خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبهاش اشاره میکند و بیان میکند که چگونه عشق و دلباختگیاش به او گره خورده است. او از زیبایی چهره او و تأثیری که بر زندگیاش گذاشته صحبت میکند و میگوید که رغم تلاشهایش برای رهایی از این عشق، نتوانسته است دل از او بکند. شاعر به صورت نمادین گرههایی را به عشق و تعلق خاطرش نسبت به محبوبهاش مرتبط میکند و در نهایت با طنز به این نکته اشاره میکند که حتی اگر بخواهد از او دور شود، عشق و وابستگیاش او را در بند نگه میدارد.
هوش مصنوعی: خدا وقتی ابروی زیبا و دلربای تو را آفرید، کارهای من را هم به واسطهی ناز و کرشمههای تو گشایش داد.
قصب نرگس قبا: لباس سپید و لطیف؛ کنایه است از لطافت و روشنی تن محبوب.
هوش مصنوعی: نسیم گل با لطافت خود، باعث شد که دل غنچه از سر و کار ما آزاد شود و به یاد تو، دل به آرزوها و احساساتش ببندد.
هوش مصنوعی: من را به زنجیر محبت تو راضی کرد، اما چه فایده که همه چیز به عشق تو وابسته است و من بیگناه در این وابستگی ماندهام.
با گره زلفت که همچون نافه مِشکین است کار را بر دلِ مسکین من سخت نکن زیرا سر زلفت به دلم قول داده است که گرهگشا باشد. (منظور از سر ِزلفِ گرهگشا، انتهای زلف بافته شده است که باز است. گره افکندن کنایه است از سختکردن کاری.)
هوش مصنوعی: تو خود نزدیکترین و زیباترین لحظهای به وصال هستی، ای نسیم که دراین راه خطا نرو؛ چرا که دل من به وفای تو امید بسته است.
هوش مصنوعی: از رفتار ناعادلانهات گفتم که از این شهر میروم، تو با خنده جواب دادی که حافظ، برو که خودت را گرفتار کردهای!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست
دل شکسته عشاق در هوای تو بست
پی عبادت صاحبدلان دوصد محراب
به جلوه گاه بتان نعل بادپای تو بست
تنت ز بستن بند قبا گرفت آزار
[...]
کسی که دل ز سر زلف مشکسای تو بست
امید جان به لب لعل جانفزای تو بست
غریب کوی تو شد دل بپرس گه گاهش
چرا که رخت سفر از وطن برای تو بست
نگر تموج خون خواست نقش بند ازل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.