زد هجر بصبح وصال فالم
خور داد نشان از آن جمالم
خورشید اگر بخانه باشد
اختر چه غم است ازو بالم
سودای جمال آن پری روی
هم خواب ببرد و هم خیالم
هر روز زفرقت تو سالی است
چون است فراق تو بسالم
عناب لبت ببزم بوسید
خون خورد زعذر بدسگالم
مستقبل و ماضیم چه پرسی
بر وصل کنون خوش است حالم
زآئینه زدود آب می رنگ
شادی برهاند از ملالم
گر شکوه ای از فراق او رفت
الحمد که شاهد وصالم
سیراب شدم زلعل نوشش
ای خضر چه میدهی زلالم
بر درد دل احتمال درمان
گفتند و نبود احتمالم
الا که بگیرم آن سر زلف
در شام فراق بر تو نالم
آشفته سگ در علی شو
تا فخر کنی به اهل عالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به توصیف احساسات عاشقانه و درد فراق میپردازد. شاعر از زیبایی و جمال معشوق میگوید و اشاره میکند که اگر خورشید در خانه باشد، ستارهها دیگر غم ندارند. عشق و زیبا بودن آن معشوق خواب و خیال او را میبرد و فراقش به اندازهای دردناک است که هر روزش مانند یک سال میگذرد. شاعر از بوسیدن لب معشوق و شیرینی آن مینویسد و به وضعیت حال خوبش در وصال اشاره میکند. او در نهایت به حسرت فراق و آرزوی وصال میپردازد و از درد دل خود میگوید. غزل در نهایت به شور و شوق عشق و زیباییهای آن اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در صبح وصال، از درد جدایی نالهای سر میزنم که علامتی از زیبایی معشوقم است.
هوش مصنوعی: اگر خورشید در خانه من باشد، ستارهها چه غم و اندوهی خواهند داشت؟
هوش مصنوعی: آرزو و عشق به زیبایی آن دختر به قدری در وجودم نفوذ کرده است که هم خواب و هم خیال مرا تسخیر کرده است.
هوش مصنوعی: هر روزی که از تو دورم، برایم مانند یک سال میگذرد. جدایی تو برایم بسیار سخت و دردآور است.
هوش مصنوعی: من عذابی را از بوسهای که بر لبان تو زدم، احساس کردم؛ گویی خون خود را مینوشم، به خاطر عذر و بهانهای که از دستانم رفته است.
هوش مصنوعی: حالم در حال حاضر خوب است، پس چرا درباره آینده و گذشته سؤال میکنی؟
هوش مصنوعی: از آینه غم و غصه را پاک میکنم تا با رنگ شادی، از ناخوشیها رها شوم.
هوش مصنوعی: اگرچه باید از دوری او ناله کنم، اما خوشحالم که شاهد وصل او هستم.
هوش مصنوعی: من از شیرینی نوشیدنیات سیراب شدم، ای خضر، اکنون چه چیز دیگری به من میدهی که زلال باشد؟
هوش مصنوعی: برخی گمان میکردند که ممکن است برای درد دل راه حلی وجود داشته باشد، ولی من هیچ امیدی به درمان خود ندارم.
هوش مصنوعی: یقیناً که اگر به یاد آن موهای مشکیات در شب جدایی بیفتم، خیلی برایت ناله و شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: به خودت بیا و از شور و شوق درونت بهره ببر، تا بتوانی به دیگران افتخار کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من گر گهرم وگر سفالم
پیرایهٔ توست روی مالم
امروز مبارک است فالم
کافتاد نظر بر آن جمالم
الحمد خدای آسمان را
کاختر به درآمد از وبالم
خواب است مگر که مینماید
[...]
من کشتهٔ عشق آن جمالم
آشفتهٔ آن دو زلف و خالم
بگرفت ز دست غم ملالم
باشد که نظر کنی به حالم
من بلبل مست در گلستان
از شوق رخش چرا ننالم
در حسرت آن هلال ابرو
[...]
بگرفت ز عمر خود ملالم
یارب که مباد کس به حالم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.