ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۴ - در بیان آنک عاشق دنیا بر مثال عاشق دیواریست کی بر او تاب آفتاب زند و جهد و جهاد نکرد تا فهم کند کی آن تاب و رونق از دیوار نیست از قرص آفتابست در آسمان چهارم لاجرم کلی دل بر دیوار نهاد چون پرتو آفتاب به آفتاب پیوست او محروم ماند ابدا و حیل بینهم و بین ما یشتهون:
عاشقان کل نه این عشاق جزو
مجید ع در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:
شجریان در شب های نیشابور این رباعی را به صورت زیر خوانده است.
وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانان که به خوابند نپایند دراز
وانان که شدند کس نمی آید باز
حسن خرده گیر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
شرح سرخی پوست خاییده است
علیرضا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
با درود به دوستان. به نظرم در بیت چندانکه آزمودم... با توجه به معنای مصرع اول مجرب نقش فاعلی داشته باشد نه مفعولی. یعنی کسیکه آزماینده را بیازماید دچار پشیمانی میشود. با سپاس
Hossein در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲:
سلام
در مصراع دومِ بیت ششم، بجای عقل، باید عاقل نوشته شود .
امیدوار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸:
میرم سر اصل مطلب
- حسن! پاشو آفتاب در اومده.
+ نه تو اشتباه میکنی . این آفتاب نیست که در اومده. این زمینه که چرخیده و الان توی موقعیتی قرار گرفته که نور خورشید به اینجا بتابه.
( به نظرتون اعتراض حسن به جاست؟!)
ضمنا درباره اهله هم باید عرض کنم که سال قمری رو هم در نظر بگیرید نه فقط سال خورشیدی رو!
کسرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴:
فرمایش جناب علی شاکر رو تکمیل میکنم... گلهای تازه شماره 120... چون برنامه گلها زیاه... رنگارنگ و صحرایی و جاویدان...
علی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:
در نمونه ای از دیوان حافظ به تصحیح تیمور برهان لیمودهی چاپ 1368 انتشارات کاویان بعد از بیت پنجم این دو بیت وجود دارند.
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب / بو که سیری بکند زان مه ناکاسته ام
حاش الله که بود از تو مرا هیچ دریغ / جان من صرف رهت هم زرو هم خواسته ام
مجید محمدپور در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۷ - ذکر امام ابوحنیفه رضی الله عنه:
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (لقمان/34) همانا دانش روز قیامت نزد الله است و باران را فرو میفرستد و میداند آن چیزی که در رحمهاست و کسی نمیداند فردا چه(چیزی) به دست میآورد و کسی نمیداند در کدام سرزمین میمیرد همانا الله (کسی است) که دانای آگاه است.
در این آیه قرآن پنج مورد را بیان نموده است، مواردی خاص؛ اما چرا این موارد را در طول هم قرار داده است، آیا خبری مهم را به اطلاع بشر میرساند؟
این آیه خبری خاص را میدهد، خبری که حاکی از علمی است خاص، علمی که تنها نزد الله است، زیرا اثبات یکی از موارد فوق بر دیگر موارد هم تطبیق دارد. قرآن در ابتدای سخن تأکید دارد که علم روز قیامت نزد الله است و در ادامه سایر علومی که اینگونه هستند را بیان مینماید این علوم (غیر از مورد نخست)عبارتند از:
1- دانش فروفرستادن باران.
2- دانش آن چیزی که در رحمهاست(جنسیت پیش از تولد)(1)
3- دانش اینکه انسان فردا چه چیزی را بدست میآورد.
4- دانش اینکه انسان در کجا مرگش فرا میرسد.
مجید میرزادوستی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:
به نظر من هم این مناظره بهترین مناظره فارسی باشه مناظره محتسب و مست پروین اعتصامی هم قشنگه ولی این مناظره با همه مناظره ها فرق داره
حسین در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:
در روایت داریم قلب مومن عرش رحمن است.
همچنین در قران داریم
کان عرشه علی الماء
منظور از اب اشک است. اشک مومن که او را کمال میرساند
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۹:
حبیبه
حجبوحیا
محمد در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
با سلام
میخواستم از دوستان اهل شعر و ادب بپرسم که آیا ابیات زیر از جناب سنایی است یا خیر ؟
آب در بحر بیکران آب است * چون کنی در سبو همان آب است
هست توحید مردم بی درد * حصرنوعی وجوب در یک فرد
لیک غیر از خدای جلّ جلال نیست * موجود نزد اهل کمال
هرکه داند به جز خدا موجود * هست مشرک به کیش اهل شهود
حق چه هستی بود به مذهب حق * غیر او نیستی بود مطلق
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
دوست ناشناس،
آری،
نه فقط پارسی باستان ، که مطابقت آن با زبانهای آرامی و ایلامی.
( ونه فارسی باستان، شمای محیط بر زبان و ادب فارسی و صاحب نظر که باید بهتر از این بنده بدانید چرا)
اما مهمتر آنکه باز هم از پاسخ پرسش طفره رفتید.
پرسشی ساده است: شاهد بر شاهدبازی را از کجای این بیت و یا غزل استخراج فرمودید؟
سید حسین حسینی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
به نظر میاد اینجا متن تصنیف گذاشته شده نه شعر. لطفا من رو روشن کنید که واقعا متن اصلی این شعر به همین صورته یا این تنها متن تصنیف هاست؟
علی نعمتی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
واقعا شعر زیبایی هست ملک الشعرا که یکی از بهترین شاعران هستن ولی یک سیاست مدار هم هستن وبخاطر همین ایشان به جای خاک تیره خاک توده را نوشتن
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
جناب بابک
آفتاب آمد دلیل آفتاب،
افسر ! جوان! انگلیسی! وخوانش زبان فارسی باستان!
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
جناب ناشناس،
--اتفاقاً یکی از مراجع برای بنده لغتنامه و ترجمان سانسکریت به فارسی دکتر جعفری است، و زبانهای پارسی کهن و اوستایی که اشاره سرکار باشد فارسی نیستند که فارسی به زبان فارسی نو اطلاق می شود ولاغیر.
--در باب غیرت سرکار در سپردن این مهم فقط به فارسی زبانان هم این بس که بزرگان و استادان زبان شناس ما از جمله ملک الشعرا بهار، رشید یاسمی، پورداوود و دیگران زبان پهلوی را از معلم غیر ایرانی و فارسی زبان آموختند و آنرا به شاگردانشان چون شادروان دکتر محمد معین و غیره انتقال دادند.
--مهمترین لغتنامه پهلوی به فارسی هم نام مَکِنزی غیر ایرانی و فارسی زبان را بر خود دارد که چندین دهه منبع و ماخذ برای محققین و فارسی شناسان بوده.
--یابنده زبان پارسی کهن هم یک افسرانگلیسی جوان بود،نه ایرانی و نه فارسی زبان ، که نگارش بیستون خفته بر سینه کوههای ایران را روشنایی بخشید و به ترجمان آورد.
***اما برای همین هم از شما فارسی زبان و صاحب نظر، سوالی ساده پرسیده شد که انشاالله در پاسخ باز هم طفره نخواهید رفت:
پرسش آن باشد که شاهد بر شاهدبازی را از کجای این بیت و یا غزل استخراج فرمودید؟
حمید کائنی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
با درود به جناب آرش بابادی،
با نگاه کردن به یک نقاشی و یا یک مجسمه، و یا گوش دادن به قطعه ای موسیقی، کم میتوان دریافت که هنرمند چه میگوید و چه شخصیتی دارد. اما شعر شاید تنها هنری باشد که با خواندن آن، و فکر کردن و گفتگو کردن با دیگران درباره آن، میتوان بسیار از اینکه شاعر چه پیامی به جامعه خود داده و چگونه انسانی بوده را فهمید.
در هزار سال گذشته، این گفتگوها به ویژه درباره شاعران دست اول مان، منحصر به گروه خاصی بوده که معدودی از آنان همواره با ایجاد فضایی پر از اضطراب صدای دگراندیشان را خاموش کردند. نتیجه آن عدم استفاده درست از وجود این هنرمندان دانا و آگاه، و پدید آمدن خشمی در جامعه است که در حاشیه ها به چشم میبینیم.
برداشت شما به خیالی بودن این غزل، منطقی و درست بودن نظرتان دارای احتمالی بالاست. کسانی دیگر این شعر را عرفانی معنی کرده اند. بعضی ها معشوقه حافظ را یک مرد تصویر کرده اند، و من نیز به برداشت روانکاوانه خودم هنوز پافشاری میکنم.
واقعیت اینست که این نوشتنها و گفتنها و اظهار نظر کردنها حق مسلم و انسانی همه ماست، و به قول حافظ خدادادیست. اینها نه تنها اثر را "ضایع" نمیکنند، بلکه ارزش شعر را بالاتر نیز میبرند.
آزادانه و بدون ترس و شرم، اندیشه خود را نوشتن، و سپس گفتگو کردن و با دلیل و منطق، درستی و نادرستی یکدیگر را شرح دادن (مثل قسمت دوم نوشتارتان) "الزام" دارد برای رشد و شکوفایی یک جامعه.
با سپاس و احترام
حمید کائنی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵: