گنجور

حاشیه‌ها

مصیب مهرآشیان مسکنی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:

با سلام من ایمان خداشناسی را از حضرت حکیم عمر خیام فراگرفته ام حضرات سعدی و حافظ و مولانا ایمان درستی نداشته اند چون در اشعارشان زیاد سوگند بذات جلاله خداوند خورده اند گویا نمیدانسته اند اگر یک نفر صدبار بدات پاک پروردگار سوگند بخورد که فلان شخص قاتل است با سوگند او شخص متهم قصاص میشود ولی در رباعیات خیام و دیگرا فلاسفه مخصوصا خود حضرت خیام یک سوگند بدروغ نیست و لازم یه دکر است که بلا در شعر خیام به معنی مصیبت نیست بلکه بلا در عربی و قران معنی امتحان و آزمون است و این رباعیات من از روی ایمان و خداپرستی خیام سروده ام
فرجام به بارگاه کبریا خواهی رفت
در رحمت امید و رجا خواهی رفت
نعمت چو به خوان سفله پرور نبود
در نعمت سرشار خدا خواهی رفت
از کشور تن روح جدا خواهی رفت
پیوستهِ به تسلیم قضا خواهی رفت
چون اول و آخرش جهان دار نکوست
نیکو بر حق به انتها خواهی رفت
در عشق به صد نشو و نما خواهی رفت
با توشه و با برگ و نوا خواهی رفت
تا هست رجا به بارگاه توحید
مشتاق باشتیاق و با دعا خواهی رفت

قدیر دمیر در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱:

سعدی را زیاد دوست دارم

قدیر دمیر در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱:

بسیار زیباست

تارا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

من واقعا استاد شهریار و این غزل فوق العاده تاثیر گذارشونو دوست دارم و هر بار گه میخونم یه حس فوق العاده بهم دست میده و احساس آرامش میکنم با اینکه یک شیرینی تلخی داره بعد از اون همه فراق و میگه آمدی جانم به قربانت ولی....... درود بر شهریار

شهاب بویری در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

همانطور که دوستان اشاره کردند به ویژه جناب ساقی عزیز که زحمت تشریح و توضیح غزل ها را می دهند رود یعنی فرزند یا پسر من خواستم اشاره کنم که در زبان بختیاری هم همین معنا را می دهد که هنوز مادران استفاده می کنند واقعا گویش ها و زبان های محلی کشور ما دارای کلمات ریشه داری هستند که شاید در زبان امروزی در دست فراموشی هستند از همین روی ما باید در پاسداشت آن ها همت بگماریم که نگهداری از زبان فارسی است نه از روی تعصب

جواد ایمانی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

بهتر است از ادب دوستان خواهش کنم که دیدگاه هایشان را در چار چوب تخصص ادبی بیان فرمایند تا محبوبیت خود را و نیز شعرا ،
به ویژه اصول فن صنعت شعر حفظ شود .
متشکرم از دوستان ادب ترویج

فرهاد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی،
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان ...
شه پیلی احتمالن اشاره به یک تکنیک شطرنج در مات کردن زودهنگام با حرکت فیل برای کیش دادن از رآه دور به شاه مقابل است که در اصطلاح امروزی به آن حرکت ناپلئونی میگویند.
اگه چنین باشد منظور خاقانی این است که چه بسیار شاهان قدرتمندی بودند (شه پیل افکن) که تقدیرشان آنها را در کوتاه ترین زمان به نابودی کشاند (شه پیلی)

خسرو کاظمی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

متن این شعر در دیوان شهریار (به تصخیخ خطی خود استاد) به شکل زیر است:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم اینست که صاحبدل و صاحبنظرم
من که با عشق نراندم بجوانی هوسی هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا بزر وسیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی وهنر عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گرهبند زر و سیمم بود که ببازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا بدیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری ، رو که مرا یاد تو بس خودتو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا چکنم لعلم و والا گهرم

کاف دال در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۱:

دوست عزیز آقای علی،
معنی بیت 10 را میبایستی در حکمت «اشراق» که مولانا خود متعلق به آن بود جست.
حکمت اشراق را نظریه این بود که: «هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود می‌آید نور است، لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پاره‌ای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف می‌تابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران می‌تابد، همانگونه که نورهای دیگران به او می‌تابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده می‌شود انسان فیاض است و می‌تواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.»
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم
به قدم چو آفتابم به خرابه‌ها بتابم
بگریزم از عمارت سخن خراب گویم
چو ز آفتاب زادم به خدا که کیقبادم
نه به شب طلوع سازم نه ز ماهتاب گویم

نادر.. در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۵:

باده چو باد خیزان...

نادر.. در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

دلم از جا رود چو گویم او..

نادر.. در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۱:

بنده‌ام آن جمال را
تا چه کنم کمال را..

احمد لماس در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان:

در مورد بیت 25 توضیح اول صحیح است که هموطن عزیز فرمودند.
معن زائده از شجاعان و سرهنگان دستگاه خلافت عباسی در دوران زمامددری منصور دوانیقی بوده که شرح احوال میان او و خلیفه جابر عباسی را در تاریخ طبری نگاشته اند.

با شعر آشنا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

حکیم نظامی چنین نیز فرمود:
سیه را سرخ چون کرد آذرنگی؟ / چو بالایِ سیاهی نیست رنگی
مگر کز روزگار آموخت نیرنگ / که از مویِ سیاه ما بَرَد رنگ

جادوگر در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:

چه عجب اسم چاووشی نیاوردن !!! چه عجب مدح چاووشی کسی نکرد ،، اسپند دود کنید

علی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

با سلام و عرض ادب و احترام و با آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون خدمت اساتید از تفاسیر و توضیحات همه عزیزان و حضرات به ویژه جناب شایق و مسعود جمالی کمال تشکر و قدردانی را به عمل می آورم.

فرشاد عربی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.:

رمز تعبیر ز آیات و سو بگشایید

در مصراع فوق، سور به معنای سوره ها صحیح است.

کعبه در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۴:

با توجه به مطلبی که در نشریه بخارا شماره 128 خواندم در بیت دوازدهم مسلمان صحیح نیست و کلمه درست سلیمان هست که معنی بیت را کامل تر می کند. اشاره به گم کردن انگشتر و آواره شدن سلیمان از پادشاهی

محمد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۲:

این شعر را من این گونه شنیده بودم:
مردم از هر طرف فرارفتند.
روستازادگان باتدبیر به وزیری پادشا رفتند.
پادشازادگان بی‌تدبیر به گدایی به روستا رفتند.

۱
۲۴۹۷
۲۴۹۸
۲۴۹۹
۲۵۰۰
۲۵۰۱
۵۵۰۹