گنجور

حاشیه‌گذاری‌های دکتر محمد ادیب نیا

دکتر محمد ادیب نیا


دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:

ذکر تشرف حافظ شیراز خدمت ولی عصر علیه السلام؛
آری، بعد از غیبت کبری هزاران نفر از اقشار گوناگون در طلب گوهر وصل، ترک تعلقات نموده و در نهایت به فیض زیارت آن حضرت نائل گشته و می ­شوند؛ ولی حافظ اجازه بازگو کردن دیدار خود را نداشته و می ­بایست آتش این عشق را چون رازی سر به مهر حفظ کند.
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
* * *
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد
البته وصال حضرت کار آسانی نبوده و نیست؛ زیرا او محبوب عالی مقام است و به سادگی نمی ­توان به قرب او دست یافت. اما حافظ خستگی ناپذیر است و دست از جستجو برنمی دارد. او بدون لحظه ای درنگ همواره منزل به منزل در طلب دوست لحظه های عمر را سپری می کند و نشان استراحت گاه محبوب را از باد صبا و نسیم سحر جویا می شود.
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست / منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست؟
و در جای دیگر می گوید:
ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری / که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
و سرانجام حافظ شیرازی زیارت جمال باهر النور امام زمان ـ علیه السلام ـ را چنین بیان می کند:
در خرابات مغان نور خدا می بینم / این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو / خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن / فکر دورست همانا که خطا می بینم
و شرایط دیدار و حال خود را چنین توصیف می کند:
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب / این همه از نظر لطف شما می بینم
واین نظربازی حافظ شیرین سخن، نتیجه محبت الهی است که عایدش شده است؛
دوستان عیب نظر بازی حافظ مکنید / که من او را ز محبان شما می بینم

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

مهدی صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است. تا آنجا که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره او فرموده است: «مهدی طاووس اهل بهشت است که هاله ای از نور او را احاطه کرده است (منتخب الاثر، ص 147).»
در اشعار حافظ شیراز نیز ابیاتی مشاهده می شود که وی در آنها به سیما و جمال یار پرداخته است.
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر / نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست
مگر توشانه زدی زلف عنبر افشان را / که باد غالیه سا گشت و خاک عنبر بوست
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است/ فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت / چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
* * *
به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد / تو را درین سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند / کسی «به حسن» و «ملاحت» به یار ما نرسد
هزار نقد به بازار کاینات آرند / یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی / به «دلپذیری نقش نگار» ما نرسد
امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «مهدی چهره ای زیبا و موهایی جاذب دارد که بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره­ اش بر مشکی محاسن شریفش غلبه می کند (بحارالانوار، ج 51، ص 36).»
خواجه شیراز در ابیاتی در باره ظاهر و قامت یار خود می گوید:
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن / هر که دید آن «سرو سیم اندام» را
* * *
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس / زین چمن سایه آن «سرو روان» ما را بس
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «مهدی ـ علیه السلام ـ راست قامت است ولی نه در حد دراز ، چهار شانه است و سینه فراخ و پیشانی باز دارد (بحارالانوار، ج 51، ص3).»
وجود خال در چهره محبوب از دیگر علایمی است که حافظ به عنوان نشانی از سیمای نگار خود از آن یاد می کند و در ابیاتی چنین بیان می دارد:
«خال مشکین» که بر آن عارض گندمگون است / سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
* * *
ای « روی ماه منظر » تو نو بهار حسن / «خال» و خط تو مرکز حسن و مدار حسن
* * *
بر آن چشم سیه صد آفرین باد / که در عاشق کشی سحر آفرین است
و در حدیثی از علی ـ علیه السلام ـ چنین می­خوانیم: «مهدی ـ علیه السلام ـ دیدگانی مشکی، موهایی پرپشت، چهره ای چون ماه تابان و خالی بر گونه راست دارد (بحار الانوار، ج 52، ص 51).»

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

آری، با ظهور حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ درد و رنج از جهان رخت برمی بندد و شادی و نشاط جایگزین اندوه و تشویش می شود. در آن هنگام حیات و زندگی راستین به زمین و اهل زمین باز می گردد و عالم پیر و فرسوده نیز جوان و تازه خواهد شد.
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد / عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام حقیقی به سخن خواهد داد / چشم «نرگس» به «شقایق» نگران خواهد شد
و در اواخر این غزل مطرح می کند که روزی غم هجران عاشقان حضرت و درد هجر پایان می پذیرد و عاشقان پس از تحمل اندوه و فراق از شدت رنجی که از بابت دوری محبوب کشیده اند، بی اختیار تا بارگاه دوست فغان کنان پیش می روند.
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل / تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید/ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
و مراد از خورشید، حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ است که روزی ظهور خواهد کرد.
والحمد لله رب العالمین علی کل حال

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

لسان الغیب حافظ شیرازی در غزلیات خود اشارات زیادی درباره شباهت حضرت مهدی علیه السلام به پیامبران دارد. در این بین، چند نمونه از ابیاتی که به صورت پراکنده در اشعار دیوان حافظ آمده است، را ذکر می کنیم؛
1. حضرت سلیمان:
گر چه شیرین دهنان پادشاهند ولی / «او سلیمان» زمانست که خاتم با اوست
2. حضرت عیسی:
مژده ای دل که «مسیحا» نفسی می آید / که از انفاس خوشش بوی کسی می آید
* * *
از روان بخشی «عیسی» نزنم پیش تو دم / زانکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
3 . حضرت یوسف:
«یوسف» گم گشته باز آید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
* * *
حافظ مکن اندیشه که آن «یوسف» مه روی / باز آید و از کلبه احزان به در آیی
* * *
گفتند خلایق که تویی «یوسف ثانی» / چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
شیرین تراز آنی به شکر خنده که گوییم / ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

سلام نیما جان
حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی یکی از بزرگترین مراجع شیعه در زمان خود بوده اند و بنابه حرمت علم دین و عالمان شیعه همواره رسم براین بوده است که عامه مردم به دیدار آنان بروند و حوایج خود را از آنان بخواهند. آن چنان که امروز هم مشاهده می کنیم که بسیاری از بزرگان مملکتی نیز در دیدار سالانه در موقعیت های گوناگون به دیدار مراجع عظام می روند و از آنان پند و اندرز و رهنمود زندگی و اخلاقی و احیانا سیاسی می گیرند، وانگهی آیت‌الله العظمی مرعشی آقای شهریار را دعوت فرموده است و این خود نهایت ادب است و رسم بزرگان دین و دانش همواره چنین بوده است. همواره سلامت و پاینده باشید.

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

پر واضح است که هر نمازی نیاز به دل کندن از دنیا و مافیها دارد. بنابراین برای هر نمازی باید بر سر عهد و پیمان ازلی خود بود که در روز الست بسته شده است و باید وضوی واقعی را از چشمه ی عشق ساخت و لذا بر سر هر چه که هست باید گذشت و خدا را از آن برتر و بزرگتر شمرد و در واقع معنای « الله اکبر» نیز همین است؛ بنابراین پیمان همان عهد ازلی در روز الست است و پیمانه همان به جای آوردن آن عهد است که صورت عملی آن اقامه ی هر نمازی می باشد که به پیمانه کشی مشهور شده است. و لسان الغیب شمس الدین، حافظ نمازهای خود است(المومنون/23: 9).
برو ای زاهد و بر دُردکشان خُرده مگیر / که ندادند به ما تُحفه جز این روز الَست
شیخ سعدی رحمه الله نیز در این بیت به چهار تکبیر اشاره کرده و می گوید:
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
با توجه به محتوای این بیت چهار تکبیر عبارتند از: تکبیر اول از خیال، تکبیر دوم از قیاس، تکبیر سوم از گمان و تکبیر چهارم از وهم است که در ابتدای شروع نماز است و تکبیرات سه گانه که در انتهای نماز است به ترتیب؛ تکبیر اول از هر چه گفته اند و تکبیر دوم از هر چه شنیده ایم و تکبیر سوم از هرچه خوانده ایم می باشد که بعد از سلام پایان نمازها گفته می شود.
والحمد لله رب العالمین

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

متشکرم محسن جان درود بر شما.

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
قابل ذکراست که متوجه باشیم نماز میت هیچ نیازی به وضو ساختن ندارد و لذا اینکه وضو می سازد تا چهار تکبیر بگوید، در دین مبین اسلام کنایه از همان گفتن اذان در اقامه نماز های واجب است که حافظ شیرین سخن در درجه اول حافظ صلوات(نمازهای) خود است و پر واضح است که هر نمازی نیاز به دل کندن از دنیا و مافیها دارد. بنابراین برای هر نمازی باید بر سر عهد و پیمان ازلی خود بود و باید وضوی واقعی از چشمه عشق ساخت و لذا بر سر هرچه که هست باید گذشت و خدا را از آن برتر و بزرگتر شمرد؛
شیخ سعدی رحمه الله می گوید:
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
از آنچه گفته ایم و دیده ایم و شنیده ایم

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

با عرض پوزش متن فوق اصلاح می شود:
در دیوان خواجه حافظ شیرازی به اهتمام مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی بعد از بیت ششم غزل فوق الذکر، این بیت نیز آمده است؛،
در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت
وین طرفه که بر روی تو صد گونه حجابست
و در دیوان شاه نعمت الله ولی غزلی با این مطلع آمده است:
خوش آب حیاتی است که گویند شراب است
حالی و چه خوش حالی که دل مست و خرابست
(دیوان شاه نعمت الله ولی، ص 82)
و در دیوان خواجوی کرمانی نیز مطلع غزلی شبیه به آنچه که در دیوان لسان الغیب شیراز است چنین آمده است :
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست
(دیوان خواجو ی کرمانی، ص637)

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

در دیوان خواجه حافظ شیرازی به اهتمام مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی بعد از بیت ششم غزل فوق الذکر، این بیت نیز آمده است؛،
در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت
وین طرفه که بر روی تو صد گونه حجابست
و در دیوان شاه نعمت الله ولی غزلی با این مطلع آمده است:
خوش آب حیاتی است که گویند شراب است
حالی و چه خوش حالی که دل مست و خرابست
و در دیوان خواجوی کرمانی نیز مطلع غزلی شبیه به آنچه که دیوان لسان الغیب شیراز است چنین آمده است :
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آیست

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال قبل، جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

گفتنی است که این رندانه گویی و ایهام گرایی ریشه در افکار باطنی عرفان شیعی دارد.
لذا اخلاق عرفانی و مناجات عاشقانه همراه با شور و شیدایی در بسیاری از اشعار جناب حافظ شیراز، لسان الغیب موج می زند.
می و شراب و باده در اشعار حافظ کناییه از روشنگری و آگاهی دارد، برخلاف می انگور که سکرآور است و حیف است که کسانی می حافظانه را با می خم انگوری اشتباه بگیرند، ساقی ولیّ خداوند است و حافظ از او می خواهد تا عمرش به دنیا باقیست و فرصت وصل دارد به سوی کمال رهنمونش شود و وی را از شراب آگاهی سیراب نماید ، به دیگران هم توصیه میکند اگر به دنبال لذت حقیقی از این مستی بی مثال هستید ترک خواب کنید، تا به بیداری دل و بیداری ذهن برسید بلکه از این شراب مست گردید.
بنابراین منظور این که در این شعر با توجه به مصرع « گر برگ عیش مطلبی ترک خواب کن»؛ که اشاره ی جناب حافظ همچون ابیات مختلف در سراسر دیوان به اقامه ی نماز شب و مناجات با خالق یکتا و خوردن می و می پرستی است و با توجه به اینکه بیت « زآن پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام باده گلگون خراب کن» که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی از بزرگان و عرفا و مجذوبان و سوختگان درگاه حق تعالی در قنوت نماز و دعا و نیایش سحرگاهی میخواند میتوان به تمام و کمال به منظور جناب حافظ لسان الغیب پی برد.
نیز نسخه مرحوم انجوی شیرازی این بیت در این غزل قبل از بیت آخر آمده است؛
ایام گُل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور باده ی گلگون شتاب کن
بنابراین همه باید به پا خیزیم و عزم خود را جزم نماییم و بدین کار صواب یعنی باده پرستی(عاشقی و پارسایی آگاهانه) در بیداری و هوشیاری بپردازیم.
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
چرا که؛
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
یا علی مدد، ای ساقی کوثر الهی... ادرکنی و اغثنی!!!

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

کنایات، اصطلاحات و ترکیبات؛ آفتاب حُسن، چهره ی مشعشع تابان، ساعد سلطان، معدن ملاحت، یوسف کنعان، شیر خدا و رستم دستان، نور روی موسی عمران، انسان(انسان کامل)، آنکه یافت می‌نشود، عقیق نادر ارزان(ارزنده)، پنهان ز دیده‌ها، همه دیده‌ها از او، آن آشکار صنعت پنهان، ارکان(پایه های آسمان و زمین)، صورت ایمان، انتظار، شمس، حضور سلیمان دراین غزل شورانگیز همه حاکی از عشقی سرشار به مصداق حقیقی این مفاهیم دارد که آن همان وجود مقدس امام عصر(ارواحنا له الفداه) است می باشد که در روایات و احادیث معتبر از جمله حدیث جابر به خورشید پشت ابر تشبیه شده است.
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
این بیت از غزل یاد آور این قسمت از دعای شریف عهد می باشد که در حق امام عصر آمده است؛
اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ
خدایا بنمایان به من آن جمال ارجمند و آن پیشانی نورانی پسندیده را
وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَة منِّی اِلَیْهِ
و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ
وشتاب کن در ظهورش وآسان گردان خروجش را و، وسیع گردان راهش را و مرا به راه او درآور ( بخشی از دعای عهد)
ای آفتاب حسن برون آی دمی ز ابر
کآن چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
در حدیث جابر بعد از ذکر اسامی یازده امام و جانشین پیامبر اکرم می فرماید: پس از اینها همنام و صاحب کنیه من که حجت پروردگار و نشانه او در زمین است و نام او محمد بن حسن می‌باشد که از شیعیان و پیروان و دوستان خود غیبت خواهد کرد، و جز افرادی که در ایمان امتحان داده باشند کسی در امامت او باقی نخواهد ماند، به خداوندی که مرا به راستی برانگیخته شیعیان از غیبت او استفاده خواهند کرد و از تابش انوار او مستفیض خواهند شد همان طور که از خورشید استضائه(استفاده) می‌کنند و لو در زیر ابر باشد، ای جابر این مطالب از اسرار خداوند است که در گنجینه‏های علم محفوظ مانده‏ و آنها را جز به اهلش اطلاع نده.
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
دراینجا جام جم کنایه از قرآن (کتاب الله) و جعد یار کنایه از عترت اهل بیت علیهم السلام است که اشاره به حدیث ثقلین می باشد و شاعر(عارف شوریده حال) آن را موجب خوشحالی و سرور و سعادت و خوشبختی خود می داند. والحمدلله رب العالمین علی کل حال

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

“که از پای خُمت روزی به حوض کوثر اندازیم.”
این بیت از غزل اشاره به حدیث شریف ثقلین است که رسول خدا آن را برای مردم بیان فرمود؛
«حوض کوثر» نام نهر یا حوضی در بهشت است. واژه کوثر یک بار در قرآن آمده و سوره‌ای نیز به همین اسم نامگذاری شده است. اما «حوض کوثر» در قرآن نیامده و صرفا در احادیث معصومین به آن اشاره شده؛ از جمله در حدیث متواتر ثقلین چنین آمده است: «انّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین کتاب اللهِ و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»
شیعیان این حدیث صحیح و متواتر را یکی از دلائل امامت و وصایت بلافصل حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام می‎دانند و آن را به هشتاد و دو طریق، با عبارات گوناگون از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت کرده‎اند.
از ابن عباس روایت شده که گفت هنگامی که سوره کوثر بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، امام علی علیه السلام به ایشان گفت:«یا رسول الله، کوثر چیست؟»
پیامبر فرمود:«نهری است که خداوند با اعطای آن به من، مرا گرامی داشته است.»
علی علیه السلام گفت:«آن را برای ما توصیف فرما.»
پیامبر فرمود:«کوثر نهری است که زیر عرش الهی جاری است. آبش سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل است. ریگ‌هایش زبرجد و یاقوت و مرجان، گیاهش زعفران و خاکش مشک‌بوست.»
آن‌گاه رسول خدا فرمود:«ای علی، این نهر برای تو و محبان تو پس از من است.»
رسول خدا در حدیثی دیگر فرمود:«هر کس قطره‌ای از حوض کوثر بنوشد هیچ‌گاه تشنه نخواهد شد.»
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز فرمود:«من به همراه عترت و خاندانم در کنار حوض کوثر با رسول خدا هستم. هر کس می‌خواهد با ما باشد باید گفتار ما را فرا گیرد و به روش ما عمل کند.»
علامه مجلسی در جلد هشتم بحار الانوار، فصل مستقل و مفصلی به کوثر اختصاص داده و به ویژگی‌های حوض کوثر و ساقی و صاحب آن پرداخته است.
منابع : بحارالانوار، ج 8، ص 16 - 29
شیخ صدوق (305 381ق) در کتاب کمال الدین از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت نیز از آبای خود چنین نقل می کند:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله وعترتی اهل بیتی، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض کهاتین وضم بین سبابتیه. فقام الیه جابربن عبدالله الانصاری وقال: یا رسول الله! من عترتک؟ قال: علی والحسن والحسین والائمة من ولد الحسین الی یوم القیامة؛[1]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم: کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند. همانا آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا روزی که در کنار حوض بر من وارد شوند. مثل این دو، و آن حضرت(صلی الله علیه و آله) دو انگشت سبابه (و اشاره) خود را به هم چسبانید. در این هنگام جابربن عبدالله انصاری برخاست و گفت: ای پیامبر خدا؟ عترت شما کیست؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: (عترت من) علی، حسن، حسین و امامان از اولاد حسین(علیهم السلام) تا روز قیامت هستند.
شهید مطهری می گوید: مسئله در باب توانایی معنوی امام بعد از پیغمبر است که عقلاً باید معصوم از خطا و لغزش باشد و ما حدیث ثقلین را دلیلی بر این امر می‌دانیم این حدیث توسط شیعه و سنی بسیار نقل شده است. وقتی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله کتاب‌الله و عترتی را کنار هم می‌آورد یعنی نوع هدایت آن دو از یک سنخ است. و تمسک به هر دوی آن ها باید از یک سنخ باشد.
و تأکید حضرت بر این است که باید مردم دین خود را از این دو منبع بگیرند و مرجع آن ها کتاب‌ خدا و عترت باشد. و وقتی که حضرت با این قاطعیت می‌فرمایند که از این دو منبع دین خود را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید یعنی این دو منبع اشتباه ناپذیرند و پیروی و چنگ زدن به آن دو شما را از ضلالت و گمراهی بر حذر می‌دارد.
و انحراف مسلمین از آن وقتی شروع شد که خواستند بین کتاب خدا و اهل بیت فاصله و جدایی بیندازند.
و در واقع دین در تمام مراتب احتیاج به کسی دارد که آن را نسبت به زمان تفسیر کند. و این فهم دقیق از قرآن فقط از طریق یک علم خاص صورت می‌پذیرد و هر فرقه‌ای هر کدام از این دو را کنار گذاشته به انحراف کشیده شده‌است.(سیری در نهج البلاغه؛ مرتضی مطهری)

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

با توجه به شماره غزل، (313) و مفهوم آن، به احتمال قوی برای امام زمان (عج) سروده شده است.
البته در بیت های اول قطع به یقین، غیبت امام عصر(ارواحنا فداه) مدنظر است.
آری؛ کلمات و ترکیبات و اصطلاحات به کار برده شده در این غزل شورانگیز همه گویای این است که معشوق جناب حافظ شیراز باید؛ آرمانی، آسمانی، الهی، پنهانی، نجات بخش، دارای فیض رحمانی، دارای دولت عشق و دولت سرایی برای عاشق و داشتن محضری لایق دیدن و جان سپردن برای انسانی چون حافظ لسان الغیب بوده باشد. همه اینها را از میراث فطرتی می داند که به موهبت رسیده است. در واقع این غزل دعای عهد جناب حافظ اهل راز می باشد. دعای عهدی که خضر خجسته پی برای بیرون رفتن از ظلمات حیرت به همت عاشقان خسته و ضعیف مدد می نماید. چرا که دعا مِی عاشقان و شراب عارفان است، و امام زمان علیه السلام ساقی خادمان است.
اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ
خدایا بنمایان به من آن جمال ارجمند و آن پیشانی نورانی پسندیده را
وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَة منِّی اِلَیْهِ
و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ
وشتاب کن درظهورش وآسان گردان خروجش را و، وسیع گردان راهش را ومرا به راه او درآور .... ( قسمتی از دعای عهد/مفاتیح الجنان، حاج شخ عباس قمی )

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

آوردن «که» و «تا» کنار هم به نظر می رسد ایرادی ندارد چرا که این دو حرف اضافه با هم مخفف تا اینکه است ؛ و لذا ترجمه شعر چنین می شود: نکته های غیر حسن بسیاری باید در مسیر راه آدمی بیاید تا اینکه در طی تجربه های زندگانی انسان بتواند مسیر صحیح را پیدا کند و در نهایت مورد قبول انسان های صاحب نظر(عاقلان و عالمان و حکیمان) قرار بگیرد.
با درود بر دوستان خوب خدا.....

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
دوستان بیشتر دقت فرمایند؛ این گلاب است که آن را یر روی قبور عزیزان می ریزند نه شراب ، بلکه شراب را می نوشند و هم می نوشانند و آن هم از نوع طهورش را ؛ مطابق آیات و روایات طینت آدم علیه السلام با شراب الهی مخمور شده است و لذا ریختن گلاب که نمادی از بوی خوش و نسیم حیات بخش جان است نیاز است تا دوباره روح تازه ای بر کالبد آدم دمیده شود.
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلده ایم ای بخت بیدار
(گنجور، غزلیات حافظ، غزل254).

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹:

شرح بیت آخر:
همای سایه دولت چو شمس تبریزیست
نگر که در دل آن شاه جا توانی کرد
شمس تبریزی کنایه از وجود مقدس امام عصر(عج) است که وجود پرفروغش(سایه دولت او) چون شمس پشت ابر گرما بخش(تبریز) همگان است. و لذا باید کاری کنیم تا مورد عنایت همایونی آن شاه جهان(ولی زمان) و صاحب دولت کریمه قرار گیریم. ان شاء الله....

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷:

معانی اجمالی غزل
بی خبر: نا آگاه، جاهل، آن کسی که از اسرار خلقت خود و هدف غایی کاینات خبری ندارد.
صاحب خبر: عارف، کسی که درجات مختلف سیر و سلوک را طی و از علم الیقین به عین الیقین و حق الیقین و به سوی کمال راه سپر باشد.
راهرو: سالک، سالک راه طریقت.
راهبر: پیشوا، مرشد، صاحب مقام ارشاد، رهبر.
مکتب حقایق: جایی که حقایق را در آنجا فرا می گیرند، مَدْرَس حقیقت (کنایه از مکتب حقه ی شیعه ی امامیه).
ادیب عشق: (اضافه تشبیهی) عشق به ادیب یعنی آداب دان و آموزنده ادب تشبیه شده است(کنایه از مولا امیرالمومنین علی علیه السلام).
هان: (شبه جمله) هشیار باش، آگاه باش.
پسر: فرزند، کنایه از سالک و راهروِ بی تجربهِ بی خبر.
پدر: کنایه از رهبر و مرشد صاحب خبر(کنایه از انسان کامل).
مس وجود: (اضافه تشبیهی) وجود به مس تشبیه شده(کنایه از وجود ناخالص و ناقص).
مردان ره: مردان راه، سالکان طریق الی الله، انسان های پاک باخته، ( کنایه از اولیاء الله).
کیمیای عشق: (اضافه تشبیهی) عشق به کیمیا تشبیه شده است(کنایه از شهادت در راه خدا).
مرتبه: رتبه و مقام و موقعیت.
آنگه رسی به خویش … : آنگاه به مقام و مرتبه خویش برسی … .
غریق: غرق شده(کنایه از فناء فی الله)، فانی الهی.
بحر خدا: (اضافه تشبیهی) خدا به بحر تشبیه شده(کنایه از اسماء و صفات الهی).
هفت بحر: هفت دریا، در قدیم هفت دریا را در روی زمین می شناخته اند که عبارت بوده است از دریای عمان- دریای احمر- دریای بربر- دریای اقیانوس- دریای روم- دریای اسود- دریای اخضر(کنایه از تجلیات الهی).
ذوالجلال: صاحب جلالت، صاحب بزرگواری، صفتی از صفات الهی.
وجه خدا: چهره خدا، ‌کنایه از راه رضایت الهی(لوجه الله)، جهت ذات حق.
مَنظَر: نظرگاه، دیدگاه. / نَظَر: دیدار. / منظر نظر: دیدگاه عقلانی
در دل مدار: در ضمیرت هیچ باکی نداشته باش، هیچ تصور باطلی مکن.
هوای وصال: آرزوی دیدار و رسیدن به محبوب و هوای معشوق.
اهل هنر: صاحبان فضیلت، دانایان و عارفان و صاحبان کمال(کنایه از اهل بیت علیهم السلام است).
هنر: مخفف دو کلمه هُوَه (هوا و آسمان)+ نَرَه (نردبام)= آسمان نوردی، آسمان پیمایی، تعالی یافتن و معراج رفتن، اهل هنر یعنی اهل معراج آسمانی و تعالی که منظور بیت اشاره به اهل بیت علیهم السلام می باشد.
معانی ابیات غزل
(1) ای آنکه از اسرار و هدف خلقت خود و کاینات بی خبری، سعی کن تا دل آگاه شوی. تا سالک و رونده راه نباشی چگونه می توانی به مقام راهبری برسی.
(2) ای پسر،‌ در مدرسه حقایق(مذهب حق) و در نزد آموزگار عشق(امام معصوم) سعی کن تا مثل پدر مجرب و آگاه شوی.
(3) مانند سالکان راه حقیقت از وجود خود که چون مسی کم ارزش است چشم بپوش تا به اکسیر عشق دست یافته و به طلای ناب و ماندگار مبدل شوی.
(4) اندیشه خواب و خوراک تو را از مقام واقعی خود دور کرده است، لذا وقتی به مقام درخور خویش دسترسی پیدا می کنی که فکر خواب و خوراک را از سر به در کنی.
(5) اگر پرتو عشق الهی به دل و جانت بتابد، سوگند به خدا که از آفتاب جهانتاب روشن تر خواهی شد.
(6) یک لحظه خود را در دریای (اسما و صفات) الهی غرق کن و مطمئن باش که آب هفت دریا(تجلیات) یک موی از بدن تو را تر نخواهد کرد.
(7) اگر در راه خداوند ذوالجلال بی قرار شده سر از پای نشناسی(به اخلاص برسی)، سراپای وجود تو را نور خدا فرا خواهد گرفت.
(8) اگر خوشنودی و رضایت خدا مورد نظرت باشد بی گمان روشن ضمیر و بینا دل خواهی شد و با نور خدا خواهی دید.
(9)در نتیجه اگر بنیاد هستی تو (همانطور که توصیف شد) دگرگون شود، هیچ مپندار که دگرگونی و خللی در وجود و روح تو راه یابد.
(10) حافظ اگر در سر، خیال رسیدن به محبوب را می پرورانی، باید که خاک درگاه مردمان صاحب فضل و هنر (اهل بیت علیهم السلام) شوی.

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

با سلام و احترام
بیت هفتم اصلاح شود؛ تصحیح آن چنین است:
عنان نپیچم که گر می‌زنی به شمشیرم
سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک
(براساس نسخه دیوان خواجه حافظ شیرازی؛ به اهتمام سید ابوالقاسم انجوی شیرازی 1345و 1358، انتشارت جاویدان) با تشکر فراوان ...

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

معشوق لسان الغیب در این غزل کیست؟
به راستی حافظ شیرازی رحمة الله علیه عاشق چه کسی است؟! آن کیست که دلش سراپرده محبت اوست؟ و سینه اش گنجینه محبت او! آن کدام قائم است که حافظ شیرین سخن به فکر قامت اوست. آن کدام پاک و مطهری است که همه عالم گواه عصمت اوست؟ آن کدام غایبی است که نسیم صبا پرده دار حریم حرمت اوست؟ و هر گل نویی که چمن آرا می شود، کنایه از هر شهیدی که از خونش این دشت رنگین می گردد از تأثیر هم همصحبتی با اوست! و این کیست که هر مجنونی بیش از پنج روز مهلت دیدار به نوبتش نمی رسد؟ و این کیست که همه ی سرزمین عاشقی و و تمامی گنج شادی، همه از یمن همّت او می باشد؟ بنابراین اگر همه ما فدای او شویم هیچ ترسی نیست! چرا که هدف از خلقت، سلامتی او در این میان است. بنابراین فقر ظاهری حافظ را نبین، چرا که سینه ی او از غنای باطنی ای برخوردار است که سرشار از محبت او(امام زمانش) می باشد. و این همان گنجی است پایان ناپذیر.
در دعاهایی که در رابطه با امام زمان علیه السلام نقل شده آمده است این دو دعا از امام صادق علیه السلام نقل شده است در دعای اول امام صادق علیه السلام دستور به خواندن دعایی داده اند در تعقیب نماز که در آن تعجیل در فرج ولیّ خداوند همراه با عافیت و پیروزی از خداوند در خواست شده است. ولیّ خدا که در این دعا برای او درخواست فرج شده است می تواند بر هر یک از ائمه صادق باشد و در دعای دوم امام صادق علیه السلام می فرماید هر کس می خواهد قائم ما را درک کند این دعا را بخواند.
وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَهَ وَ النَّصْر(1) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏(2)
پی نوشت:
1)مصباح‏ المتهجد ص58
2)بحارالأنوار ج 53 ص 96 و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

 

۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode