گنجور

حاشیه‌ها

محمدرضا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

وقتی این شعر و با صدای سوز دار بنان شنیدم نا خودآگاه سیل اشک بود که جاری می شد،خیلی دل نشین و غم انگیز بود مخصوصا وقتی یاد سرگذشت شهریار میافتم

کامران امینی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت/
خرقه ماست که در خانه خمار بماند
این بیت به این صورت توسط استاد ادیب خوانساری در آواز بیات ترک خوانده شده.
شاید در نسخ قدیمی بدین گونه آمده است.
.به نظر خرقه بیش از دلق به معنی شعر وابسته است.

کامران امینی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

این بیت به این صورت هم آمده است:
تو آن نه ای که دل از صحبت تو بر گیرند /
وگر ملول شوی دلبری دگر گیرند
این بیت به این شکل توسط استاد ادیب خوانساری با استفاده از نسخ قدیمی دیوان سعدی، در مخالف سه گاه خوانده شده است.
در واقع کلمه دلبر بیش از صاحب در ارتباط با معنای شعر است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

با درود به دوست ناشناسم حالا که به این زیبایی می نویسید کاش نامی نیکو هم بگزینید که دیگران به یاد بسپارند چقدر نازیبا را به موقع به کار بردید

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

در ترجمه مطففین به فرانسه هم نگاه کردم این گونه نوشته
On leur sert a boire un nectar cachete
که یعنی کسی به انها شهد مهر شده می نوشاند
و دلیلی ندارد برای فرانسوی های می پرست اسم شراب را فروکاستن و بجایش شهد گذاشتن
حالا عیبی ندارد رسته جان بنام ایزد که به بهشت برسیم .

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

در مصرع "گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما" زیباتر آن است که به جای جسته ایم از همان گشته ایم استفاده شود. دلیل آن هم به کارگیری گشت در بیت پیشین است که دی شیخ با چرغ همی گشت گرد شهر. از نظر واج ارایی گشت و گشته ایم در این دو بیت متوالی خیلی زیباتر است و "جسته ایم" از نظر آوایی به شعر نمی خورد آن را نازیبا کرده است.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

کتابی هم در مورد سیره رسول الله ص نوشته شده است به نام الرحیق المختوم به انگلیسی هم ترجمه شده است به sealed nectar یعنی شهد مهر شده .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

ترجمه رحیق از قاموس المعانی ، عصاره الزهرة و به انگلیسی nectar a substance made by blooming flower to attract pollinating insect .

رضا شهنی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۶:

شعر اول حکایت چهاربیت بسیار بسیار زیباست ...
بر بنده مگیر خشم بسیار/
جورش مکن و دلش میازار /
او را تو به ده درم خریدی /
آخر نه به قدرت آفریـــــدی /
این حکم و غرور وخشم تا چند؟
هست از تو بزرگتر خداوند /
ای خواجه ارسلان و آغوش /
فرمانده خود مکن فراموش/

رضا شهنی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۵:

وه که هر گه که سبزه در بستان /
بدمیدی چه خوش شدی دل من /
بگذر ای دوست تا به وقت بهار /
سبزه بینــــــی دمیده بر گل من /
حکایت دوبیت دارد که یک بیت ان در متن امده

رضا شهنی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۳:

و شعر حکایت که متاسفانه نیامده
تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی /
و آنچه دانی نه نیکویش جوابست مگوی /

رسته در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

رحیق = می و خوشترین و بهترین می و می خالص بی آمیغ یا صافی و می صافی بی دُرد.
منبع = لغتنامۀ دهخدا . ( با دو بار کلیک روی هر واژۀ گنجور به سایت واژه یاب می رسید که شامل لغتنامۀ دهخدا و فرهنگ معین است).
الرَّحیق: اسمٌ من أسماء الخمر، ویقال هی أفضَلُها.
منبع : مقابیس الغت. از سایت الباحث پیوند به وبگاه بیرونی
به معروف ترین قاموس های عربی می توان رسید.
خواجه حافظ که معروف به حافظ قران بودن است در این بیت تلمیحی به آیۀ 85:25 ( مطففین) دارد:
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ . تر جمۀ فارسی آن از مصطفی خرمدل چنین است: "
به آنان از شراب زلال و خالصی داده می‌شود که دست نخورده و سربسته است. [[«رَحِیقٍ»: شراب خالص. «مَخْتُومٍ»: مهر شده. سربسته. این تعبیر تأکیدی بر خلوص و پاکی و دست‌نخوردگی شراب بهشت است که هوش و عقل و نشاط و عشق و صفا می‌آفریند.]] "

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:

در مورد رشته ring زنگ و ترنگ و درنگ باید افزود به عربی امروز رنت یعنی زنگ زد ! شگفتا که این چه بنی است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:

صوفیه برای بدست اوردن خیال که مایه بینش و vision است از منگ یعنی سبزک و نیز می ،سودجسته اند اما به نمونه نگاه مولانا بنگرید در فیه مافیه .
مرا گفتند ایا سبزک روا بود درویش را ، گویم که اگر خواجه بودی ( یعنی محمد جانم فدای او) بفرمودی ایشان را گردن زدن و ان خیال دیو بود
مولانا از نگاه خواجه کیهان می فرماید درویش حشیشی را دیو گمراه کرده است.
در نمونه های ایرانی ارداویراف پیش از رفتن به دیدار هرمز می و منگ خورانده می شود . به ظاهر نزد پیروان راز روایی داشته است ولی نه همه و بیشتر این بزرگان به اگاهی برین و کیهانی دست یافته اند.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:

از ان ره باش با أرواح گویا ره با روح سازگار است و نیز ادم را به سازی هممان کرده است که باید در راه و پرده أرواح کوک باشد . تا ترنگ و صدای انها را بشنود .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:

بحر خاشاک یعنی دریایی که خاشاک بر سر أبش است ولی معنای بحر موسیقی هم میدهد مثل فلان موسیقی در فلان بحر است خود بحر از لغت بار فارسی است مثلا در دریابار و یا رودبار در کتابی دیده ام ولی فراموش کردم چه کسی گفته بود فقط به یاد دارم گفته بود شاید .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:

اغانی جمع اغنیه است .یعنی ترانه

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:

ترنگ یعنی صدای ساز زنگ انگلیسی ring با ان همخوان است به لری درنگ یعنی صدای چیزی را در اوردن

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

از واژه میر لغت های ارزشمندی داریم برای نمونه میراب یعنی کسی که اب را میان کشاورزان تقسیم میکند ، میربار یعنی سرپرست حاجبان در دربار سلطانان ، خود امیر از میر درست شده است و admiral از امیر البحر عربی است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

سدتو یعنی نهان در نهان و مرا یاد اخوان می اندازد که در شعری فرمود
به ظلمت سدتوی مرگ اندود پنهان است ، گمان میکنم .أنجا هم سدتو همین معنی را میدهد

۱
۴۸۰۳
۴۸۰۴
۴۸۰۵
۴۸۰۶
۴۸۰۷
۵۴۱۷