نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز
آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم
سالار خراسان ملک عالم عادل
از جملۀ شاهان بهمه فضل مقدم
گردون بر او جز که بخدمت نکند کار
دولت بر او جز که بطاعت نزند دم
آنجا که خورد باده ز شادی بچکد زر
و آنجا که زند نیزه ز آهن بدمد دم
چون تیر گشاده کند از چرخ بهیجا
از هیبت او چرخ گشاده شود از هم
پر لشکر شادی شود آفاق دمادم
هرگه که دمادم کشد او رطل دمادم
آنجا که بود جودش هرگز نبود فقر
و آنحا که بود نامش هرگز نبود غم
گر زهر خورد چاکر او گردد چون نوش
ور نوش خورد حاسد او گردد چون سم
در بزم ببخشش بکشد آتش ادبار
در رزم به نیزه بکند دیدۀ ضیغم
از حاتم و رستم نکنم یاد که او را
انگشت کهین است به از حاتم و رستم
فرهنگ و کمال و خرد و رادی و مردی
هر پنج بطبع و کف او گشت مسلم
هر جا که بود شیمت او مشک فراخست
گوئی برد از شیمت او مشک همی شم
بحریست دلش جز همه حکمت نزند موج
ابریست کفش جز همه گوهر ندهد نم
از گرد سپاهش همه ادهم شود اشقر
وز ضربت تیغش همه اشقر شود ادهم
کعبه است سرایش ز بزرگی ملکانرا
کلکش حجرالاسود و کف چشمۀ زمزم
کس پیش نرفت از همه گیتی بنبردش
کآنروز بر او اهلش ننشست بماتم
از رونق رایش خرد آراسته گردد
کش رای نگین است و خرد حلقۀ خاتم
هر چند بگیتی خرد و اصل کریم است
اندر حرم میر کریم است و مکرّم
قسّام بدو داد همه قسمت نیکی
گوئی که بدو بود عنایتش مقسّم
تا هیبت و جودش ندهد مایه به هر دو
نه تیز بود آتش و نه موج زند یم
بربستۀ رنج از دل او یابد راحت
بر خستۀ آز از کف او بارد مرهم
او را بپرستند ، چه آزاد و چه بنده
او را بستایند ، چه گویا و چه ابکم
در نیک و بد غور سخن فکرت دانا
بیش است ز هر چیزی و ز مدحت او کم
چونانکه سر نیزه اش بیرون رود از سنگ
بیرون نشود سوزن فولاد ز بیرم
تا چرخ همیگردد و پاینده بود خاک
تا پیشرو سال بود ماه محرّم
بر صدر بزرگیش بقا باد بشادی
بنیاد هنر مانده باحکامش محکم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره بزرگداشت نوروز و ذکر فضایل و ویژگیهای یک شاه عادل و فرزانه است که به عنوان مظهر شادی و خوشبختی معرفی میشود. شاعر به زیباییهای نوروز، اهمیت آن در فرهنگ عجم (ایرانیان) و شادابی جامعه در این روز اشاره میکند.
شخصیت اصلی شعر، شاهی است که با نیکسیرتی و بخششهایش، حاکمیتی عادلانه و پر رونق دارد. او از نظر خرد و کمال در بین همه شاهان برجستهتر است و مانند دریا و ابر، فراخدل و پُر از حکمت است.
شاعر همچنین تأکید میکند که جود و بخشش او باعث برکت و فراوانی در جامعه میشود و کسی نمیتواند در برابر عظمت و کارهای او مقاومت کند. این اثر بیانگر ارزشهای انسانی و اجتماعی نوروز و اهمیت یک رهبر نیکوکار در زندگی مردم است. در پایان، شاعر امیدوار است که چنین شاهی تا همیشه پایدار بماند و هنر و حکمت او نیز همواره باقی بماند.
هوش مصنوعی: نوروز، جشن بزرگ و با شکوهی است که باعث زیبایی و تزئین جهان میشود و این جشن به عنوان میراثی ارزشمند برای پادشاهان ایرانی از دوران جمشید به شمار میرود.
هوش مصنوعی: در این بیت به روزگار خوش و موفقیتهای سلطانی اشاره شده که برای خود عزت و شرفی دارد، به گونهای که او باعث افتخار و سر بلندی انسانهاست. همچنین به شخصیت و ارزش وجودی انسانها به عنوان مظهر این عظمت پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: سالار خراسان، پادشاهی است عادل و دارای فضایل بسیار که در میان همه شاهان از نظر فضیلت و دانش برتر است.
هوش مصنوعی: آسمان جز به خدمت او نمیچرخد و سرنوشت او نیز جز در اطاعت او نمیچرخد.
هوش مصنوعی: در جایی که عیش و نوش باعث شادی و خوشحالی میشود و ثروت و طلا به دست میآید، و در جایی که جنگ و نبرد آغاز میشود، بادی که از تلاشها و زورآزماییها برمیخیزد، نفسهای قوی و پرقدرتی به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: وقتی تیر از کمان رها میشود، به سوی هدفی میرود و در برابر او، چرخش زمان و دنیا به تماشا ایست میکند و گویا همه چیز برایش کنار میرود.
هوش مصنوعی: هر زمان که باد خنکی بوزد و بهاری در دل احساس شود، دنیا پر از شادی و نشاط خواهد شد.
هوش مصنوعی: در جایی که سخاوت و generosity او وجود دارد، هرگز فقر و نیازمندی وجود نخواهد داشت و در جایی که نام او هست، هرگز غم و اندوه راه نمییابد.
هوش مصنوعی: اگر چاکر او زهر بنوشد، حالش مثل نوشیدن خوشی خواهد بود. اما اگر نوش جان کند، حسادت او مثل سمّ خواهد شد.
هوش مصنوعی: در میانه مهمانی و شادی، مشکلات و بدبختیها به سراغ انسان میآیند و در میدان جنگ، انسان باید با اراده و شجاعت، با دشواریها روبرو شود و مانند یک شیر، در برابر خطرات قرار گیرد.
هوش مصنوعی: من از حاتم و رستم یاد نمیکنم، زیرا او از آنها بهتر است.
هوش مصنوعی: فرهنگ، کمال، عقل، شجاعت و مردانگی همه به صورت طبیعی در وجود او نمایان شده است.
هوش مصنوعی: هر جا که او باشد، بوی خوشی همچون مشک در فضا پخش است. گویی که از وجود او بوی خوش به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: دل او به مانند دریا است و تنها حکمت و دانایی را در خود جای میدهد. همچنین، کفش او همچون ابر است که نمیتواند جواهرات و زیباییها را به نمایش بگذارد. این سخن نشاندهندهی عمق و ویژگیهای معنوی اوست.
هوش مصنوعی: از گرد سپاهش همه سیاهروان به سفیدروان تبدیل میشوند و از ضربهی شمشیرش همه سفیدروان به سیاهروان تبدیل میگردند.
هوش مصنوعی: سرای او مانند کعبهای است که به واسطه عظمت پادشاهان شناخته میشود و نشانهاش، سنگ سیاه و چشمهاش، زمزم است.
هوش مصنوعی: هیچکس در دنیا در آن روز نتوانست او را تسلی دهد، زیرا خانوادهاش به خاطر او در سوگ نشسته بودند.
هوش مصنوعی: از شکوه و زیبایی اندیشهاش، امور و مسائل به خوبی سامان میگیرد؛ زیرا عقل همانند نگینی در انگشتر است که قدرت و ارزش را به آن میبخشد.
هوش مصنوعی: هرچند ویژگیهای برجسته و باارزشی در عالم وجود دارد، اما در کنار آن باید به احترام و جایگاه ویژهای که در حرم شخصیتهای بزرگ وجود دارد نیز توجه کرد.
هوش مصنوعی: بخشنده به او همه قسمتها را داده است، نیکی را در مورد او بگو، زیرا لطف و رحمتش به او تقسیم شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بزرگی و سخاوت او به دیگران نرسد، نه آتش تند است و نه موج دریا به حرکت در میآید.
هوش مصنوعی: اگر کسی از رنج و درد دلش آزاد شود، به آرامش دست خواهد یافت؛ و کسی که از آز و خواستههایش خسته است، میتواند با کمک او مرهمی برای زخمهایش پیدا کند.
هوش مصنوعی: او را بپرستند، چه انسانهای آزاد و چه بندگان. او را ستایش کنند، چه کسانی که سخن میگویند و چه کسانی که لال هستند.
هوش مصنوعی: در مسائل خوب و بد، اندیشه یک انسان دانا مهمتر از هر چیزی است و کمتر از ستایش او بر میآید.
هوش مصنوعی: چنان که اگر نوک نیزه از سنگ بیرون بیاید، سوزن فولادی از گِل خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا در حال چرخش است و زمین پابرجا باقی مانده، تا زمانی که سال جدید با ماه محرم آغاز شود.
هوش مصنوعی: باشد که همواره در بزرگی و شکوه او بقا و پایداری وجود داشته باشد، و به شادی و خوشحالی، پایههای هنر او که با استحکام و قدرت برپا شده است، همچنان برقرار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن زلف سرافکنده بر آن عارض خرّم
از بهر چه چیزست بدان بوی و بدان خم
هر چند همی مالد خمّش نشود راست
هر چند همی شوید بویش نشود کم
انگیخته از هم همه و آمیخته با هم
[...]
جشن سده و سال نو و ماه محرم
فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود
کاین نام بدین معنی او راست مسلم
از دیدن او چشم جهان گردد روشن
[...]
تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم
تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم
تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی
بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم
آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم
تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم
ای بار خدایی که تو را یار نباشد
[...]
ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم
ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم
پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو
فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم
چون نور تو از جوهر آدم بنمودند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.