گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میرزاده عشقی

باری ازین عمر سفله سیر شدم سیر

تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر

پیر‌پسند ای عروس مرگ! چرایی؟

من که جوانم، چه عیب دارم «بی پیر»؟

زود به من هر چه می‌کنی، بکن ای دَهر!

آنچه ز دست آید، مباد کنی دیر!

از چه بر اوضاعِ کائنات نخندم؟

مسخره‌بازی‌ست این جهان زبر و زیر!

آخر انصاف برده، ای فلک انصاف!

اندک وجدان، ای آسمان مه و تیر!

گرسنه من، نجل نان مدام خورد خر

برهنه من، پوستین خز، تن خنزیر؟