سعید در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۴ - حکایتِ صبرِ مردان بر جفا:
بیت یکی مانده به آخر:
چو "دشوارت" آید... گویا درست باید باشد.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:
این شعر در تمجید از پیامبر هست، به خصوص بیت اول که دقیقا به یک حدیث اشاره دارد
علی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:
سلام
به نطر میرسه به جای
هیچ آگاهیم از ضربت شمشیر نبود
،
هیچ آگهی ام از ضربت شمشیر نبود
صحیح تر باشه
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای به قربان حسین" جان وتمام تن من
که به اسمش دل و جان رسته ز دنیا وجهان
به خدا بی تو دلم زار وفقیر است حسین
نفروشم غم عشقت به دو دنیا و جنان
مسکین عاشق در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سلام
باید خدمت رسته جان عزیز عرض کنم چه شک باشه چه نباشه چه یزید این بیت رو گفته چه نگفته در هر صورت خدشه به مقام ولا و عرفانی لسان الغیب و العرفا حضرت حافظ شیرازی وارد نمیکنه.
در ضمن اهلی شیرازی برای این مصراع حافظ می خواسته توجیه بیاره که جناب حافظ در عالم خواب به اهلی می گوید : مال کافر بر مومن حلال است .
یا علی
عباس مشرف رضوی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
تفاوتهایی در ضبط:
گفتی به رنگ من گلی هرگز نیابد بلبلی
نی خود تویی زیبا بس (به احتمال قوی صورت صحیح "نی" است و نه "نه")
آخر چه شد کان سرو بن با ما نمی گوید سخن ... گو بیوفا یاری بکن ...
عباس مشرف رضوی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
مصرع اول بیت اول قطعا درست نیست اگر این یک غزل است.
درهرصورت من در نسخ قدیمی اینطور دیده بودم که قطعا اگر این واقعا بیت اول است، باید همینطور بوده باشد:
ای سرو بالای سهی ما نیز هم بد نیستیم
وز هرکه در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم
درضمن عبارت "کز صورت حال آگهی" تناسب زیادی با این شعر ندارد. ولی درهرصورت شاید جزئی از یک بیت مفقود باشد.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۴ - خون دل:
به نظر می رسد بیت آخر باید به این گونه باشد:
میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین
ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ
«شما راست» به اشتباه «شمار است» نوشته شده و «بنوبت» یا «به نوبت»، «نبوت» نوشته شده است.
معنی شعر با اصلاح مورد نظر اینجانب به این صورت می شود:
میدان کار از این پس از آن شماست (نوبت شماست که کار و تلاش کنید) ما قبلا به نوبت، سعی و تلاش خود را کرده ایم.
شاهرخ در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:
با دورود و سپاس برای انجام این کار فرهنگی
سروده بسیار زیباییست به ویژه بیت نخست ، بسیار آنرا دوست دارم.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:
مصراع اول بیت پنج،کلمه گرز را باید جدا مینوشتید تا غلط خوانش صورت نگیرد به این شکل: گر ز
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۰۱ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۹ - مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز:
در خط هفتم به از "دم چیست"و"شنیدی"علامت سوال می آید.
عقیله در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲:
درسته که غزل در زمان حافظ به ظاهر برای شاه منصور سروده شده اما معنای باطنی غزل و به اصطلاح ایهام غزل که از ذهن عوام از قبیل شاه منصور دور است متوجه مهدی موعود (عج) است.
زهرا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ باباطاهر » غزل:
خیلی لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی ... خوب بود
ستاره در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
دوستان بزرگوار:
1.رسم عرفا اینطوره که از همه ی امور خواه مثبت باشند خواه منفی برداشت مثبت می کنند.در این رباعی هم جناب خیام از پیاله گردانی و باده نوشی که امری ظاهرا منفی هست برداشتی مثبت کرده و بیان میکنه در گردش پیاله هم میشه نشانه های خدا رو دید.عاقل نیازی به دلایل محکم تر و واضح تری مثل قرآن بزرگ پیدا نمیکنه.
2.در مورد شخصیت جناب خیام قضاوت نفرمایید لطفا.چون در مورد ایشون اطلاع دقیقی ندارید.این که شخصی شاعر بزرگی باشه یا فیلسوف و دانشمند باشه دلیلی برای خوب یا بد بودنش نیست.اعتقادات و تفکرات و باورهاش هم بین خودش و خدای خودش.خداوند در جایگاه قضاوت قرار داره نه ما.
سروش الدین در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
الله اکبر من وقتی این شعرومیخونم این شعرحافظ رومثل یک پری دریایی میبینم که داره به بدنش پیچ تاب میده ودردریاشنامیکنه
محمد در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
حرف نداره این سایت
دیگه واقعا حیف بود که نظری ندم
کیانوش پدرود در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲:
یک بیت بسیار زیبا از این شعر جا افتاده است:
ای تماشاگاه عالم روی تو
تو کجا بهر تماشا می روی؟
صفا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
البته به اعتقاد من یه اشکال کوچک هست در تایپ این غزل؛ و آن مصرع "وصل تو اجل راز سرم دور همی داشت" هست که به اشتباه، تایپ کاراکتر فاصله بین حرف "را" و "ز" معنی مصرع رو دگرگون میکنه. یعنی اگر بخوانیم: "وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت" به اعتبار واژه "اجل" (به معنی صفت تفضیلی برتر و بهتر - به نحوی شایسته تر، به نحوی بهتر)، معنای منطقی مصرع دچار خدشه میگردد. اما اگر بین حرف "را" و "ز" فاصله ای تایپ نشود؛ میخوانیم "راز" بنابراین منطق معنوی مصرع محفوظ خواهد ماند.
برای صحت سنجی ادعای فوق، پیشنهاد میگردد، قرائت دکتر موسی گرمارودی، حافظ شناسی که به گواه استاد بهاء الدین خرمشاهی، صحیح ترین قرائت ممکن موجود در ایران را در نرم افزار لسان الغیب ارائه داده اند را گوش فرا دهید:
پیوند به وبگاه بیرونی
بلوچ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
باسلام خدمت تمامی دوستان هرکس رباعیات خیام رابراساس شناخت وفکرخودش درمی یابد.باتوجه به دریافت من که بعضی ازدوستان نیز اشاره داشتندبهشت وجهنم هرکس اکنون وحالاست که می تواند برای خودش ترسیم کندپس سعی کنیم طوری زندگی کنیم که آرامش وبهشتی برای خودمان بسازیم حصارغم واندوه نباشید
کاظم در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴: