گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

به گلزار غم عشق تو من آن مرغ خاموشم

که شد از بیم گلچین نغمه‌پردازی فراموشم

چو غنچه تا که زد مهر خموشی بر دهان من

که من با صد زبان چون سوسن آزاده خاموشم

تن بی‌روحم و چون توام بادام دور از تو

نمایانست جای خالیت جانا در آغوشم

دل خونین چو خم گر می‌زند جوشی عجب نبود

که تا هست آتش سودا به جان چون دیگ در جوشم

خدا را ساقیا صهبا به یاران دگر پیما

که من از غمزهٔ آن ترکِ سرخوش مست و مدهوشم

ز شام هجر زلفت تا قیامت شکوه‌ها دارم

مگر صبحی شود طالع از آن طرف بناگوشم

به جان هندوی زلف و خال آن ترک قزلباشم

که کرده هندوی مویش هزاران حلقه در گوشم

پریشان گفته آشفته کی افتد قبول شه

مگر اکسیر عشق تو خورد بر قلب مغشوشم

به زیر بار عصیان مانده‌ام در این سفر یارب

مگر دست خدا بار گران بردارد از دوشم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصر بخارایی

من آن رندم که کفر و دین به جام باده بفروشم

به یاد یار بی درد، سرِ اغیار می نوشم

بر آرم دوزخ از سینه، که در جنت زنم آتش

اگر از شوق دیدارت به روز حشر بخروشم

چنانت دوست می‌دارم که با خود گشته‌ام دشمن

[...]

اسیری لاهیجی

من آن رند خراباتم که هشیارانه می نوشم

من آن قلاش رسوایم که دایم مست و بیهوشم

من آن دردی کشم که نام و ناموس دو عالم را

ز بیباکی و استغنا بجام باده بفروشم

منم آن بحر بی پایان که صد دریا و صحرا را

[...]

فصیحی هروی

گوارا باد آیات تجلی بر لب هوشم

اگر بخشد ثوابش را به دوزخ دیده و گوشم

همه دردم همه داغم همه آهم افغان

محبت کاش سازد در دل یاران فراموشم

مهیا می‌کنم از بهر خویش اسباب ناکامی

[...]

صائب تبریزی

چنان برد اختیار از دست آن سرو قباپوشم

که آید در نظرها خشک چون محراب آغوشم

ز بوی خون دل نظارگی را آب می‌سازم

به ظاهر چون لب تیغ از شکایت گرچه خاموشم

جنون من شد از زخم زبان ناصحان افزون

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

بغل بر هم نمی‌آید ز ذوق آن برو دوشم

چه حسرت‌‌ها به بر دارد خوشا اقبال آغوشم

من از یاد تو نادانسته هم بیرون نیارم رفت

که می‌ ترسم کنی دانسته از خاطر فراموشم

به راه بیخودی‌ها آمد و رفت خوشی دارم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه