به باغ عشق به جز میوهٔ فراق ندیدم
ز جان گذشته و جانانه را به وصل رسیدم
ز دل گذشتم و پیمان دلبران نشکستم
ز جان بریدم و از عهد دوستی نبریدم
به ترک دوستیام دشمنان اگر چه بگفتند
به جان دوست که افسوس دشمنان نشنیدم
گسستم از دو جهان و به زلف یار ببستم
فروختم دل و دین عشق او به جان بخریدم
به بوی دانهٔ خالت به بند عشق بماندم
ز دام عقل ز وحشت چو آهوان برمیدم
کمان کشیده نگاه تو تا از آن خم ابرو
هزار تیر به جان خورده روی در نکشیدم
هزار سال به کویش نشسته گفت کدامی
هزار ره به سرم پا نهاد و گفت ندیدم
نبود آن خم چوگان زلف بر سر رحمت
مگو چو گوی و به سر در ره طلب ندویدم
ز تلخکامی عقلم خمار برد سحرگه
ز لعل ساقی مجلس شراب عشق چشیدم
به جای کوی مغان شیخ شهر از سر رأفت
بهشت عدن به من عرضه کرد و برنگزیدم
کدام کوی مغان آستان شاه ولایت
که کرده کوثرش آسوده از شراب نبیدم
کبوتر حرم مرتضی است آشفته
که جز به گرد در و بام کعبهاش نپریدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و فراق میپردازد. شاعر در مورد تجربههای خود از عشق صحبت میکند و میگوید که به جز میوه فراق چیزی در باغ عشق نچشیده است. او خود را از دنیا جدا کرده و به عشق محبوبش وصل شده است. با وجود اینکه دشمنان او را به ترک دوستی دعوت کردهاند، او به عشق خود وفادار مانده و در مسیر خود با سختیها و غمها روبرو شده است. شاعر همچنین به زیباییهای چهره و نگاه محبوبش اشاره میکند و میگوید که هیچ چیزی او را از عشقش باز نمیدارد. در نهایت، او خود را همچون کبوتر حرم مرتضی توصیف میکند که فقط در گرد در و بام کعبه محبوبش میچرخد. این شعر نشاندهنده عشق عمیق و فراق شاعر است و اهمیت وفاداری به عشق را بیان میکند.
هوش مصنوعی: در باغ عشق، تنها طعم جدایی را تجربه کردم و وقتی که از تمام وجودم عبور کردم، به پیوستگی و وصال محبوب رسیدم.
هوش مصنوعی: من از دل خود عبور کردم و عهد و پیمان عاشقانهام را نشکستم. اگرچه از جانم گذشتم، اما از دوستی و رابطهام دست نکشیدم.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمنان در مورد قطع دوستیام صحبت کردند و به جان دوست سوگند خوردند، اما من به گفتههای آنها گوش ندادم و افسوس میخورم.
هوش مصنوعی: از دو جهان جدا شدم و خود را به زلف محبوب پیوند زدم. دل و دینم را به عشق او فروختم و جانم را به بهای آن خریدم.
هوش مصنوعی: به خاطر عطری که از دانهٔ خالت به مشامم رسید، در دام عشق تو اسیر شدم و از شدت ترس و عدم آرامش مانند آهوان شتابان به دور میدوم.
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند کمان میباشد که خم ابرویت را نشانه رفته و من هرگز به روی خود نیاوردم، حتی با وجود اینکه هزار تیر به دل خوردهام.
هوش مصنوعی: من هزار سال در کنار او نشستهام و میگویم کدام یک از هزاران راهی که رفتهام به من نشان داده شده است که او را ندیدم.
هوش مصنوعی: وقتی آن موهای فر و زیبا بر بالای سر لطف و رحمت نیست، دیگر از آن حرف نزن، چون من همچنان به دنبال یافتن عشق و زیبایی میگردم و در این مسیر، مانند یک گوی، در تلاش و کوششم.
هوش مصنوعی: از تلخیها و ناکامیها، عقل و درک من در حالتی گیج و مست قرار گرفت. در صبحی زود، با شراب عشق که از گلهای زیبا و دلکش به دست آمده بود، در مجلس نوشیدم.
هوش مصنوعی: شیخ شهر به خاطر مهربانیاش به جای محله مغان، بهشت عدن را به من پیشنهاد داد، اما من آن را نپذیرفتم.
هوش مصنوعی: کدام محله یا منطقه ی مغان که در آن دروازهی سلطنت و حکومت قرار دارد، جایی که خوشبختی و نعمت به راحتی و بدون نگرانی از شراب در دسترس است.
هوش مصنوعی: کبوتر آشفتهای که در حرم علی (ع) پرواز میکند، تنها به دور در و بام کعبهاش میچرخد و نمیتواند به جای دیگری برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو هفته میگذرد کآن مه دوهفته ندیدم
به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم
حریف، عهد مودت شکست و من نشکستم
خلیل، بیخ ارادت برید و من نبریدم
به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی
[...]
ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشیدم
به جان رسیدم و در آرزوی دل نرسیدم
جهان بگشتم و بر کوی دوستان بگذشتم
به بخت و طالعِ خود کس ندیدم و نشنیدم
به داستان برم آن گه به دوستان بنویسم
[...]
گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم
ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم
چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی
به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم
گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز
[...]
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم
ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم
چه رنجها که نیامد به رویم از غم رویت
چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم
هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم
[...]
خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم
به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم
اگرچه در طلبت هم عِنانِ باد شِمالم
به گَردِ سروِ خرامانِ قامتت نرسیدم
امید در شبِ زلفت به روزِ عمر نبستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.