهسری را
دوست دار مرامی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
مرامی جان معلوم شد که خیلی با مرامی . همیشه این صحبتهای شما رادر ذهنم داشته ام و با آنها زندگی می کنم که اگه این اختلافات را بگذاریم کنار چه خواهد شد . حتی امسال که به حج تمتع مشرف شده بودم و خیل عظیم مسلمانان را میدیدم بیشتر با این حرفها کلنجار می رفتم و با خود می گفتم در هیچ دینی چنین مراسمی با این همه توانایی و نیروی نهفته نمی شناسم اگه با هم متحد باشیم و رافت کنیم و همدیگر را نفی نکنیم چه می شود . .....بعضی از فتوا ها را می خواندم حس کردم بزرگان نمی خواهند که این اختلافات برداشته شود....به امید روزهای تازه تر و امید بخش
مسعود علمداری در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
این غزل در آوازی زیبا از استاد شجریان در آلبوم دل مجنون خوانده شده است
مجتبی بوستانی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹:
دوست عزیزم مهرداد!
بیت سوم مصراع اول که فرمودید خبری هست نه سوالی، اگه نیاز به علامت داشته باشه باید (!) این علامت رو گذاشت.
مجتبی بوستانی در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۰ - گفتار در چگونگی عشق:
در بیت:
اگر *سد* آب حیوان خورده باشی
چو عشقی در تو نبود مرده باشی
واژه سد به اشتباه بجای واژه صد _ که به معنای کثرت است_ بکار رفته است.
ناشناس در ۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱: