علی در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:
تصنیف زیبای شعر شیخ اجل سعدی شیرازی با صدای سید حسام الدین سراج از آلبوم دل آرا
پیوند به وبگاه بیرونی
محمد در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
کرا نمیکند این پنجروزه دولت و ملک
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
پنجروزه بصورت پنج روزه صحیح می باشد
محمدرضا احسانی راد در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴:
من هم با آقای قاسمعلی موافقم.باوزن شعر بیشتر جور درمیاد.
Mohsen Maesumi در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:
که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست که آن جا کم رسد عاشق و معشوق فراوانست
که تا نازی کنیم آن جا و بازاری نهیم آن جا
که تا دلها خنک گردد که دلها سخت بریانست
نباشد این چنین شهری ولی باری کم از شهری که در وی عدل و انصافست و معشوق مسلمانست
که این سو عاشقان باری چو عود کهنه میسوزد وان معشوق نادرتر کز او آتش فروزانست
خداوندا به احسانت به حق نور تابانت
مگیر آشفته میگویم که دل بیتو پریشانست
تو مستان را نمیگیری پریشان را نمیگیری خنک آن را که میگیری که جانم مست ایشانست
اگر گیری ور اندازی چه غم داری چه کم داری که عاشق چون گیا این جا بیابان در بیابانست
بخندد چشم مریخش مرا گوید نمیترسی
نگارا بوی خون آید اگر مریخ خندانست
دلم با خویشتن آمد شکایت را رها کردم
هزاران جان همیبخشد چه شد گر خصم یک جانست
منم قاضی خشم آلود و هر دو خصم خشنودند که جانان طالب جانست و جان جویای جانانست
که جان ذرهست و او کیوان که جان میوهست و او بستان
که جان قطرهست و او عمان که جان حبهست و او کانست
سخن در پوست میگویم که جان این سخن غیبست
نه در اندیشه میگنجد نه آن را گفتن امکانست
خمش کن همچو عالم باش خموش و مست و سرگردان
وگر او نیست مست مست چرا افتان و خیزانست
حسین در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس:
راست گفت. منم از چیزایی که تو کودکی ازش میترسیدم، الآنم میترسم که 24 سالمه
حجت الله عباسی-فسا در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
سلام
وقتی در غزل های بزرگان ادبیات دقت کنید همگی حدودا دریک چیز اشتراک دارن و اون این که همیشه از کوتاهی وگذرشب گلایه مندند ودراین بین سعدی بزرگ بابقیه تفاوت داره و همیشه ناله اش از طولانی بودن شب است.
بنده بررسی هایی که کردم به این نتیجه رسیدم که همگی بزرگان شب را در خانه وحضر داشته اند ودقیقا تجربه ای از شب هجران نداشته اند ولی سعدی بزرگ که بیشتر اوقات را در سفربوده است درازی شب را نه تنها دیده است بلکه با گوشت وپوست لمس کرده وباید شبانه پیاده یا با چهارپا سفرکنید تااین سخنی را که می گویم حس کنید
بنده در دوران جوانی ازاین نوع سفرها زیادداشته ام
تانظر دوستان چه باشد
حجت الله عباسی-فسا در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
سلام
درآلبوم «درخیال»،استادشجریان بیت آخر را با کلمه نصیحت ادا کرده اند نه ملامت
البته نصیحت درست تر می نماید چون ملامت فقط سرزنش است حال ان که نصیحت به معنی دلسوزی وخیرخواهی می باشد وآن مرد بزرگ می خواهد بگوید مرابه دلسوزی وخیرخواهی شما نیازی نیست وگوشی برای شنیدن آن ندارم ونهایت این است که جان را هم دراین راه عشق بگذارم واین را پذیرفته ام.
درود برروان بزرگ مرد علم وادب وعشق سعدی بزرگ
ع.کبیر در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:
من همان دم که دلم را به تو دادم دیدم، سر و جان و دل و دین رفت زدست... همین
مریم در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷:
سلام دوستان گنجوری
با عرض خسته نباشید
ببخشید من ادعایی در فهم شعر ندارم ولی حدس میزنم بیت چهارم ، مصرع اول به این صورت است:
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل میزنی
هم از نظر معنا درست میشود و هم با مصرع بعدی تطبیق پیدا میکند
پوزش
ناشناس در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
در بیت دوم کلمه مستسقی صحیح است
آرش در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:
بازم ببخشید ولی می تونید در مورد نعل و مخصوصا جرقه ای که از بر خورد نعل تولید میشه هم تحقیق کنید حتی تو قرآن هم ازش یاد شده و باز معنی نعل در آتش کردن یعنی بی قرار کردن
آرش در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:
ببخشید ولی صورت به معنی کیفیت و یا چگونگی هم معنی میده دلیل اینه و میتونید با دوبار کلیک روی واژه تو لغت نامه دهخدا هم ببینید
آراز در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
با سلام
در آغاز با یک سوال سروع می کنم آیا ترجمه ناپذیری فرهنگی واقعیت است یا نظریه و حدس گمان؟
جناب آقای ثروتیان تورک هستن و دکتری زبان فارسی دارن، پس تسلط لازم و کافی ایشون در زبان مبدا نیست در زبان مقصد است صرف تورک بودن دلیل منطقی تسلط بر زبان مادری نیست. در شعر نقش قالب و محتوی چیست؟ آیا قالب شعر مهمتر است یا محتوی شعر؟ عزیز من تورکم و با تمام احترام میگم محتوی نقشی تو متون ادبی نداره و این قالب و رفتار شناسی شعره که نقش اصلی رو ایفا میکنه
حال جناب آقای ثروتیان دقیقا دچار همین اشتباه شدند ایشون محتوی فرضی خودشونو با کلمات ادبی ترجمه فرض کردن در صورتی که قالب این اشعار ، روایت واقعیت است نه سرودن بر پایه فرضیات
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
« از بهر ساز رستم عاشق بیان ببین »
این مشتی از انبوه اشتباه معناییه وقتی یک فارس زبان میخونه درکش مستقیم بطرف شاهنامه میره در صورتی که عاشیق اینجا صفت نیست بلکه اسمه عاشیق حرفه رستمه نه صفت رستم عاشیق تو زبان و ادبیات فارسی وجود نداره قالب اشعار عاشیق ها مقامی و
yanikh kerem Solo saz
جزئی از ساز های اونا بوده بنظر من بی تعارف میگم این هنر نیست افتضاح ادبیه
مجید در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:
با جناب اقای زراعتگر موافقم و خود من نیز باتعدادی از مصراع های دیگر غزلیات در نحوه درج زیاد موافق نیستم . اگر چه همه حاشیه نویسان تایید کننده باشند . در همین غزل ملاحظه فرمایید که معنی چقدر میتواند متفاوت شود .
صادق خوشبخت در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
من هم باعلی اصغر موافقم.زیرا اصطلاح خربنده برای بزرگان و نیکان استعمال میشود.و بایزید برای او رهایی از کبروغرور را از خدا می خواهد تا بنده حقیقی شود.
ع.کبیر در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۷:
ماجرای شاه و گدا حکایت عظیمی است که تجلی بی نظیر آن در عاشقی است... همین
علیرضا در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸۵:
خب اگر نگران نباشیم چی؟
اون وقت اون هم دیگه نگاهش به ما نیست و ولمون می کنه؟
عجب!
ناشناس در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:
هر کسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند
حمید در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:
متاسفانه متن سزشار از اغلاط املایی است !
میثم در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی: