گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

با درود به بانو الهام
ما مدتی است اینجا می نویسیم و با نرمشپذیری و پند نیوشی روزگار می گذرانیم ، دوست دارم شما هم بنویسید ولی با ما مروت و با دیگران مدارا کنید . چشم براه نوشته های زیبنده شما می مانیم .

Nazila در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۱:

غمهای تو بسیار شد و خوار شد
dorost nist
خوار نشد
dorost ast

مرتضی قاسمی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت مولای متقیان:

ــ در بیت هشتم، مصراع دوم «عشق ن» خطا و «عشق تو» صحیح است.
ــ در بیت یازدهم، مصراع دوم «چه‌رن» خطا و «چون» صحیح است.
ــ در بیت هفدهم، مصراع دوم «وآنگه» خطا و «وآن‌که» صحیح است.
ــ در بیت هجدهم، مصراع دوم «دونا» خطا و «دوتا» صحیح است.
ــ در بیت نوزدهم، مصراع دوم «کر» خطا و «گر» صحیح است.
ــ در بیت بیستم، مصراع اول، «کر» خطا و «گر» صحیح است. همچنین «*رشی» خطا و «خوشی» صحیح است.
ــ در بیت بیستم، مصراع دوم «برک» خطا و «برگ» صحیح است.
ــ در بیت بیست‌وچهام، مصراع دوم «کر» خطا و «گر» صحیح است.
ــ در بیت بیست‌وششم، مصراع دوم «کیر» خطا و «گیر» صحیح است.
ــ در بیت بیست‌وهشتم، مصراع اول «کر» خطا و «گر» صحیح است.
ــ در بیت سی‌ویکم، مصراع دوم «فمر» خطا و «قمر» صحیح است.
ــ در بیت آخر، مصراع اول «سیستانی» خطا و «سَکِستانی» صحیح است.

شهریار۷۰ در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

دوستان اگر برنامه‌های استاد حسین آهی را از رادیو فرهنگ و پیام دنبال کرده باشید ، به حرف‌های من را تایید می کنید
با استناد به برنامه شنبه 92/7/20 در رادیو پیام ساعت 22 (قابل دانلود از سایت radiopayam.ir)
ایشان با دلیل و مدرک به طور دقیق ثابت کردند که "کشتی نشتگانیم" ، "خوبان پارسی‌گوی" و در ادمه‌ی همین بیت به جای رندان ، "پیران" شکل صحیح ، بامعنی و برخوردار از نسخ قدیمی‌تر و متعددتر است.
کشتی‌های قدیمی همه با باد کار می‌کردند و اگر بادی نمی‌آمد تا مدت‌ها اهل کشتی باید می‌نشتند و منتظر می‌ماندند ، در کشتی شکسته کسی نمی تواند بنشیند ، اساسا بنشیند که چه شود ؟ غرق شود آیا؟
در مورد ترکان پارسی‌گوی یا خوبان‌ پارسی‌گوی باید این نکته را در نظر بگیرید که منظور افرادی زیبارویی خارجی‌ هستند که به ایران آمده و به زحمت پارسی حرف می‌زنند که خود این لغزش در حرف زدن فارسی خواه ناخواه زیبایی و جذابیتی خاص به سخن می‌دهد.
رندان پارسا اساسا بی معنی است و متناقض است نه از نوع متناقض‌نمای ادبی ، از نوع واقعا منطقی و اصولی که با مفردات سخن خواجه حافظ اساسا هم‌خوانی ندارد ، آدمی وقتی پیر می‌شود رو به پارسایی و زهد می‌برد و مشخص است که منظور حافظ این است که ای افراد مسن و گوشه گیر که الان دنبال زهد هستید بیایید با خارجی‌هایی که فارسی حرف می‌زنند هم‌صحبت شوید تا عمر بیشتری بگیرید.
همانگونه که مشخص است ، بخشندگان عمر هم در این بیت مهر تاییدی بر این مدعا می‌نهد.

امیر در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:

بعد التحریر
در سطر اول به جاست. باید بصورت بجاست نوشته شود

مهرداد عسکری بهبهانی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

21/7/92
با درود بی پایان به روح پربرکت عطار روحش شاد
در خصوص این غزل زیبا در کل عشقبازی دائمی ایشان را با معبود خود را حس می کنی یعنی معاشقه ای که حد و مرزی ندارد
با احترام
مهرداد عسکری بهبهانی

SN_B در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:

بسیار زیبا است این شعر من با این تیکه خیلی حال کردم
یکی ز حسرت روی تو چاک بر دل زد
یکی ز دامن کوی تو خاک بر سر کرد
یکی ز یاد قدت سرگذشت طوبی گفت
یکی ز شوق لبت گفتگوی کوثر کرد
یکی رخ تو شباهت به ماه تابان داد
یکی دهان تو نسبت به تنگ شکر کرد
یکی ز خط خوشت خانه را معطر ساخت
یکی ز ماه رخت دیده را منور کرد
پیوند به وبگاه بیرونی/

محمد در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴:

متاسفانه در کشور ما به تخریب کردن میگن نقد در صورتی که هرکس بخواد نقد کنه باید از دو جهت موضوع رو ببینع وهم ادبیات بدونه البته در این مورد و هم خود یک مخاطب خاص باشد که کارش موسیقی است
شما اینجا فقط به هم توهین میکنید
و در جواب اون فرد که نوشته بود چاووشی سلطان موسیقی ایرانی
موسیقی ایرانی به موسیقی سنتی میگن
بجاش باید بنویسی چاووشی سلطان موسیقی پاپ ایرانی

محسن در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

واقعا" استاد به تمام معناست . من هیچ علاقه ای به شعر نداشتم ولی با خواندن اشعار خیام دیوانه شعر شدم

الهام مظفری در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:

ممنون از دوستانی که کتابهای خوب معرفی میکنند. سپاسگزارتان.

الهام مظفری در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:

خواهش میکنم شعر را درست بخوانید! ای خداوندان مال، الاعتبار الاعتبار: یعنی ای صاحبان ثروت، عبرت بگیرید! عبرت بگیرید!

عبدالستار در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۱ - بیان رسول علیه السلام سبب تفضیل و اختیار کردن او آن هذیلی را به امیری و سرلشکری بر پیران و کاردیدگان:

با سلام و تشکر لطفا این مصرع را تصحیح کنید:
ای بسا ریش سیاه و مردت پیر...
صحیح:
ای بسا ریش سیاه و مرد پیر

فرهاد در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:

هنوزم که هنوزه قلبم به عشق استاد شهریار می تپد روحش شاد یادش گرامی افتخار ایران زمین

سجادمومنی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی:

ای درون پرور برون آرای
وی خردبخش بی خرد بخشای
خالق و رازق زمین و زمان
حافظ و ناصر مکین و مکان
همه از صنع تو مکان و مکین
همه در امر تو زمان و زمین
آتش و آب و باد و خاک سکون
همه در امر قدرتت بی چون
عرش تا فرش جزو مبدع تست
عقل با روح پیک مسرع تست
در دهان هر زبان که گردانست
از ثنای تو اندرو جانست
نامهای بزرگ محترمت
رهبر جود و نعمت و کرمت
هر یک افزون ز عرش و فرش و ملک
کان هزار و یکست و صد کم یک
هر یکی زان به حاجتی منسوب
لیک نامحرمان از آن محجوب
یارب از فضل و رحمت این دل و جان
محرم دید نام خود گردان
کفر و دین هر دو در رهت پویان
وحده لاشریک له گویان
صانع و مکرم و توانا اوست
واحد و کامران نه چون ما اوست
حی و قیوم و عالم و قادر
رازق خلق و قاهر و غافر
فاعل جنبش است و تسکین است
وحده لاشریک له اینست
عجز ما حجت تمامی اوست
قدرتش نائب اسامی اوست
لا و هو زان سرای روز بهی
بازگشتند جیب و کیسه تهی
برتر از وهم و عقل و حس و قیاس
چیست جز خاطر خدای شناس
هر کجا عارفی است در همه فرش
هست چون فرش زیر نعلش عرش
هرزه داند روان بیننده
آفرین جز به آفریننده
آنکه داند ز خاک تن کردن
باد را دفتر سخن کردن
واهب العقل و ملهم الالباب
منشی ء النفس و مبدع الاسباب
همه از صنع اوست کون و فساد
خلق را جمله مبدء است و معاد
همه از او و بازگشت بدو
خیر و شر جمله سرگذشت بدو
اختیار آفرین نیک و بد اوست
باعث نفس و مبدع خرد اوست
او ز ناچیز چیز کرد ترا
خوار بودی عزیز کرد ترا
هیچ دل را به کنه او ره نیست
عقل و جان از کمالش آگه نیست
دل عقل از جلال او خیره
عقل جان با کمال او تیره
عقل اول نتیجه از صفتش
راه داده ورا به معرفتش
سست جولان ز عز ذاتش وهم
تنگ میدان ز کنه وصفش فهم
عقل را پر بسوخت آتش او
از پی رشگ کرد مفرش او
نفس در موکبش ره آموزیست
عقل در مکتبش نوآموزیست
چیست عقل اندرین سپنج سرای
جز مزور نویس خط خدای
نیست از راه عقل و وهم و حواس
جز خدای ایچ کس خدای شناس
عز وصفش که روی بنماید
عقل را جان و عقل برباید
عقل را خود کسی نهد تمکین
در مقامی که جبرئیل امین
کم ز گنجشکی آید از هیبت
جبرئیلی بدان همه صولت
عقل کانجا رسید سر بنهد
مرغ کانجا پرید پر بنهد
هرچ را هست گفتی از بن و بار
گفتی او را شریک هش می دار
جز به حس رکیک و نفس خبیث
نکند در قدم حدیث حدیث
در ره قهر و عزت صفتش
کنه تو بس بود به معرفتش
چند از این عقل ترهات انگیز
چند ازین چرخ و طبع رنگ آمیز
عقل را خود به خود چو راه نمود
پس به شایستگی ورا بستود
کاول آفریده ها عقل است
برتر از برگزیده ها عقل است
عقل کل یک سخن ز دفتر او
نفس کل یک پیاده بر در او
عشق را داد هم به عشق کمال
عقل را کرد هم به عقل عقال
عقل مانند ماست سرگردان
در ره کنه او چو ما حیران
عقل عقل است و جان جانست او
آنکه زین برترست آنست او
با تقاضای عقل و نفس و حواس
کی توان بود کردگار شناس
گرنه ایزد ورا نمودی راه
از خدایی کجا شدی آگاه

سعید فرمانی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۵ - هفت مرد شدن آن هفت درخت:

در بیت یکی مانده به آخر "حبسی" صحیح است نه "حسبی"

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

در پاسخ دوست عزیز،جناب اصلانی: در تناسب با «نسیم» کلمه «باد» صحیح به نظر می رسد؛
در بیت 8 و 9 هم مقصود از رقیب، مراقب است نه چیزی که امروزه رقیب عشقی نام دارد.

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

9. مقصود از نهنگ، همان موجودیست که امروزه تمساح یا کروکودیل نامیده می شود، و با وال یا بال متفاوت است

سلیمی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولی‌ّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی:

ضمن تشکر ازسایت بسیار زیبایتان،من همیشه ازاین سایت استفاده می کنم خیلی مفید وارزشمند است، خداوند به شما بیش ازپیش توفیق دهد، ثانیا در مورد شعرفوق می خواهم درجواب آن برادر که از افغانستان به نام عبدالمنان نظر داده اند عرض کنم که مولانا هم یک انسان بود وانسانها عموما دارای سهو ونسیان واشتباه هستند بنا براین مولانا هم از این قاعده کلی مستثنی نیستند، هیچ بشری البته با توجه به اختلاف که درمورد انبیا وجود دارد معصوم نیست، ثالثا مسؤلین محترم در این اواخر این سایت دچار مشکل شده باز نمی شود خواهش می کنم برای رفع این مشکل اقدام نمایید
موفق وگامگار باشید.

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

2. بیت زیبای زیر را به یاد می آورد:
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت
6. نکته جالب در مورد این بیت این است که سعدی از «محرم» به عنوان ماه عزا یاد می کند.

لادن در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

مصرع دوم بیت اول :
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

۱
۴۷۶۵
۴۷۶۶
۴۷۶۷
۴۷۶۸
۴۷۶۹
۵۴۵۸