گنجور

حاشیه‌ها

بابک در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۸:

دل ، آشیانه سیمرغ یا هما ، و جگر ، جایگاه بهمن ، بُن کل کون بود که در دل، نخستین تابش خود را داشت ، از این‌رو نیز بهمن ، جام گیتی نما خوانده می‌شد، که در بُن هر انسانی هست ، و بهمن ، اصل آبستنی و اصل فرشکرد در کل هستی است . اینها در فرهنگ ایران ، تشبیهات و همانندیها نبودند ، بلکه ، بهمن و هما در هر انسانی و هر جانی بودند . این‌که سیمرغ (ارتا فرورد) و آرمئتی با هم، تخم گیتی را می‌سازند، بدین معنی نبود که در یک آغاز زمانی (= ازل)، چنین تخمی از آمیزش این دو بوده است، بلکه بدین معنی بود که در هر جانی و در هر انسانی، این آمیزش سیمرغ (هما) با آرمئتی، همیشه، روی می‌دهد. آن‌چه آسمان (سیمرغ یا ارتا فرورد) یا زمین (آرمئتی) نامیده می‌شود، فقط نامیست که به مجموعه این جان‌ها، در یک جان ( جانا) داده می‌شود. هر جانی و هر انسانی از هم‌آغوشی و عشق این دو بهم، هست، و در اثر فرشکرد زنجیرهای، تداوم دارد.

بهنام در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

با سلام
نفخ نخفت درسته، به اشتباه نفخ نفخت نوشته شده.

محمد در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵:

بیت؛ سر مست ز ساغر گشت دل واله دلبر گشت
تن بیخبر از سرگشت مستانه چنین باید
یاد و خطر آن مجاهدِ مخلص حاج قاسم سلیمانی برایم تداعی می‌کند که در میدان های مبارزه با شیاطین به آرزوی خود آن مقام والا؛ شهادت در راه خدا رسید.
او مظهر مردانگی، محبوبیت، تواضع و عشق بود
مستانه چنین باید...

کامیاب در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:

سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
جاعل الظلمات : آفریننده ظلمت و گمراهی
( دعای جوشن کبیر که معمولا در شبهای قدر میخوانند )
فالق الاصباح : (سوره انعام )ای پدید آورنده صبح
(سوره انعام : برگزاری جلسات ختم انعام برای قرائت این سوره از آداب و رسوم مسلمانان برای حل مشکلاتشان است)
در کل غزل با توجه به بکارگیری لغاتی مانند : (سواد-ماه-ظلمات-صباح-ذکر رواح-مسا ) و (مذهب-مباح-ورد-ذکر رواح –دعا-تقوا و توبه ) شب هجران به شبهای قدر و مناجات تشبیه شده و عاشق شب تا سحر اشک ریزان یار را طلب می کند.

مینا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

چون هر کسی درخورد خود یاری گزید از نیک و بد
ما را دریغ آید که خود فانی کنیم از بهر لا
درود و ادب من از این بیت اینگونه برداشت میکنم که هم یار بد و هم یار نیک 《لا》هستند و مانعی برای فانی کردن خود...
امکان دارد حاشیه ای بر معنی این بیت بفرمایید تا صحت برداشت خود را بسنجم
ممنون

دکتر صحافیان در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

بوستان همیشه سبز بهشت، لحظه رهایی و خلوت درویشان است و اساس حشمت و شکوه، ادب و کرنش به آنان است.
2- رسیدن به گنج رهایی و گوشه گیری که موانع پیچیده دارد بسته به نگاه گشایشگر درویشان است.
3-کاخ بهشت که رضوان(فرشته اعظم-در مصحف به معنای خشنودی است ) دربان آن است، منظره تفرجگاه درویشان است.
4-آنچه دل تاریک را به روشنایی ارزشمند می رساند کیمیاگری هم نشینی با درویشان است(شریک شدن در حال خوششان با حضور آگاهانه)
5-بزرگی و جلال آنان چنان است که خورشید در برابرشان تاج غرور را برمی دارد.
6-پادشاهی ای که نگرانی پایان یافتن ندارد، حکمرانی درویشان بر جان و جهان است.
7-گرچه تمامی خواسته ها به پادشاهان و قدرتمندان ختم می شود، اما سبب این قدرت خدمت درویشان است.
8-آنچه شاهان در ژرفترین خواسته هایشان می خواهند در آیینه صاف دیدار آنان است.
9-از هر گوشه ای و در هر لحظه ای ستمکاری(بر خویش، دیگران و خداوند)است، اما درویشان بی توجه به همه چیز فاصله ازل تا ابد را در حال خوش بی زمانی می پیمایند.
10-ای ثروتمند تکبر نکن که هستی و ثروتت به خاطر همت درویشان است.
11-گنج قارون که بنابر باورهای پیشین هنوز در زمین فرو می رود، به خاطر غیرت درویشان است(برآشفته شدن بر اثر حضور اراده غیر حق)
12-ای حافظ اگر آب زندگی می خواهی سرچشمه آن همان(بیت یک) رهایی و خلوت درویشان است.
13-بنده وزیر قدرتمند زمانم که هم شکوه پادشاهی دارد و هم شیوه درویشی.
ایهام:هر کسی که قدرت جمع بین ظاهر و باطن را دارد چون وزیر سلیمان است.
این غزل در بزرگی درویشان و سیطره درویشان بر کیهان است.این مفهوم در عرفان اسلامی برای نور پیامبر، در عرفان شیعی برای همه 14 معصوم و در سایر عرفان ها نیز برای روح و کانون طبیعت دانسته شده است.
درویشی همان فقر نخواستن است که افتخار پیامبر است(که خود از طبقه اشراف و تجار است

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

)

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۶:

بابک همچون نامت بسیار زیبا و کامل بود.
متشکرم

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

که از بهر ما زین سرای سپنج
نیامد بجز درد و اندوه و رنج .
فردوسی
وما خلق کردیم انسان را در رنج
بلد/ابه 4
چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج
که یک جو نیرزد سرای سپنج
حافظ از باده ای نوشیده که دنیا و تعلقات آن را به اندازه دانه ای جو بی ارزش دانسته ! و براستی که ان باده ، عشق است و مستی
!
بیزار گردند از شهی، شاهان اگر بویی برند
زان باده ها که عاشقان در مجلس دل می خورند
مولانا

کامیاب در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

دهان شهد تو داده رواج آب خَضَر
لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
خضر و آب حیات در بیت های بعدی آورده شده و مراد از خضر در این بیت گیاه می باشد.هرچند ایهام دارد و داستان خضر را نیز تداعی می کند.اما معانی دور :
دهان : باران نم نم و ضعیف – قدح
شهد : ماده شیرینی که از غده های خاص برخی گیاهان ترشح می شود.
رواج : جاری گشتن – آن که تشنه گرد حوض میگردد و به آب نرسد
اب : گیاه و سبزه – هر آنچه از زمین بروید
خَضَر : گیاه – سبز شدن – به رنگ سبز درآمدن
قند : عسل گیاه نیشکر که جامد است
بَرد : ژاله - تگرگ
نبات : گیاه- درخت
باران نم نم که بعد از خیس کردن تن شیرین چون شهد جاری گشته و گیاهان و سبزه ها رویانده . قند خنده تو باعث کسادی نیشکرهای مصر شده.

هدا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:

با سلام استید محترم لطفا معنای این شعر بنویسید و بگید که در وضف چه کسانی سروده شده

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

به هم بر زنم دام این گرگ پیر

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

«به هم بزنم دام این گرگ پیر»
گرگ پیر(دنیا)برای هرکس دامی چیده!و چه بسیار دام ها که با زیبایی خاص برای گرفتن و گرفتار شدن گسترانیده است.تنها عاشقی که توان چیدن این دام ها را دارد.
«عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید»

امام موسی کاظم علیه‎السلام فرمودند: لقمان به پسرش گفت: . . . ای پسرم! دنیا دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شده‌اند؛
پس باید کشتیِ [نجات] تو در آن، پَروامندی از خداوند متعال و تقوی باشد.
و پُل تو ایمان به خدا.
و بادبان کشتی‎ات توکّل.
و متولّی آن، خرد، و راهنمای آن، دانش، و مسافر آن، شکیبایی باشد.
اصول کافی جلد1ص16

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

«خرابم کن و گنج حکمت ببین»
خرابی ،خراب شدن از تعلقات است. باید خراب عشق شد تا که آباد شوی!
خرابات آشیان مرغ جان است / خرابات آشیان لامکان است
شیخ محمود شبستری

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰:

سوخت تا نقش قدم......-----درست است

Mohsen در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳ - سؤال در ماهیّت فکرت:

جهان آن توو ، تو ماندی عاجز
ز تو بیچاره تر کی دید هرگز.
شیخ میفرماید نخست نشستم فکر کردم که چرا باید مثل یه بز باید مقلد باشم همش دنبال اینو اون باشم ینی باید خودم فکر کنم چرا باید قرقره دیگران استفاده کنم ( از یک سیستم معین یا از یک ایدوئولوژی نمی توان به حقیقت برسی باید اون قسمت از ناشناخته مغزو بکار گیریم سیستم معین یا ایدولوژی ثبت شده برای گذشته هست تفکر ینی آن چیزی که هست باید ببینیم . وقتی مغز آزاد هست ینی نه اندیشه دارد نه ارزو نه هدف نه اعتقاد نه... ذهن آزاد یا ساکت میگویند در این حالت ذهن هوشمند میشود و حقیقت اشیا را همان چیزی که هست میبیند یا درک میکند به این حالت تفکر میگویند. امیدوارم مفهومو درست رسونده باشم

Mohsen در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶ - سؤال در موضوع فکرت:

اگه اشتباه نکنم منظورش اینه که کدوم فکر ما درسته کدوم غلط : ینی از کجا معلوم به کسی که کنک میکنم آیا کار درستی یا غلطه. آیا نماز بخونم میرم بهشت آیا نماز نخونم میرم جهنم . اگه بخوایم بیشتر توضیح بدیم باید وادی معرفت عطارو مرور کنیم . شما هر کاری انجام میدی اگه بخای به درستی یا غلط بودن عمل پی ببری باید نسبت به کاری که انجام میدی معر فت داشته باشی ینی وقتی مثال یه لاکپشت از وسط خیابان نجات دادی باید بفهمی کارت درست بود یا غلط . به این عمل میگن معرفت . برای دانستن این مطالب باید کلن وحدت وجودو بفهمیم . در نتیجه تفسیر من از این بیت اینه که از کجا معلوم اگر دروغ بگم میرم بهشت

Fatêh.A در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:

"از ره تقلید نتوان بهره‌ی عزت ‌گرفت"
بویرایید، بخواهش

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:

دگر مگو که مرا کام بر نمی اید----درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:

گر آرامش طلبی با فلک ستیزه مکن
کارامش جهان به ابرام بر نمی اید---
پیشنهاد میشود

نجمه برناس در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

دستگیر ؛ یاریگر
خداوندتاج و لوا و سریر : لوا یعنی پرچم /سریر یعنی تخت پادشاهی
خداوند جوی می و انگبین ... یعنی خداوند جوی شراب و عسل
انگبین ؛ عسل /ماء معین :آب گوارا اشاره به چشمه کوثر (آرایه تلمیح )
اگر چشم داری به دیگر سرای .... یعنی اگر به آخرت فکر می کنی به پیامبر و حضرت علی متوسل شو
چشم داشتن کنایه از توجه داشتن
دیگر سرای ؛ آخرت
گرت زین ٬بد آید گناه من است ... یعنی اگر ازین سخن بدت می آید بدان که این دین و راه و روش من است
برین زادم و هم بر این بگذرم .... یعنی من با دوستی علی از مادر زاده شدم و با این عشق و دوستی نیز می میرم

۱
۲۱۵۲
۲۱۵۳
۲۱۵۴
۲۱۵۵
۲۱۵۶
۵۵۰۷