ای صورتت ز گوهر معنی خزینهای
ما را ز داغ عشق تو در دل دفینهای
دانی که آه سوختگان را اثر بود
مگذار نالهای که برآید ز سینهای
زیور همان دو رشته مرجان کفایت است
وز موی در کنار و برت عنبرینهای
سر در نیاورم به سلاطین روزگار
گر من ز بندگان تو باشم کمینهای
چشمی که جز به روی تو بر میکنم خطاست
وآن دم که بی تو میگذرانم غبینهای
تدبیر نیست جز سپر انداختن که خصم
سنگی به دست دارد و ما آبگینهای
وآن را روا بود که زند لاف مهر دوست
کز دل به در کند همه مهری و کینهای
سعدی به پاکبازی و رندی مثل نشد
تنها در این مدینه که در هر مدینهای
شعرش چو آب در همه عالم چنان شده
کز پارس میرود به خراسان سفینهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن را که نیست در دل ازین سر سکینهای
نبود کم از کم و بود از کم کمینهای
خواهی که از قرینه بدانی که عشق چیست
ناخورده می ز عشق ندانی قرینهای
در دار ملک عشق خلیفه کسی بود
[...]
ساقی ز بامداد بیاور قِنینهای
بردار بانگِ قهقهه از آبگینهای
نقدینه بهشت مهیّا نمیشود
لطفی کنی ز ما بستانی رهینهای
حالی در این معامله مصرف نمیشود
[...]
ای ماه و مشتری ز جمالت قرینهای
وز گیسوی تو هر شکنی عنبرینهای
گر میزنی به تیغ، نداریم سر دریغ
سر چون توان کشید ز مهری به کینهای؟
مرغ دلم به داغ غمت تن فرو دهد
[...]
ای صافتر تو را ز هر آئینه سینهای
آرد مگر در آینه رویت قرینهای
مایل به رحم شد فلک کینهجو به من
با من ولی هنوز تو در فکر کینهای
خورشید اگر چه شاه سپهر است لیک هست
[...]
دارم نگار سنگدل سیم سینهای
کز فرط مهر او به دلم نیست کینهای
او همچو کعبه ساکن و خلقی بسان حاج
احرام بسته سوی وی از هر مدینهای
چون زلف عنبرین که بود زیب گردنش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.