گنجور

حاشیه‌ها

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

سر برنیاوردن یعنیوسر خم نکردن و اطاعت ناپذیری یا در اصطلاح زیر بار نرفتن

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:

تیر نگاه گستاخانه و و کمان ابرو و کمین و ناتوانی در بدر بردن جان سالم به به حقا که این بیت دیگر غزل نیست و بسا شعریست حماسی

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:

ز کارستان او یک شمه این است خیلی زیباست کارستان به معنی کار بزرگ و شگرف آمده و هنر نمایی شاید و یک شمه یک نمونه یا یک چشمه به قول امروزی ها و در کل یعنی شکار همه با دام گیسوی تو کمترین کار توست

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

بیخودی اینجا معنی آسیمگی دارد و شاید ناخوداکاه

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

رود اول به معنی دلبند آمده چنان که امروزه هم کاربرد دارد و به فرزندانمان رود میگوییم ولی رود دوم به معنای خود رود آمده خیلی زیباست

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

مردم چشم در معنی مردمک چشم است و در تشبیه چشم به انسانی مانند شده که از درد و رنج در خون نشسته است .جگر تفته خون را بخار کرده و در ریخت مه و بخار فرا رفته و چون باراندرگنبد سر از دیدگان فرو ریخته است البته برابر باور پیشینیان...

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

جگر در پهلوی یگر بوده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین:

بختیار برابر chanceux در فرانسه است که همان شانسو است یعنی کسی که شانس میاورد ولی به فارسی شانسو ساخته نشده است هر چند به فارسی ساخت صفت فاعلی با افزودن ( و ) به اخر درست است مثل شکمو

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

درود به تو ارزو برای مردم دوستی است خرم باشی برای ادب خواهیت و سرفراز برای عشقت به بم که همه خاک ایران توتیای چشم ماست

آرزو در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

این سروده زیبا را از کودکی در گوشه های اندیشه ام داشتم، تا روزهای سیاه زلزله بم و کنسرت موسیقی به همان بهانه.
آوازی با همین نام به خوانندگی شجریان ها(محمد رضا و همایون) و با نوای جادوئی کمانچه "کلهر" ، که سازنده آهنگ نیز "کلهر" بود، این سروده را برایم به گونه ای نوین به نمایش گذارد، از آن روز صمن بویان زنگ موبایلم بود و سالهاست که با این بازی زیرکانه حافظ با واژگان کِیف میکنم.
وهنوز اشک بر چشمان دارم ، نه فقط برای کشته شدگان زلزله بَم!

اسمر در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۵:

ب - دل - گو - یم- ک- چُ- مر - دا -ص.بو.ری .کن. د- لم -گو -ید
ن -مر - دم -نی -ز -نَ -رَز -غم -ز -زن -تا -مر -د -می -دا -نم
من فکر میکنم از لحاظ هجا بندی این درست تر باشه چون ز نر از غم با هجاهای قبلی درست نمیاد اما ز - نَ - رَز - غم

اسمر در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۵:

ب - دل - گو - یم- ک- ن- مر - دا -ص.بو.ری .کن. د- لم -گو -ید
ن -مر - دم -نی -ز -نَ -رَز -غم -ز -زن -تا -مر -د -می -دا -نم
من فکر میکنم از لحاظ هجا بندی این درست تر باشه چون ز نر از غم با هجاهای قبلی درست نمیاد اما ز - نَ - رَز - غم

صیرورة در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد:

گویی

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را:

توضیح دادن هم میشود

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را:

گزارنده یعنی مفسر

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را:

گزاردن بسیار زیباست و به این بن بدمهری شده است گزاردن یعنی أدا کردن و گزاردن معنی تفسیر کردن هم میدهد و نیز گزارش کردن

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد:

المفهرس جان کضور یعنی چی؟همان کشور؟

شکوه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک:

خذلان سستی و باز ماندگی و ضعف و فرو گذاشتن است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد:

کام معنی های بسیاری دارد اول باور و عقیده مثل خودکامه دوم لذت مانند کام نژند یعنی هرزه سپس خواست و ارزو ، بنی داشته به پهلوی یعنی کامستن که به لری امروز همچنین به کار میرود مثل نکومم یعنی نمی توانم از خواستم جلوگیری کنم ( به لری ) و در باورمندی ودایی در هند کاما نام خدایگانی است که خواستار پیوند زن و مرد است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام:

بیت 31 نا با وی دیگری انباز گیریم درست است نه انبار

۱
۴۸۲۶
۴۸۲۷
۴۸۲۸
۴۸۲۹
۴۸۳۰
۵۴۱۴