ما گدایان درِ میخانهایم
در گدایی شُهره و افسانهایم
هرکجا سر زد گلی ما بلبلیم
هرکجا شمعی بُوَد پروانهایم
کعبه و دِیْر دیگر را طایِفیم
نه مقیم کعبه نه بتخانهایم
سَبحه و زَنّار را بگسستهایم
ما حریف ساغر و پیمانهایم
یار را عمریست جویاییم لیک
چون نکو دیدیم در یک خانهایم
نرگس جادووَشان را سُرمهایم
گیسوی مَهپارگان را شانهایم
گوهر اسرار حق را مخزنیم
گنج عشق دوست را ویرانهایم
ما غریبان دیار راحتیم
زآشنایان وطن بیگانهایم
صوفیان از ساز مطرب در سماع
ما به رقص از نعرهٔ مستانهایم
هرکه مجنون شد ز سودایی دلا
ما ز سودای علی دیوانهایم
همچو آشفته به دریای وجود
طالب آن گوهر یکدانهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما اگر قلاش و گر دیوانهایم
مست آن ساقی و آن پیمانهایم
شیرمردان ره جانانه ایم
شعله های تیغ را پروانه ایم
ما به یاد آن پری دیوانه ایم
خلق پندارند ما فرزانه ایم
تا به جانان آشنا گردیم ما
از همه اهل جهان بیگانه ایم
مرد و زن ما را نصیح گوولی
[...]
ما که مشتی واله و دیوانه ایم
محرمان این سرا را خانه ایم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.