گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

گشتیم جهان در طلب باز نشستیم

و از کون و مکان رشته امید گسستیم

هر جا که دری بود زدیم و نگشودند

باز آمده در خانه خمار نشستیم

ما شبنم و تو مهر جهانتاب بتحقیق

در پیش تو دعوی نتوان کرد که هستیم

از شست تو هر تیر رها شد به نشان خورد

از ناوک تیر دگران سینه نخستیم

پر باده بود ساغر اغیار ببزمت

جز ما که بدورت صنما باد بدستیم

ساقی بحریفان تو بپیما می و بگذار

ما را که زشیرین لب میگون تو مستیم

در کعبه بتی آمد و بتها همه بشکست

بالله نبود کفر گر آن بت بپرستیم

آن بت که سردوش نبی بتکده اوست

دیدیم خدا را و بتان را بشکستیم

دستی که شد آشفته ات از دست خدا را

ای دست خدا جز تو بکس عهد نبستیم

بوسیدن درگاه تو گردست رسم نیست

عمری بدرشاه خراسان بنشستیم

گر رشته امید گسستیم زآفاق

از جان و دل آن رشته در این سلسله بستیم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

رو رو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم

وز دام هوای تو بجستیم و برستیم

چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی

ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم

از تف دل و آتش عشقت برهیدیم

[...]

مولانا

از اول امروز چو آشفته و مستیم

آشفته بگوییم که آشفته شدستیم

آن ساقی بدمست که امروز درآمد

صد عذر بگفتیم و زان مست نرستیم

آن باده که دادی تو و این عقل که ما راست

[...]

کمال خجندی

ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم

معذور توان داشت اگر توبه شکستیم

با هیچ کسی کار نداریم درین ملک

ما را بگذارید درین حال که هستیم

آن عاقل دنیا طلب ار جاه پرستد

[...]

جهان ملک خاتون

تا دیده و دل در سر زلفین تو بستیم

واندر طلب وصل تو جان بر کف دستیم

در زلف پریشان تو مجموع گرفتار

وز نرگس شهلات نه مخمور و نه مستیم

ما وصل تو خواهیم که آیی بر آغوش

[...]

شمس مغربی

از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم

در کوی مغان با می و معشوق نشستیم

سجّاده و تسبیح به یک سوی فکندیم

در خدمت ترسا بچه زنّار ببستیم

در مصطبه ها خرقهٔ ناموس دریدیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه