ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
در بیت هر نبی وهر ولی را مسلکیست لیک چون حق میبرد جمله یکیست
کلمه ی مسلک به معنی راه و روش به اشتباه ملکیست نوشته شده است.
لطفا تصحیح گردد.
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:
در این کو که خدا شاهی است باقی
مرتضی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
سلام
در بیت اول "از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه"
اینجا" نزدیک "به چه معناست؟
تشکر
محمد در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:
جناب ناشناس؛ شما چرا صدات در آمد؟
مگه به شما گفتم؟
شاید هم شما ایجا به پاسداری گنجور مشقول هستی.
به هر حال هر کسی ایجا چیزی نوشت از نیش زهرآگین زبان شما نجات پیدا نکرد.
برای انتقاد از مولانا باید بیشتر ازش ادبییات بدانی؛ این "اساتیدی" که اینجا انتقاد میکنند اول یک شعر مانند مولانا بسازند بعد ایجا انتقاد کنند:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
جواد در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:
یعنی اگر وصلت از من رو بگردانید، ملالی نیست! من هجران و دوری تو را در آغوش می گیرم
میلاد۸ در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:
این غزل رو در مایه ی افشاری ، تاج اصفهانی زیبا اجرا کرده.
V.R.N در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سلام و درود
در تفسیر شعر حافظ که همه بیت الغزل معرفت است بی انصافی است که سلائق شخصی و برداشتهای سطحی را وارد کنیم شعر حافظ در فضای وحدت و جمع و به دور از هر شائبه کثرتی سروده شده است شعر حافظ مخاطب تمام انسانهای وارسته و رهیده از بند هواهای نفسانی و به دور از تعلقات مادی و دنیوی است شعر حافظ تمام مرزهای جغرافیایی و تمایز و تبعیضهای نژادی و ناسیونالیستی را درنوردیده و از عالم وحدت و فضای عشق و محبت سخن میگوید و به دنبال راهی به سوی آسمان وحدت و عالم عشق است تا شراره ای از آتش عشق در جان مستعدی زده و نوری به عالم انسانیت بتاباند
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:
((((()))))))))
((()))(((((())))
(((( \. ./ ))))
)))) .. ((((
((((( O )))))
))))) (((((
((((( )))))
))) (((
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
چون جود ازل بود مرا انشا کرد
بر من ز نخست درس عشق املا کرد
آنگاه قراضه ریزه قلب مرا
مفتاح در خزاین معنا کرد
یکی از ناشناسان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:
جنان محمد،
تا معنای صواب و بزرگی در قاموس شما چه باشد.
شمس شیرازی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:
یونان تاریخی ( ایونیا ) همین بخش جنوب باختری شبه جزیره اناتولیا ( روم شرقی، بیزانس ، ترکیه امروز ) بوده است، ازین رو غریب نیست اگر بلخی دست کم با برخی واژگان یونانی و نه لاتین آشنایی داشته و طبع آزمایی کرده باشد. دولت ترکیه کشور یونان امروز ( هلاس) را یونانستان می نامد !!.
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:
جالب است که مولانا این همه واژه لاتین در یک غزل آورده است.
نه؟
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:
جای امین کیخای گرامی خالی تا بگوید استافیل واژه ای لاتین به معنای خوشه (خوشه انگور) است و هنوز در اصطلاحات پزشکی به عنوان پیشوند به کار میرود.
استافیلوکوک: باکتری گرد خوشه ای
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:
چار کس را داد مردی یک درم
آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم
من نمیخواهم عنب خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را
ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند
که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری عزیزی صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جملهتان را میدهم
حافظ دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:
اگر شبی زلبم حدیث توبه رود. زبی طهارتی آن را به می غراره کنم. مصرع دوم شعر است که جا افتاده لطفا اضافه شود.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد ALKOUN va ALTAKLIF ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان میدهد که علاوه بر “چه میتوانیم بدانیم” , “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد Resaleh “الکون و التکلیف” ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان میدهد که علاوه بر “چه میتوانیم بدانیم” , “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد رسا له “الکون و التکلیف” ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان میدهد که علاوه بر مسئله مهم “چه میتوانیم بدانیم” مسئلة بنیادی “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
کیم عمر خیام یک فیلسوف عالی رتبه بود. بسیاری ازکسانیی که فقط به مطالعه برخی ازشعرهآی حکیم عمر خیام اکتفا میکنند،عمر خیام را یکی از صوفیان ملامتی میدانند (مثل ابوسعید ابوالخی) یا فقط فردی ظاهرگر و حسی مسلک فرض میکنند. حکیم عمر خیام، در طرز تفکر و راه و رسم زندگی خود بیش از هر شخص دیگری به سقراط شباهت دارد، زیرا او نیز همانند سقراط فضیلت را در علم و معرفت عقلانی میداند و به معرفت نفس و خودشناسی بیش از هر چیز دیگری توجه مینماید. جمله معروفی که سقراط مطرح کرد این بود که گفت: “خودت را بشناس!”
علی بهزادی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او: