گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۳:

لوک سرقطار به معنی شتران بار کش کاروان می باشد

رضا یاوران در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵:

شعر بسیار زیبایی هست
به نظرم این شعر تا چند روز آینده خیلی معروف میشه
استفاده محسن چاووشی از این شعر در آلبوم جدیدش واقعاً محشره !

غلام‌رضای صفّار در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

سلام. با تشکّر از زحمات شما. مصراع «خود بی‌تو در چه خور بود خواب و خور مرا» اشکالی وزنی هست. به احتمال قوی، به سیاق مصراع نخست، «خور» اوّل باید «خورد» باشد. نسخه‌ی چاپی در دست‌رسم نبود که ببینم، امّا باید به همین شکل باشد. بررسی فرمایید.

زهرا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۳:

ممنون.....................................................

سید احمد مجاب در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷:

قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی
به نظر درستتر می آید.

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:

"در من این است" به نظر درستتر از " هست" باید باشد.

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

یادش گرامی باد سعدی عزیز و نازنین ما،
عشق را چه زیبا نقاشی میکند.
به حق استاد سخن است.
اگر او نبود براستی چیزی کم داشتیم

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

دوستان گرامی، بجای این همه شوق کامنت نوشتن برید با سعدی انس بگیرید تا دیگر از این نظرات خام ندهید که "گرفتم" غلط است و ...
گرفتم از غم دل... کاملا درست است و بسیار هم زیباست.
روان سعدی بزرگ شاد که واقعا هنرمند بود.

علی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

این شعر مربوط به مرگ تنها پسر حافظ می باشد

الف.م در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » پنجم:

در سطر نهم غلط املایی وجود دارد. "رحم" اشتباه است.
زخم عشق چون ویی را نبود هیچ رفو.

علی اکبر در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:

برادر گرامی
آن اول به معنای دارایی و داشتن چیزیست

شیخ سعدی شیرازی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

ببخشید اقا او ل بروید خودتان را با اشعار سعدی اشنا کنید بعد ایرا د بگیرید . عمو شما کجا وشیخ سعدی کجا سعدی کسی نیست که اشتباه کند یا اشتباه کرده باشد . انسانهای وارسته چون فروغی بران صحه گذاشته . خدا شما را عفو کند

بینام در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۵:

برای اینکه کسی که در طریقت قدم بردارد تواند از اسرار گوید. مولانا در این سلوک بوده.پس نمیتوان حاشیه ای خام بر پختهای نوشت. زنده باد مولانا شیخ اکبر و جلیل القدر ادبیات و سلوک عرفان.

SEYEDMOHSEN.SAEIDZADEH در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:

این داستان را باید با بحث بسایر حکیمانه وشیرین او درباره همزبانی وهمدلی تکمیل کرد واشاره نمود که این داستان از هم زبانی میگوید ولی ان جا یک پله بالاتر میرود واز همدلی سخن به میان می آورد ولذا دوترک را چون بیگانگان میداند

فرهاد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

با سلام
در بیت "و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی/ برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت" در مصرع دومش من در وبلاگی به جای فروریزد، برافشانی دیدم "برافشان تا برافشانی هزاران...." میخواستم بدونم کدومش معتبرتر هست و صحیح تر؟؟؟؟؟
با تشکر از سایت خوبتون

نامدار در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

این شعر را به این صورت هم دیده ام:

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کُشت
چون نزد خداوند بدی نیست فرامُشت
این تیغ که از بهر ستمگران بکردند
انگور نه از بهر نبید است به چرخشت
عیسی به رهی دید یکی کُشته فُتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
کی کُشته که را کُشتی تا کُشته شدی زار
تا باز کجا کُشته شود آنکه ترا کُشت
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مُشت
ارادتمند

امید کارگر در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۰:

با تشکر بخاطر گنجور،این شعر به نظر من یک درس بزرگ در پیامبر شناسی و امام شناسی به ما می دهد و بیان کننده این مطلب است که این بزرگان عالم بر غیب و آینده نیستند ولی هر کجا که مصلحت حق تعالی باشد ایشان را از بعضی امور آگاه می کند.

محمد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:

به نظر من این بوده
شهری زن و مرد در رخ تو می‌نگرند
وز سوز غم عشق تو جان در خطرند
هر جامه که سالی پدرت بفروشد
از عشق تو عاشقان به روزی بدرند

محمد در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۳:

به نظر من شعر اینجوری بوده یا باید باشه
گیسو به سر زلف تو در خواهم بست
تا بنشینی و چو دوش نگریزی مست
پیش از مستی هر آنچه اندر دل هست
میگویم که تا باز نگوئی شد مست

nima در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گئتمه ترسا بالاسی:

در بیت پنجم:
ننه قارنیندا سنیله اکیز اولسایدیم اگر صحیح است

۱
۴۸۲۷
۴۸۲۸
۴۸۲۹
۴۸۳۰
۴۸۳۱
۵۲۶۶