گنجور

 
سعدی

شجر مقل در بیابان‌ها

نرسد هرگز آفتی به برش

رطب از شاهدی و شیرینی

سنگ‌ها می‌زنند بر شجرش

بلبل اندر قفس نمی‌ماند

سال‌ها، جز به علت هنرش

زاغ ملعون از آن خسیس‌ترست

که فرستند باز بر اثرش

وز لطافت که هست در طاووس

کودکان می‌کنند بال و پرش

که شنیدی ز دوستان خدای

که نیامد مصیبتی به سرش؟

هر بهشتی که در جهان خداست

دوزخی کرده‌اند بر گذرش