گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

زآن سرو زلف نافه بگشایم

گو بخوانند خلق عطارم

مدح مولا نیاید از درویش

سگ خود ای علی تو بشمارم

شهسوارا نه من شهید توام

روزی آخر زخاک بردارم

جز عشق شررخیز زآغاز ندیدم

میسوختم و موقع ابراز ندیدم

رازی که همه عمر دل از دیده نهان کرد

ای دیده تو گفتی چو تو غماز ندیدم

یک انجمن از روشنی شمع بعیشند

پروانه برو جز تو بپرواز ندیدم

گلچین پی یغما و حریفان بتماشا

با گل بجز از بلبل دمساز ندیدم

در حشر شهیدان تو گلگون کفنانند

یک قوم چو این طایفه ممتاز ندیدم

هر جا که دری بود زدم خانه امید

یک در بجز از دیر مغان باز ندیدم

گشتم همه اطراف گلستان زسردرد

جز بلبل شوریده همه آواز ندیدم

هر کس سفری کرد بمنزل رود ایدل

رفتی تو من آمدنت باز ندیدم

عمرم همه شد صرف وفاداری خوبان

یک اهل وفا در همه شیراز ندیدم

نام آشفته ببر باری بگو

طوطی شکر فشانی داشتم

گر گنه کردم بسی ایشیخ شهر

چون نجف دارالامانی داشتم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

نوروز بزرگ آمد آرایش عالم

میراث بنزدیک ملوک عجم از جم

بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز

آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم

سالار خراسان ملک عالم عادل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

جشن سده و سال نو و ماه محرم

فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم

شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود

کاین نام بدین معنی او راست مسلم

از دیدن او چشم جهان گردد روشن

[...]

خواجه عبدالله انصاری

تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم

تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم

تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی

بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم

مسعود سعد سلمان

آمد صفر امروز چو دی رفت محرم

این شادیت آورد گر آن بود همه غم

تا بر عقب ماه محرم صفر آید

شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم

ای بار خدایی که تو را یار نباشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم

ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم

پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو

فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم

چون نور تو از جوهر آدم بنمودند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه