کسرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹:
دکلمه و آواز زیبای این شعر در برنامه شماره 75 گلهای تازه... با آواز استاد شجریان
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
واژه تازی ریشه در تاختن ندارد، از طی می آید چه گویا ایرانیان نخست قبیله طی را که حاتم طایی از آن است شناختند ازینرو عربان را تازی نامیدند مانند رازی که مردم ری را میگویند و زکریای رازی دانشمند بی مانند.که اهل ری بوده است. ( تازیک در پهلوی )
فرهنگ معین صفحه 1007
پریسا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۷:
با توجه به وزن و قافیه و معنی فکر کنم متن اولیه درست باشد. یعنی گر کشته شدی مگو که من کشته شدم کنایه از پذیرش و عدم گله و شکایت از سختی های راه عشق به خداوند. البته من از ادبیات چیز زیادی نمی دونم .
کاظم ایاصوفی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:
آخر مصرع دوم بیت پنجم بر غلط است و بو درست است
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب بابک،
همین طور است که میفرمایید، ادب مرد به زدولت اوست.
و این البته در باره دولتمندان است گدای گوشه نشینی چون من را ادب کافی است.
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
نوید گرامی،
چناچه علاقه به مرجع داشتید و ماخذ لازم بود:
--خشایا (Xšaya)، خشایاشیا (شاه) و خشایارشا (نام یک شاه) از:
صفحه 162
An introduction to Old Persian
By: Prod Okto Skaejrvo
2002 Harvard University
--در باب کاوی(poet seer):
صفحه 22
Old Avestan Glossary
Harvard University 2006
--خشاترا (Xšatra) از اوستا برابر خشایا( Xšaya) در پارسی کهن :
صفحه 40 از همین منبع
--باز در باب کاوی اکثر کتاب، و کاوی هااوسرَوا (Kavi Haosrava)
صفحه 32
Zoroastrianism
Its Antiquity and constant vigour
Mary Boyce
Professor Emerita of Iranian studies
Mazda Publishers 1992
ISBN 0-939214-90-3
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
نوید صلح دوست. ( و چه نام زیبایی دارید)
اولین معنای کی همان است که فرمودید ، شاه
دومین، بزرگ ، سرور و
سومین که عنوان شاهان کیانی است ، کیخسرو و،...
چهارمین ، پاک و خالص است
« و آیین او، کی نخستین که اندر جهان اوبود که آیین مردمی آورد » مقدمه شاهنامه ابو منصوری
« شدستم بی شک و بی شبهه بروی
پذیرفتم مر اورا از دل کی » زرتشت بهرام
اما خشیار ، خشایار به معی شاه دلیر است.
و این همه از فرهنگ معین برگرفته ام ، صفحه
3146 و از جلد پنجم صفحه 480 .
انجمن هنری نقد و بررسی شاندن در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
با سلام
برخی فواصل با توجه به متن شاهنامه که در مسکو موجود است رعایت نشده است و شاید مهمترین آنها بیت 21ام باشد که به جای "به بن" کلمه "ببن" نوشته شده است، تصحیح شعر:
چو بگذشت سال از برم شست و پنج
فزون کردم اندیشهٔ درد و رنج
به تاریخ شاهان نیاز آمدم
به پیش اختر دیرساز آمدم
بزرگان و بادانش آزادگان
نبشتند یکسر همه رایگان
نشسته نظاره من از دورشان
تو گفتی بدم پیش مزدورشان
جز احسنت از ایشان نبد بهرهام
بکفت اندر احسنت¬شان زهرهام
سر بدرههای کهن بسته شد
وزان بند روشن دلم خسته شد
ازین نامور نامداران شهر
علی دیلمی بود کوراست بهر
که همواره کارش بخوبی روان
به نزد بزرگان روشن روان
حسین قتیب است از آزادگان
که از من نخواهد سخن رایگان
ازویم خور و پوشش و سیم و زر
وزو یافتم جنبش و پای و پر
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همیغلتم اندر میان دواج
جهاندار اگر نیستی تنگ¬ دست
مرا بر سرگاه بودی نشست
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر بیت اندر آرم فلک
همی گاه محمود آباد باد
سرش سبز باد و دلش شاد باد
چنانش ستایم که اندر جهان
سخن باشد از آشکار و نهان
مرا از بزرگان ستایش بود
ستایش ورا در فزایش بود
که جاوید باد آن خردمند مرد
همیشه به کام دلش کارکرد
همش رای و هم دانش وهم نسب
چراغ عجم آفتاب عرب
سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماه سفندارمد روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهانداور کردگار
چو این نامور نامه آمد به بن
ز من روی کشور شود پرسخن
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
مسافر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
نظر حقیر هم نظر حضرت شیخ رجبعلی خیاط(اعلی الله مقامه الشریف) هست که فرموده بودند:
«در عالم معنا، روح خواجه حافظ شیرازی را مشاهده کردم که بسیار منبسط بود.
خواجه رو به من کرده و گفت: من غزل شاه شمشاد قدان را، در وصف ماه منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه السلام سرودم. و از این امر خیلی مسرور بود.»
سعی کنیم دیدمون رو بالا بیاریم و همش ظواهر رو نگاه نکنیم.
این شعر پر هست از مضامین عرفانی و معنوی که مجال شرحش نیست
قدّس الله نفسه الزکیه.
مسافر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:
در جواب جناب "مهدی" که اینجا نظر گذاشتند میگم
که خیلی ها با این نوع به ظاهر فکرکردن ها و توهین ها به دیگران
بالاخص بزرگان دین
با صورت میرن جهنم!
ازین فکرها نکنید.
هرچند چه عرض کنم اگر عقلی داشته باشید که بتونید فکر کنید
در فکرکردن شما عجب است!
فرمود:
یکی از حرف های جهنمیان اینه که
«لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیر»
ای کاش حداقل یه ذره به قول خودتون فکر میکردید
بعد نظر میدادید!!
هرچند معرفت درّ گرانی ست به هرکس ندهندش.
آدم اگه نعوذا بالله راه قساوت رو پیش بگیره کارش به جایی میرسه که
هرچقدر هم تلاش کنه نمیتونه بفهمه!
فهمیدن خودش نعمتی هست.
اگه کم ترین سواد علمی داشته باشید
متوجه میشید که در اشعار شعرای بزرگ ما،
واژه هایی مثل می و جام می و شراب و امثالها حکایت از بار معنوی میکنه
و منظور اون مصداق ظاهری واژه نیست!
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، وجود اقدس خود را، «ساقی» شراب طهوری می شمرد که به اهل جنّت ارزانی می دارد و می فرماید: «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»در این آیه شریفه لطایف و اشارات بسیار عرفانی نهفته است که در این مجال اندک،تنها به دو نکته اکتفا می کنیم
العاقل یکفیه الاشاره اولاً خداوند سبحان در جمله «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُم» همه واسطه ها را حذف فرموده و نوشاندن را مستقیماً به خود نسبت داده، و این از همه نعمتهایی که در بهشت به اهلش داده افضل است.(ترجمه المیزان، ج20، ص: 210)؛ ثانیاً امام صادق علیه السلام در کلامی شگرف و ژرف راجع به این آیه شریفه می فرمایند: « ای یطهّرهم عن کلّ شیء سوی اللَّه؛ یعنی آن شراب آنان را از هرچیزی، جز خداوند سبحان، تطهیر میسازد»(مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، سوره مبارکه انسان، ذیل آیه شریفه 21) چرا که هیچ پاک کنندهای از آلودگی، جز خداوند متعال نیست؛ به عبارت دیگر این شراب نه تنها خود مطهر و پاک است، بلکه طاهر و پاک کننده دیگران نیز هست. پس بدیهی است که انسان مطهر شده با این شراب، به چنان معارج و مدارجی وجودی می رسد که می تواند مصداق «مطهّرون» شود که به تصریح خداوند سبحان، لیاقت مسّ و درک مفاهیم و معانی عالی قرآن را یافته اند.
ازین نمونه آیات شریفه در قرآن کریم زیاد هست
و ایضا عارفانی مثل حضرت حافظ(اعلی الله مقامه الشریف) در اشعارشون از این مضامین بزرگ عرفانی و معنوی استفاده کرده اند.
توصیه بنده به شما اینکه هیچ وقت بدون علم به چیزی نظر ندید!
یقین بدونید بیشتر گرفتاری های بشر به خاطر همین حرف زدن های بیخود و بی جهتی هست که متاسفانه در این فضای مجازی که دامنش هم گسترده تر هست
زیاد دیده میشه
و اینها همه برای آدم وبال میشه!
اعاذنا الله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب ادب دوست،
باز هم تکرار مکررات،
پیشتر بیان شد که صحبت از فرهنگ معین نبوده و نیست مگر فقط برای شما.
البته از شخصی که چشم را بر ابیات کهن ناصر خسرو و نظامی بپوشاند و آنانرا به روی خود نیاورده حاشا و کتمان کند، خوب می باید این گفتار آخر را متوقع بود.
شاید که ادب مرد به زدولت اوست.
پیرایه یغمایی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب بابک،
کس یا کسانی که فرهنگ معین را ( آنهم در گنجور شعر و ادب فارسی) معتبر نمی دانند، با عرض معذرت و امید عفو
مصداق این بیت معروفند:
. . . . . رونق بازار آفتاب نکاهد.
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
نوید گرامی،
واژه کی بر گرفته از کاوی (Kavi) در اوستا و در ابتدا به شاعر و آنکه بیننده درون باشد (Seer, Poet) گفته می شده، نامهای شاهنامه چون کی و کاوه از این ریشه گرفته مثل کی خسرو که بوده کاوی هوسرَوا (Kavi Husrava).
شاه بر گرفته از خشایا(Xšaya,Khshaya) در پارسی کهن به معنی فرمان راندن (to rule)، و خود واژه شاه از خشایاشیا و یا خشایاثیا (Xšayaçia) در پارسی کهن،تلفظ ç به روشنی مشخص نیست چه باشد، و کشاتریا (Kšatriya) نیز در زبان خواهر آنان یعنی زبان ودایی آمده.
ر غلامی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۵:
با عرض ادب و احترام. مصراع دوم بیت پنجم را این طور دیده ام و درستتر به نظر می رسد: من به یک تعلیم نادانت کنم
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب ادب دوست گرامی،
مگر نخواندید؟
که بوضوح و روشنی و بی هیچ شک و تردیدی، بر مبنای ابیات ناصر خسرو که از پروین هفت خواهر نام آورده بنده هم چنان گفتم، و در تصدیق و صحت بر هفت ستاره و نه شش از نظامی هم برای شما بیتی مرقوم شد.
البته شما مایلید همه آنها را رد کرده و ندیده بگیرید و همچنان با استناد بر فقط و فقط فرهنگ معین نزدتان حرف خود را تکرار و تکرار کنید، خوب این دیگر جای گفتگویی نمی گذارد.
البته بنده هم به حاشیه نرفتم، بلکه پاسخ پرسشها و ایرادات شما را با چندین و چند منبع و ماخذ بیان کردم.
در عوض سرکار که لحظه ای ایرادتان آن بود که عالم بر کوهان گاو باشد و نه طبق گویش بنده بر پشتش!، و لحظه ای بعد آنرا بر شاخ گاو نهادید به جای کوهان! و بعد هم بابت این چرخشها بنده مقصر از آب در آمدم که گاو نهان در زمین را باور قدما بیان کرده که عالم بر پشتش نشسته! .
سپس هم از جایی در رباعی در آوردید که منظور از خران آنانی بودند "که کتابی چند بر پشت دارند"! نه همه مردم، و پاسخی ندادید که اینها را از کجای رباعی استخراج فرمودید.
باری پاسخ مهم نیست، چون هدف گفتگو بود و روشنگرایی و به نتیجه منطقی رسیدن و نه جر و بحث بی پایان.
ما را به خیرشما را هم به سلامت
والسلام
نوید صلح دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
درود بر شما،
لازم دیدم در تکمیل آنچه دوست گرامی امین کیخا در ارتباط با ریشه یابی سی مرغ به اشتراک گذاشتند مطالبی را بلاک چین نمایم.
واژه سی مرغ بر اساس قواعد زبانشاسی قابل تبدیل شدن به "شی مرگ" و "کی مرگ" نیز می باشد که در فرم اوستایی آن "سئنا مرگو" یا "مرغو" می باشد.
واژه "کی" یا "شی" همان "شا" یا "شاه" می باشد و واژه "مرغ" یا "مرگ" همان "موت" به معنی "آشیانه" یا "لانه" می باشد که در کلمه "الموت" نیز به چشم می خورد. و اگر فرم امروزین "سی مرغ" را بخواهیم معنی کنید معنی "خانه" یا "آشیانه شاهان" معنی می دهد و اگر به فرم اوستایی آن رجوع کنیم، یعنی، "سئنا مرغو" در بخش اول آن به واژه "سائن" یا "شائن" و حتی "کائن" یا "کاهن" خواهیم رسید که در دو مورد اول منظور همان "شاهین" یا "عقاب" باشد که "شاه مرغ" یا "شاه Hen" باشد و در دو مورد بعدی "خلیفه" و "پیشگو" و از این دست معانی خواهیم رسید.
در ارتباط با نمادی به نام "سی مرغ" بهتر است بیشتر به اهمیت پرنده ای به نام "شی هین" یا "عقاب" در میان مردمان دیروز و امروز اندیشه کنیم.
مجتبی آموزگار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:
همان گونه که جناب آقای بهرام مشهور فرمودهاند در نسخهی قدیمی جناب آقای درویش و به تصحیح حضرت استاد، سعید نفیسی آورده شده "یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند". به نظر این حقیر در نحوهی خواندن این غزل نکات ریزی وجود دارد که به آن توجه کافی نشده. در آنجا که ایشان میفرمانید، "همت طلب از باطن پیران سحرخیز / زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند" در اینجا منظور از یکی آن نیست که پیر سحرخیز از بین دو عالم ماده و معنی یکی را طلب کرده، چه عارف نه طالب عالم ماده است و نه عالم معنی، چرا که غیر از خدا هیچ نمیبیند. در روایتی آمده است که حضرت علی در پاسخ به کمیل که از او پرسیده بود "حقیقت چیست؟" در یکی از پاسخها به وی فرمودند: "جذب احدیت است با صفت توحید". به نظر این حقیر مراد از "یکی" به همین امر باز میگردد و کلمهی "یکی" که در اینجا زیرکانه به جای "خدا" قرار گرفته است باید با تأکید ادا شود.
قباد در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱ - یکشب با قمر:
رقاص بوده؟!
خجالت آوره!لطفاً اگه از چیزی اطلاع ندارین،اظهار نظر نکنین!
حتماً 50 سال دیگه هم آیندگان بی اطلاعی مثل شما فرزانه خانم،میگن مرضیه و دلکش و هایده و مهستی هم رقاص بودن!
استغ فور الله!!
کسرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳: