آن لب شیرین چو جام بوسیدم و باز آمدم
تنگ شکر بسته و از هند و اهواز آمدم
بیحضور دوست عاشق چون زید در بوستان
در بهشتم خواند زاهد رفتم و باز آمدم
بال و پر بشکسته بودم لیکن از رخنه قفس
گلستانی دیدم و لابد به پرواز آمدم
تاختی زد از مژه بر پرده دل شاهدی
لاجرم چون چنگ در مجلس به آواز آمدم
بیسماع چنگ و باده مست و میرقصم ز وجد
بیتو ای مطرب به ساز و نی نوا ساز آمدم
نام تو بردم به محفل سوختم خود را چو شمع
تا چرا در راز عشق دوست غماز آمدم
تار گیسو و بناگوش تو دارم زیبدم
گویم ار موسی صفت از بهر اعجاز آمدم
همچو منصورم بدار امتحان کردی و من
در میان کشتگان تو سرافراز آمدم
با سر زلفت چو بد آشفته همزاد از ازل
با پریشانی از آن همدوش از آغاز آمدم
ای امام هشتمین نشناخته پا را ز سر
تا ببوسم درگهت از ملک شیراز آمدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و اشتیاق شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر با تشبیهات زیبا، تجربههای خود را از عشق توصیف میکند. او از بوسیدن لب شیرین معشوق و رنج دوری از او سخن میگوید و به تأثیرات حضور و عدم حضور معشوق اشاره دارد. شاعر با بیان احساسات خود، از شکنندگی و بالهای شکستهاش میگوید اما به امید پرواز و دیدن زیباییهای عشق ادامه میدهد. او عشق را همانند یک موسیقی میداند که بینیاز از ساز و بدون حضور معشوق به رقص و وجد میپردازد. در نهایت، شاعر با اشاره به مقام والای امام هشتم، ابراز میکند که به عشق و احترام او آمده است. کل شعر نشاندهنده دریافتی عمیق از عشق، زیبایی و حالتهای درونی انسان است.
هوش مصنوعی: زمانی که لبهای شیرین او را بوسیدم، احساس کردم گویی جامی پر از شیرینی را در دهان دارم و بعد از آن، با دلی پر از خوشحالی و شکرگزاری به یاد زیباییهای هندوستان و اهواز بازگشتم.
هوش مصنوعی: عاشق بدون حضور دوست مانند زید در باغی است که بدون او همه چیز بیمعنی است. در بهشت، زاهدی صحبت میکند، اما من رفته و دوباره به اینجا باز میگردم.
هوش مصنوعی: در حالی که دلم در قفس زخمخورده و بیپرواز بود، اما به خاطر مشاهده زیباییها و فرصتهای جدید، دوباره شوق پرواز در من زنده شد.
هوش مصنوعی: شاهدی با ناز و زیبایی، ناگهانی بر دل من تأثیری عمیق گذاشت و من مانند سازی در مجالس، به آواز درآمدم.
هوش مصنوعی: بیصدا و بدون موسیقی، همچنان در حال مستی و شادی میرقصم. از شوق و ذوقی که به خاطر غیبت تو دارم، به محفل آمدهام تا تو با ساز و نی نوا بخوانی.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، نام تو را بردم و خودم مانند شمعی ذوب شدم. آمدم تا در راز عشق دوست، فاش کنم که چه غمی دارم.
هوش مصنوعی: من زیبایی تارهای گیسو و گوشوارهات را دارم و اگر موسی مانند (با قدرتهای شگفتانگیز) بیایم، برای شگفتیآوری میآیم.
هوش مصنوعی: مانند منصور، تو مرا مورد آزمایش قرار دادی و من در میان کشتهشدگان تو با افتخار ایستادهام.
هوش مصنوعی: با موهای مشکلدار تو، در حالی که از ابتدا به دنیا آمدهام، همیشه با این پریشانی همراه بودهام؛ گویا از همان آغاز زندگیام، در کنار این بینظمی و آشفتگی بودهام.
هوش مصنوعی: ای امام هشتم، من به عشق تو به درگاهت آمدهام و میخواهم از سر تا پای تو را بوسهباران کنم. من از سرزمین شیراز به سمت تو آمدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجلس انس ترا چون محرم راز آمدم
پیش شمع عشق چون پروانه جان بازآمدم
عشقت آمد در درونم از حجاب خود برون
رفتم و اینجازبهر کشف آن راز آمدم
همچو نی درمجلس تو سالها بودم خموش
[...]
بلبل عشقم که چون با شوق دمساز آمدم
ریختم بال و پر و آنگه به پرواز آمدم
بحر مالامال دردم و ز دل پر اضطراب
اینک از موج نفس خمیازه پرداز آمدم
آتش شوقم سپند بیقراری کرده بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.